porterage

/ˈpɔːrtərɪdʒ//ˈpɔːtərɪdʒ/

معنی: باربری، حمالی، مخارج باربری
معانی دیگر: باربری، حمالی، مخارج باربری

جمله های نمونه

1. Very obvious, the goods damage because the stupid porterage result in of, pleasing toward insurance company to put forward the claim.
[ترجمه گوگل]بسیار بدیهی است، خسارت کالا به دلیل حمل و نقل احمقانه در نتیجه، خشنود نسبت به شرکت بیمه برای ارائه ادعا
[ترجمه ترگمان]واضح است که اجناس به این دلیل آسیب دیده اند که نتیجه احمقانه porterage به نفع شرکت بیمه است تا این ادعا را مطرح کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Machine part main constitute no man porterage car of bodywork with drive organization.
[ترجمه گوگل]بخش اصلی ماشین هیچ ماشین باربری بدنه با سازمان درایو را تشکیل می دهد
[ترجمه ترگمان]ماشین بخش اصلی ماشین هیچ مردی با ماشین سواری را تشکیل نمی دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Overheads were an estimate based on floor space and include heating, lighting, and porterage.
[ترجمه گوگل]هزینه های سربار برآوردی بر اساس فضای کف بوده و شامل گرمایش، روشنایی و حمل بار می باشد
[ترجمه ترگمان]overheads یک تخمین براساس فضای کف و شامل گرمایش، روشنایی و porterage بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The porter pays for his children's education fees with porterage.
[ترجمه گوگل]باربر هزینه تحصیل فرزندانش را با باربری می پردازد
[ترجمه ترگمان]دربان هزینه های تحصیلی فرزندان خود را با porterage پرداخت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The cabinet body bottom has the mat feet, protecting the cabinet body while placing or moving be free from damage, the convenience uses the fork car porterage.
[ترجمه گوگل]پایین بدنه کابینت دارای پایه های حصیر است، از بدنه کابینت در هنگام قرار دادن یا حرکت محافظت می کند و از آسیب دیدن جلوگیری می کند، راحتی از حمل و نقل ماشین چنگال استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]در قسمت پایین بدن یک تشک قرار دارد که از بدنه کابینه محافظت می کند در حالی که قرار دادن یا انتقال از آسیب آزاد است، راحتی از ماشین چنگال سازی استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The basket being large and heavy, Car had placed it for convenience of porterage on the top of her head, where it rode on in jeopardized balance as she walked with arms akimbo.
[ترجمه گوگل]سبد که بزرگ و سنگین بود، کار آن را برای راحتی حمل و نقل بالای سرش گذاشته بود، جایی که در هنگام راه رفتن با دستانش، تعادلش به خطر افتاد
[ترجمه ترگمان]سبد بزرگ و سنگین بود و آن را برای تسهیلات حمل حمل و نقل در بالای سرش گذاشته بود و در حالی که با دست ها به کمر زده بود، تعادل حمل و نقل را به خطر انداخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The camp of SpecialiZed:Every kind of Alive spirit round, ten thousand direction feet round, And the porterage equipments, godown car, safety belt, bottle gourd. . . etc. hardware tool.
[ترجمه گوگل]اردوگاه تخصصی: هر نوع گرد روح زنده، دور ده هزار فوتی، و وسایل حمل و نقل، ماشین گلدان، کمربند ایمنی، بطری کدو و غیره ابزار سخت افزاری
[ترجمه ترگمان]کمپ of: هر نوع روح زنده، ده هزار قدم به دور، و تجهیزات porterage، خودرو godown، کمربند ایمنی، بطری bottle و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

باربری (اسم)
freight, freightage, porterage

حمالی (اسم)
porterage

مخارج باربری (اسم)
porterage

تخصصی

[زمین شناسی] باربری، مخارجباربری

انگلیسی به انگلیسی

• work of a person who carries luggage and parcels; carriage fees, charge for carrying parcels

پیشنهاد کاربران

بپرس