poesy

/ˈpoʊɪzi//ˈpəʊɪzi/

معنی: شعر، شاعری
معانی دیگر: (قدیمی) رجوع شود به: poetry، (مهجور) شعر

جمله های نمونه

1. However, the philosophical poesy, with its unique artistic features and important literary value, embedded in "Zhuang Tsu", as an indiscerptible part in the literature . . .
[ترجمه گوگل]اما شعر فلسفی با ویژگی‌های هنری منحصربه‌فرد و ارزش ادبی مهم خود، در «ژوانگ تسو» به‌عنوان بخشی غیرقابل تشخیص در ادبیات گنجانده شده است
[ترجمه ترگمان]با این حال، اشعار فلسفی، با ویژگی های هنری منحصر به فرد و ارزش ادبی مهم، در \"Zhuang Tsu\"، به عنوان بخشی از ادبیات در ادبیات، جای گرفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The expression of art mind and poesy in her novels.
[ترجمه گوگل]بیان ذهن هنری و شعر در رمان های او
[ترجمه ترگمان]تجلی ذهن هنر و شاعری در رمان های او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Water injects natural life and poesy into a noisy city.
[ترجمه گوگل]آب حیات طبیعی و شعر را به یک شهر پر سر و صدا تزریق می کند
[ترجمه ترگمان]آب زندگی طبیعی و شعر را به شهر پر هیاهو تزریق می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Harry Potter's Clemence Poesy is set to guest star on Gossip Girl's fourth season!
[ترجمه گوگل]کلمنس پوسی هری پاتر قرار است در فصل چهارم Gossip Girl به عنوان بازیگر مهمان حضور داشته باشد!
[ترجمه ترگمان]فیلم هری پاتر از هری پاتر به عنوان ستاره مهمان در فصل چهارم دختر شایعات در نظر گرفته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. And under thee their poesy disperse.
[ترجمه گوگل]و در زیر تو شعرشان پراکنده می شود
[ترجمه ترگمان]و زیر نظر تو poesy را از هم باز می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This would have done better in poesy; where transcendencies are more allowed.
[ترجمه گوگل]این در شعر بهتر عمل می کرد جایی که فراتر از حد مجاز است
[ترجمه ترگمان]این کار در شعر بهتر انجام می شد و در آنجا transcendencies مجاز شمرده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I find nicer poesy in the net and stick on here.
[ترجمه گوگل]من شعرهای زیباتری را در شبکه پیدا می کنم و اینجا را ادامه می دهم
[ترجمه ترگمان]من توی تور یه شعر خیلی قشنگ تر پیدا می کنم و همینجا بمون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. To my surprise, the manager tried to talk about the Chinese poesy with me.
[ترجمه گوگل]در کمال تعجب، مدیر سعی کرد در مورد شعر چینی با من صحبت کند
[ترجمه ترگمان]در کمال تعجب، مدیر سعی کرد درباره شعر چینی با من صحبت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Poetry was a speaking picture, and picture a mute poesy.
[ترجمه گوگل]شعر تصویری سخنگو بود و تصویر شعری لال
[ترجمه ترگمان]شعر یک تصویر سخن گفتن بود و اشعار mute را به تصویر می کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The text will mainly discourse upon the sensitivity of beauty inheres in art from the five aspects of "artistic concept", "artistic expression", "artistic situation" and "the art of poesy".
[ترجمه گوگل]این متن عمدتاً در مورد حساسیت زیبایی نهفته در هنر از پنج جنبه «مفهوم هنری»، «بیان هنری»، «موقعیت هنری» و «هنر شعر» گفت‌وگو خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]متن به طور عمده بر حساسیت زیبایی در هنر از پنج جنبه \"مفهوم هنری\"، \"بیان هنری\"، \"موقعیت هنری\" و \"هنر شعر\" سخن خواهد گفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Li Lei chinese avant-courier poet present his own magnum opus of poesy ? rock-and-roll with photography by Must Be contemporary art center for the first time.
[ترجمه گوگل]لی لی شاعر آوانگار پیک چینی کار بزرگ خود را از شعر ارائه می کند؟ راک اند رول با عکاسی توسط مرکز هنر معاصر Must Be برای اولین بار
[ترجمه ترگمان]لی لی، شاعر پیشرو چین، شاهکار هنری خود را به عنوان \"اثر ادبی\" خود ارایه می دهد؟ * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Their Eyes Were Watching God is a work of poesy of trickling from start to finish.
[ترجمه گوگل]چشمانشان خدا را تماشا می‌کردند، شعری است که از ابتدا تا انتها چکه می‌کند
[ترجمه ترگمان]چشمان آن ها نگاه کردن به خدا، کار شعر poesy است که از آغاز تا پایان آن را به پایان برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. With much vibrato and glissando, she depicted the vocal melodies and with just as much sensitivity and temperament she expressed the poesy of the pieces and her joy of life.
[ترجمه گوگل]او با ویبراتو و گلیساندو بسیار ملودی های آوازی را به تصویر می کشید و با همان حساسیت و خلق و خوی شعری قطعات و لذت زندگی خود را بیان می کرد
[ترجمه ترگمان]با vibrato و glissando، ملودی های صوتی و با همان اندازه حساسیت و خلق و خوی خود را به نمایش می گذاشت و شعر و شادی زندگی خود را بیان می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The conspectus: across-the-board summarize and generalize forefather's research on the poesy and poetics theory of B.
[ترجمه گوگل]بررسی: خلاصه و تعمیم تحقیقات پیشینیان در مورد شعر و نظریه شعری B
[ترجمه ترگمان]The: به طور خلاصه به جمع بندی و تعمیم تحقیقات forefather درباره نظریه شعر و شعر ب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شعر (اسم)
song, verse, balladry, poetry, poem, rhyme, rime, poesy

شاعری (اسم)
poesy, versification

انگلیسی به انگلیسی

• poetry; liturgy

پیشنهاد کاربران

بپرس