pothole

/ˈpɒthoʊl//ˈpɒthəʊl/

معنی: حفره، گودی یا دست انداز، چالاب، سوراخ گرد بر روی سنگفرش
معانی دیگر: گودال، (در رودخانه) حوض (مانند هفت حوض در شمال تهران)، (در آسفالت یا سنگ فرش و غیره) چاله چوله، گوچی (chuckhole هم می گویند)، گودی یا دست انداز راه، سورا  گرد بر روی سنگفرش، گودال گرد، سورا  گرد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a hole in the surface of a road, usu. caused by weather or traffic.

(2) تعریف: a deep, rounded hole, often a cave opening, formed in rock by the loose material in rushing or swirling waters.

جمله های نمونه

1. As the car sped over a pothole she lurched forward.
[ترجمه گوگل]در حالی که ماشین از روی چاله ای می گذشت، او به جلو پرت شد
[ترجمه ترگمان]وقتی اتومبیل به سرعت از کنار یک گودال تکان می خورد به جلو خیز برداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He rode his bike over an enormous pothole.
[ترجمه گوگل]او با دوچرخه از روی یک چاله بزرگ عبور کرد
[ترجمه ترگمان]دوچرخه اش را روی یک چاله بزرگی سوار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In doing so, he failed to see a pothole in the driveway, fell off and was injured.
[ترجمه گوگل]با این کار او چاله ای را که در مسیر راه است مشاهده نکرد، سقوط کرد و مجروح شد
[ترجمه ترگمان]در انجام این کار، او نتوانست یک pothole را در راه ورودی ببیند، افتاد و زخمی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Had they filled in the enormous pothole in the road just opposite the Church?
[ترجمه گوگل]آیا آنها چاله عظیم جاده را درست روبروی کلیسا پر کرده بودند؟
[ترجمه ترگمان]آیا در جاده ای که درست روبروی کلیسا قرار داشت، در pothole بزرگ پر شده بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Should fall in pothole place in travel process fast, what often observe engine is dustproof set.
[ترجمه گوگل]اگر در فرآیند سفر به سرعت در محل چاله سقوط کند، آنچه اغلب موتور مشاهده می شود مجموعه ضد گرد و غبار است
[ترجمه ترگمان]اگر در فرآیند سفر سریع اتفاق بیفتد، چیزی که اغلب مشاهده می کنید روشن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The pothole fractured a bolt on the axle.
[ترجمه گوگل]چاله یک پیچ روی محور را شکست
[ترجمه ترگمان]این دست انداز یک سوراخ روی محور را شکسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. When the stock market hit a pothole around midyear, some analysts pulled in their horns.
[ترجمه گوگل]هنگامی که بازار سهام در حوالی اواسط سال به چاله برخورد کرد، برخی از تحلیلگران به این کار دست زدند
[ترجمه ترگمان]زمانی که بازار سهام به a در اطراف midyear برخورد کرد، برخی تحلیلگران شاخ های خود را به دست گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The labor - market recovery a pothole as the unemployment rate climbed.
[ترجمه گوگل]با افزایش نرخ بیکاری، بهبود بازار کار به چاله ای تبدیل شد
[ترجمه ترگمان]بازار کار - بازار - به عنوان نرخ بیکاری بالا رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. While jogging in the countryside, Kotaro a pothole together with his pet dog.
[ترجمه گوگل]در حین دویدن در حومه شهر، کوتارو به همراه سگ خانگی خود چاله ای را ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]او در حالی که در حومه شهر مشغول دویدن بود، با سگ خانگی خود به همراه سگ خانگی خود به همراه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The young teacher knows every bump and pothole the 10 - minute ride to school . The thethe worst.
[ترجمه گوگل]معلم جوان از هر دست انداز و چاله 10 دقیقه ای تا مدرسه می داند بدترین
[ترجمه ترگمان]معلم جوان هر ضربه را می داند و با سرعت ۱۰ دقیقه به مدرسه می رود بدترین قسمت ماجرا
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The car's suspension is so good that when you hit a pothole you hardly notice it.
[ترجمه گوگل]سیستم تعلیق خودرو به قدری خوب است که وقتی به چاله برخورد می کنید به سختی متوجه آن می شوید
[ترجمه ترگمان]تعلیق ماشین آنقدر خوب است که وقتی به دست انداز می افتد، به سختی متوجه آن می شوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Sitting between the driver and the sergeant, she gritted her teeth as her bones were pounded by every pothole in Port-au-Prince.
[ترجمه گوگل]او که بین راننده و گروهبان نشسته بود، دندان‌هایش را به هم فشار داد و استخوان‌هایش در هر چاله‌ای در پورتو پرنس کوبیده شد
[ترجمه ترگمان]او بین راننده و گروهبان نشسته بود و دندان هایش را به هم می سایید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There you are driving along and wham! You hit a pothole.
[ترجمه گوگل]وجود دارد که شما در حال رانندگی همراه و وام! به چاله برخورد کردی
[ترجمه ترگمان]! اینجایی که داری رانندگی می کنی و شترق تو یه چاله افتادی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Ross: Do you think you could repair my tire? I hit a pothole.
[ترجمه گوگل]راس: فکر می کنی بتونی لاستیک من رو تعمیر کنی؟ به چاله برخورد کردم
[ترجمه ترگمان]فکر می کنی بتونی tire تعمیر کنی؟ من به یه چاله برخورد کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حفره (اسم)
hollow, hole, grave, cell, ditch, trench, pit, cavern, delve, socket, cavity, fossa, fovea, gutter, sinus, lacuna, loculus, pothole

