pockmarked


معنی: مجدر
معانی دیگر: ابله دار، ابله ای، مجدر

جمله های نمونه

1. morteza's face was pockmarked
مرتضی آبله رو بود.

2. The houses in the village were pockmarked with bullet holes.
[ترجمه گوگل]خانه‌های روستا با سوراخ گلوله پوشیده شده بود
[ترجمه ترگمان]خانه های دهکده از سوراخ های گلوله آبله گرفته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He had a pockmarked face.
[ترجمه mahsa] او یک چهره آبله رو داشت
|
[ترجمه گوگل]او صورت خراشیده ای داشت
[ترجمه ترگمان]صورت pockmarked داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The living room is pockmarked with bullet holes.
[ترجمه گوگل]اتاق نشیمن با سوراخ های گلوله پوشیده شده است
[ترجمه ترگمان]اتاق نشیمن پر از سوراخ گلوله است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We walk through the snow, now pockmarked and honeycombed, towards his barn.
[ترجمه گوگل]از میان برف‌ها، که حالا پوک شده و لانه زنبوری شده‌ایم، به سمت انبار او می‌رویم
[ترجمه ترگمان]از میان برف ها به راه خود ادامه می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. One side of Pockmarked Li's face was bruised and swollen.
[ترجمه گوگل]یک طرف صورت پوک مارکد لی کبود و متورم شده بود
[ترجمه ترگمان]یک طرف صورتش کبود و ورم کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Pockmarked Li and the two women were rather surprised at this.
[ترجمه گوگل]لی پوکمارک و دو زن از این موضوع شگفت زده شدند
[ترجمه ترگمان]pockmarked لی و دو زن از این موضوع کمی متعجب شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Pockmarked Li and his bullies were roving about the place.
[ترجمه گوگل]لی پوکمارک و قلدرهایش در آن مکان پرسه می زدند
[ترجمه ترگمان]pockmarked و bullies در اطراف محل پرسه می زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A roar of indignationleapt to Pockmarked Li's lips, but a wave the hand and said imperturbably.
[ترجمه گوگل]غرش خشم به لب‌های لی پوک‌مارک رسید، اما دستش را تکان داد و بی‌پروا گفت
[ترجمه ترگمان]غرشی از indignationleapt به لبه ای Li لی خورد، اما دست تکان داد و با خونسردی گفت:
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Half a dozen or more of Pockmarked Li's henchmen stood scattered around the policemen.
[ترجمه گوگل]نیم دوجین یا بیشتر از سرسپردگان پوکمارکد لی به صورت پراکنده در اطراف پلیس ایستاده بودند
[ترجمه ترگمان]در حدود شش یا چند نفر از henchmen لی، در اطراف ماموران پلیس پراکنده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Pockmarked Li had also escaped from the hut, and still had hold of the same girl.
[ترجمه گوگل]لی پوکمارک نیز از کلبه فرار کرده بود و همچنان همان دختر را در دست داشت
[ترجمه ترگمان]pockmarked لی هم از کلبه فرار کرده بود و هنوز همان دختر را نگه داشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Pockmarked with sulphurous pits, bathed in intense radiation and shaken by constant volcanic eruptions, Io is the fiery hell of the solar system.
[ترجمه گوگل]آیو با گودال‌های گوگردی، غرق در تشعشعات شدید و تکان دادن فوران‌های آتشفشانی مداوم، جهنم آتشین منظومه شمسی است
[ترجمه ترگمان]pockmarked با حفره های گوگردی که در اشعه شدید غوطه می خورند و با فوران های آتش فشانی ثابت تکان می خورند، دوزخ آتشین منظومه شمسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Buildings were pockmarked with bullet holes and shrapnel scars.
[ترجمه گوگل]ساختمان‌ها با سوراخ‌های گلوله و ترکش پر شده بودند
[ترجمه ترگمان]Buildings که با سوراخ های گلوله و زخم های گلوله درست شده بودند، آبله گرفته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The metal surface was pockmarked with little holes.
[ترجمه گوگل]سطح فلزی با سوراخ های کوچک پوشیده شده بود
[ترجمه ترگمان]سطح فلز با سوراخ های کوچک pockmarked شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مجدر (صفت)
pockmarked, pocky

انگلیسی به انگلیسی

• scarred with pimples, scarred from previous skin inflammations
if the surface of something is pockmarked, it has small hollow marks covering it.

پیشنهاد کاربران

آبله ، و کلا هرچیزی که به صورت لکه لکه باشد
مثلا :
the sky is pockmarked with stars
the iron was pockmarked with tiny holes
pockmarked
آبله گون، فردی که صورتش آبله داشته باشد، چال و چوله ی آبله مانند، دارای جای آبله

بپرس