portent

/ˈpɔːrtent//ˈpɔːtent/

معنی: نشانه، علامت، خبر بد، فال بد
معانی دیگر: شگون، آمد و نیامد، یمن، نحسی، نحوست، بداختری، تفال، پیشنمایی، پیش آگهی، هشدار، پیشگویی، هر چیز شگفت انگیز، شگفتی، اعجوبه، بد یمن بودن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a sign of something important, and often disastrous, that is about to occur; omen.
مترادف: augury, foretoken, harbinger, omen, sign
مشابه: forerunner, herald, indication, oracle, precursor, presage, threat, token, warning

- Borrowers and lenders failed to recognize the portents of an economic collapse.
[ترجمه مجید طرقی دریاسری] وام دهندگان و وام گیرندگان نتوانستند هشدارهای فروپاشی اقتصادی را دریابند.
|
[ترجمه گوگل] وام گیرندگان و وام دهندگان نتوانستند نشانه های یک فروپاشی اقتصادی را تشخیص دهند
[ترجمه ترگمان] Borrowers و وام دهندگان نتوانستند نشانه های فروپاشی اقتصادی را تشخیص دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: prophetic or ominous significance.
مترادف: omen
مشابه: consequence, presage

جمله های نمونه

1. portent of a disaster
تفال یک فاجعه

2. I see it as a portent of things to come.
[ترجمه گوگل]من آن را نشانه ای از چیزهای آینده می دانم
[ترجمه ترگمان]من آن را به عنوان یک نشانه شوم می بینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Some people believe the raven is a portent of death.
[ترجمه گوگل]برخی معتقدند که کلاغ نشانه مرگ است
[ترجمه ترگمان]بعضی از مردم بر این باورند که زاغ نشانه مرگ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The savage civil war there could be a portent of what's to come in the rest of the region.
[ترجمه گوگل]جنگ داخلی وحشیانه در آنجا می تواند نشانه ای از آنچه در بقیه منطقه خواهد آمد باشد
[ترجمه ترگمان]جنگ داخلی وحشیانه می تواند به عنوان نشانه ای از این باشد که چه چیزی در بقیه منطقه رخ خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The event proved to be a portent of the disaster that was to come.
[ترجمه گوگل]این رویداد نشان از فاجعه ای بود که قرار بود بیاید
[ترجمه ترگمان]این واقعه به عنوان نشانه ای از فاجعه ای که قرار بود اتفاق بیفتد، ثابت شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. signs full of portent.
[ترجمه گوگل]نشانه های پر از نشانه
[ترجمه ترگمان]نشونه های پر از نشانه شوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Although the full portent of that legislation has yet to sink in, it is already making waves.
[ترجمه گوگل]اگرچه تمام مفاد آن قانون هنوز در حال فرورفتن است، اما در حال حاضر موج ایجاد کرده است
[ترجمه ترگمان]اگر چه the کامل این قانون هنوز در حال غرق شدن است، اما در حال حاضر امواج ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Their first meeting was a portent.
[ترجمه گوگل]اولین ملاقات آنها یک نشانه بود
[ترجمه ترگمان]اولین ملاقاتشان یک نشانه بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The strikes are viewed as a portent of revolution.
[ترجمه گوگل]اعتصابات به عنوان نشانه ای از انقلاب در نظر گرفته می شود
[ترجمه ترگمان]این حملات به عنوان نشانه انقلاب تلقی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. One encouraging portent is that more people are using the railway network.
[ترجمه گوگل]یک نکته دلگرم کننده این است که افراد بیشتری از شبکه راه آهن استفاده می کنند
[ترجمه ترگمان]یک نشانه دلگرم کننده این است که افراد بیشتری از شبکه راه آهن استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I hope this is a portent for the rest of the year.
[ترجمه گوگل]امیدوارم این یک نشانه برای بقیه سال باشد
[ترجمه ترگمان]امیدوارم برای بقیه سال این فال بد باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Many saw this break with tradition as portent of a bad reign [ citation needed ] .
[ترجمه گوگل]بسیاری این شکستن از سنت را نشانه ای از یک حکومت بد می دانستند [نیاز به نقل از]
[ترجمه ترگمان]بسیاری این جدایی را با سنت به عنوان نشانه دوران بد می دانند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In people's view, mask is both holy and portent, and thus mask taboo comes into being.
[ترجمه گوگل]در نظر مردم، نقاب هم مقدس و هم نشانه است و به این ترتیب تابوی ماسک به وجود می آید
[ترجمه ترگمان]در دید مردم، ماسک هم مقدس و هم به عنوان نشانه بد است و در نتیجه تابو به وجود می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I a portent to many, but you are my strong refuge.
[ترجمه گوگل]من برای خیلی ها نشانه ای هستم، اما تو پناهگاه قوی منی
[ترجمه ترگمان]من به خیلی چیزها بد می شوم، اما تو پناه گاه قوی من هستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. To be or give a sign or portent of.
[ترجمه گوگل]بودن یا دادن نشانه یا نشانه ای از
[ترجمه ترگمان]برای بودن یا دادن یک نشانه یا نشانه به نشانه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نشانه (اسم)
allegory, proof, indication, token, sign, mark, emblem, symptom, reminiscence, presage, omen, impress, sacrament, marker, portent

علامت (اسم)
significant, tally, indication, label, token, sign, index, mark, insignia, signal, emblem, symptom, omen, tag, tick, docket, intimation, milestone, ostent, portent

خبر بد (اسم)
portent

فال بد (اسم)
portent

انگلیسی به انگلیسی

• indication, hint; sign, omen of future events
a portent is something that indicates what is likely to happen in the future; a formal word.

پیشنهاد کاربران

۱. نشانه. علامت. گواه. پیش آگاهی. فال بد ۲. زنگ خطر ۲. اخطار. هشدار ۳. اهمیت. تاثیر
مثال:
indeed he is a portent of the Hour.
براستی او علامت و نشانه ای برای ساعت {قیامت} است.
�وَ إِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسَّاعَةِ�
بدشگونی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : portend
✅️ اسم ( noun ) : portent / portentousness
✅️ صفت ( adjective ) : portentous
✅️ قید ( adverb ) : portentously

بپرس