police force

/pəˈliːsˈfɔːrs//pəˈliːsfɔːs/

power police نیروی انتظامی، نیروی پلیس، دادگاه پلیس

جمله های نمونه

1. She was discharged from the police force for bad conduct.
[ترجمه گوگل]او به دلیل رفتار بد از نیروی انتظامی مرخص شد
[ترجمه ترگمان]او به علت رفتار بد از نیروی پلیس مرخص شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The investigation uncovered widespread corruption within the police force.
[ترجمه گوگل]این تحقیقات فساد گسترده در نیروی پلیس را کشف کرد
[ترجمه ترگمان]تحقیقات حاکی از فساد گسترده در نیروی پلیس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He's hoping for a career in the police force/as a police officer.
[ترجمه گوگل]او امیدوار است شغلی در نیروی پلیس/به عنوان افسر پلیس داشته باشد
[ترجمه ترگمان]او به دنبال شغلی در نیروی پلیس \/ به عنوان یک افسر پلیس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The police force is committed to being an equal opportunities employer.
[ترجمه گوگل]نیروی پلیس متعهد است که کارفرمای فرصت های برابر باشد
[ترجمه ترگمان]نیروی پلیس متعهد به داشتن یک کارفرمای برابر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The London police force is headed by a commissioner.
[ترجمه گوگل]نیروی پلیس لندن توسط یک کمیسر اداره می شود
[ترجمه ترگمان]نیروی پلیس لندن توسط کمیسر رهبری می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He wouldn't last five minutes in the police force - it's far too tough for him.
[ترجمه گوگل]او پنج دقیقه در نیروی پلیس دوام نمی آورد - برای او خیلی سخت است
[ترجمه ترگمان]او پنج دقیقه دوام نخواهد آورد - برای او خیلی سخت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The post carried great prestige within the police force.
[ترجمه گوگل]این پست اعتبار زیادی در نیروی پلیس داشت
[ترجمه ترگمان]این پست اعتبار بزرگی را در نیروی پلیس به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. More young people are needed to join the police force.
[ترجمه گوگل]برای پیوستن به نیروی پلیس به جوانان بیشتری نیاز است
[ترجمه ترگمان]جوانان بیشتری برای پیوستن به نیروی پلیس مورد نیاز هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. After forty years in the police force nothing much shocks me.
[ترجمه گوگل]بعد از چهل سال در نیروی انتظامی هیچ چیز مرا شوکه نمی کند
[ترجمه ترگمان]بعد از چهل سال در نیروی پلیس، هیچ چیز به من شوک نمی دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The police force is being manipulated for political ends.
[ترجمه گوگل]نیروی پلیس برای اهداف سیاسی دستکاری می شود
[ترجمه ترگمان]نیروی پلیس برای اهداف سیاسی تحت کنترل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. We must bring the police force up to strength.
[ترجمه گوگل]ما باید نیروی پلیس را قوی کنیم
[ترجمه ترگمان]باید نیروی پلیس رو به زور وارد کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Prison officers are demanding pay parity with the police force.
[ترجمه گوگل]ماموران زندان خواستار برابری حقوق با نیروی پلیس هستند
[ترجمه ترگمان]ماموران زندان خواهان پرداخت برابری با نیروی پلیس هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Special constables provide part-time assistance for the regular police force.
[ترجمه گوگل]پاسبان های ویژه به نیروی پلیس عادی کمک های پاره وقت ارائه می کنند
[ترجمه ترگمان]پاسبانان ویژه به نیروهای عادی پلیس کمک می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. People have a romantic idea of the police force.
[ترجمه گوگل]مردم تصوری عاشقانه از نیروی پلیس دارند
[ترجمه ترگمان]مردم یک ایده رمانتیک از نیروی پلیس دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• people that serve as police officers; police department
a police force is the police organization in a particular country or area.

پیشنهاد کاربران

بپرس