گودی یا دست انداز (اسم)
pothole

چالاب (اسم)
pothole

سوراخ گرد بر روی سنگفرش (اسم)
pothole

تخصصی

[عمران و معماری] چاله - چاله و گودال در سطح جاده - چاله سطح راه - گودالچه - چالاب - چاله چوله - دیگ غول
[زمین شناسی] چاله، دیگ چال - گودالی که در بستر رودخانه بر اثر عمل سایش بار رسوبی موجود در آب به وجود می آید. - - در سواحل:فرورفتگی یا گودال کوچک، مدّور، از یکسو پرشیب در یک خلیج ساحلی، دارای آب در یا زیر سطح جزر و مد(ویچ، هومفیرز،1966). - - در زمین ریخت شناسی:هر نوع گودال یا حفره دیگی شکل - - در زمین شناسی یخچالی: - الف) دیگ غول. - ب) واژه به کاررفته در میشیگان برای فرورفتگی گود کوچک(15-1 متر عمق)، عموماً دایره ای یا بیضوی، موجود در یک دشت برون شستی، یخ رفت راکد یا دشت یخ نهشته ای(ویچ، هومفیرز،1966). - - در دریاچه ها:فرورفتگی کم عمق، عموماً کمتر از 10 جریب مساحت، واقع بین تلماسه ها ،روی یک علفزار (به عنوان مثال در مینسوتا و داکوتا)، اغلب دارای یک مرداب یا تالاب متناوب و به عنوان محل لانه گزینی پرندگان آبزی به کار می رود. - - در نمک ها:واژه به کاررفته در دره مرگ، کالیفرنیا ،برای یک دهانه دایره ای حدود یک متر قطر، پرشده ازآب شور و ردیف شده با بلورهای هالیت. - - در رودخانه ها:گودی صاف، کاسه ای شکل یا استوانه ای، عموماً عمیق تر از پهنا، تشکیل شده در بستر سنگی رود توسط عمل سایش سنگ یا سنگ ها، یا رسوب دانه درشت( ماسه، ریگ، تخته سنگ) که به اطراف چرخیده و توسط گرداب های کوچک یا نیروی جریان رود در یک محل، نظیر محلی با سرعت زیاد آب یا کف یک آبشار، در حرکت مداوم نگه داشته می شوند. -
[] غارپیمایی - چاه، غار
[خاک شناسی] گودال کم عمق
[زمین شناسی] چاله
[آب و خاک] گودالچه

انگلیسی به انگلیسی

• hole in the ground; hole in the surface of a road; cave opening
a pothole is a large hole in the surface of a road, caused by traffic and bad weather.

پیشنهاد کاربران

چاله، حفره یا دست اندازی که بر اثر رفت و آمد خودروها یا آب و هوا در جاده بوجود آمده است.
همچنین: Chuckhole
چاله
حفره

بپرس