postclassical


مربوط به دوره بعد از کلاسیک، در باب ادبیات یونانی ورومی گفته میشود

جمله های نمونه

1. Assertions that intention is the sole criterion of validity are few, suspect, and found only in post-classical texts.
[ترجمه گوگل]ادعاهایی مبنی بر اینکه نیت تنها معیار اعتبار است، اندک، مشکوک هستند و تنها در متون پسا کلاسیک یافت می شوند
[ترجمه ترگمان]assertions که قصد آن تنها معیار اعتبار است معدود، مظنون، و تنها در متون پست - کلاسیک یافت می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Yet even the post-classical trust retained its independence of a testamentary heir.
[ترجمه گوگل]با این حال، حتی تراست پسا کلاسیک استقلال خود را از یک وارث وصیتی حفظ کرد
[ترجمه ترگمان]با این حال، حتی تراست پس از کلاسیک استقلال خود را از یک وارث testamentary حفظ کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This is the position attested in many texts, both classical and post-classical.
[ترجمه گوگل]این موقعیتی است که در بسیاری از متون، چه کلاسیک و چه پس از کلاسیک به اثبات رسیده است
[ترجمه ترگمان]این همان موضعی است که در بسیاری از متون، هم کلاسیک و هم به سبک کلاسیک تایید شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In post-classical law the traditional procedural scheme of the civil law evaporated, and all claims were heard under the cognitio procedure.
[ترجمه گوگل]در حقوق پسا کلاسیک، طرح آیین دادرسی سنتی قانون مدنی از بین رفت و همه دعاوی تحت رویه شناختی مورد رسیدگی قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]در قانون پسا - کلاسیک الگوی رویه ای قانون مدنی تبخیر شد و همه مطالبات تحت روش cognitio شنیده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The advantages of the postclassical approach apply wherever the motivations towards particular criminal actions are vastly more prevalent than the actions.
[ترجمه گوگل]مزایای رویکرد پساکلاسیک در هر جایی که انگیزه‌های اعمال مجرمانه خاص بسیار شایع‌تر از اعمال باشد اعمال می‌شود
[ترجمه ترگمان]مزایای رویکرد postclassical در هر جایی که انگیزه ها نسبت به اقدامات جنایی خاص بسیار شایع است، اعمال می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Even in post-classical law, then, some differences of significance between legacies and trusts persisted.
[ترجمه گوگل]بنابراین، حتی در حقوق پسا کلاسیک، برخی از تفاوت‌های مهم بین میراث و امانت باقی ماند
[ترجمه ترگمان]پس از آن، حتی در قانون پسا - کلاسیک، برخی از تفاوت های بین میراث و trusts همچنان باقی مانده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. That notion had a long history, and had by no means been deserted by post-classical law.
[ترجمه گوگل]این مفهوم سابقه طولانی داشت و به هیچ وجه توسط قوانین پسا کلاسیک رها نشده بود
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The linguistic phenomena we see in the texts reflect not classical fusion of law but post-classical confusion of language.
[ترجمه گوگل]پدیده‌های زبانی که در متون می‌بینیم نه آمیختگی کلاسیک قانون، بلکه آشفتگی زبان پسا کلاسیک را منعکس می‌کنند
[ترجمه ترگمان]پدیده های زبانی که در متون می بینیم، ترکیب کلاسیک قانون و سردرگمی پس از ادبیات زبان را نشان نمی دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. This, incidentally, could help with the problem encountered earlier of incorporating unusual crimes such as child abuse in the postclassical perspective.
[ترجمه گوگل]اتفاقاً این می‌تواند به مشکلی که قبلاً در ترکیب جنایات غیرعادی مانند کودک آزاری در دیدگاه پساکلاسیک با آن مواجه شده بود کمک کند
[ترجمه ترگمان]این امر به طور تصادفی می تواند به این مساله کمک کند که پیش از این با استفاده از جرایم غیرعادی نظیر سو استفاده از کودکان در دیدگاه postclassical مواجه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. These assumptions require some reconsideration as a starting point for the development of the postclassical perspective.
[ترجمه گوگل]این مفروضات به عنوان نقطه شروعی برای توسعه دیدگاه پساکلاسیک نیاز به بازنگری دارند
[ترجمه ترگمان]این فرضیات نیازمند بازبینی مجدد به عنوان نقطه شروع برای توسعه دیدگاه postclassical هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بپرس