pock

/ˈpɑːk//pɒk/

معنی: ابله، جوش چرک دار، جای ابله، ابله دار شدن
معانی دیگر: جای آبله، گودالچه (pockmark هم می گویند)، دانه ی آبله، زخم آبله، طب ابله

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a small pus-filled swelling on the skin caused by smallpox or a similar disease.

(2) تعریف: the scar left by such a swelling, or a small hole resembling such a scar.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: pocks, pocking, pocked
مشتقات: pocked (adj.)
• : تعریف: to cause to be marked with small holes.
مشابه: pit

جمله های نمونه

1. The moon's surface is pocked with small craters.
[ترجمه گوگل]سطح ماه با دهانه های کوچک پوشیده شده است
[ترجمه ترگمان]سطح ماه با گودال های کوچک pocked شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She has a poor complexion and pock marks on her forehead.
[ترجمه گوگل]او چهره ضعیفی دارد و روی پیشانی اش آثار برآمدگی دارد
[ترجمه ترگمان]رنگ و رویش پریده و جای آبله رو روی پیشانی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His face was pocked with scars.
[ترجمه گوگل]صورتش پر از زخم بود
[ترجمه ترگمان]صورتش پر از زخم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The man's face was badly pock - marked.
[ترجمه گوگل]صورت مرد بدجوری ژولیده شده بود
[ترجمه ترگمان]چهره مرد به شدت آبله رو بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The hull was pocked with dents.
[ترجمه گوگل]بدنه پر از فرورفتگی بود
[ترجمه ترگمان]بدنه با فرورفتگی رو به روی پوشیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The surface of the moon is pocked with craters.
[ترجمه گوگل]سطح ماه پر از دهانه است
[ترجمه ترگمان]سطح ماه با دهانه های آتشفشان پوشیده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. His lean pocked body tightened, turned brown, found a different shape.
[ترجمه گوگل]بدن لاغر او سفت شد، قهوه ای شد و شکل دیگری پیدا کرد
[ترجمه ترگمان]بدن lean کشیده او تنگ شد، قهوه ای شد، شکل دیگری پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. However, this was different. Goose bumps pocked his bare flesh.
[ترجمه گوگل]با این حال، این متفاوت بود برآمدگی های غاز گوشت برهنه او را بیرون زدند
[ترجمه ترگمان]به هر حال، این فرق می کرد پوست تنش سیخ سیخ شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She was a young nun with a deeply pocked face and bushy eyebrows that massed over the bridge of her large nose.
[ترجمه گوگل]او یک راهبه جوان بود با صورت عمیق و ابروهای پرپشتی که روی پل بینی بزرگش جمع شده بود
[ترجمه ترگمان]او یک راهبه جوان بود با صورت گرد و پر قدرت و ابروهای پرپشت که روی پل بینی بزرگش قرار گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Around and among them lounged villainous men with pocked faces and broken teeth.
[ترجمه گوگل]در اطراف و در میان آنها مردان شرور با صورت های دریده و دندان های شکسته دراز کشیده بودند
[ترجمه ترگمان]و در میان آن ها مردان villainous با چهره های رنگ پریده و دندان های شکسته،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The sphere was finely stippled, pocked here and there with hatches or spiked with communication towers.
[ترجمه گوگل]این کره با دریچه‌ها به این طرف و آن طرف سوراخ شده بود یا با برج‌های ارتباطی میخ شده بود
[ترجمه ترگمان]کره زمین در اینجا و آنجا با hatches پوشیده شده بود و یا با towers ارتباطی میخ شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Li's pock - marked wife was also waiting for him in a subdued, humble way.
[ترجمه گوگل]همسر مشخص شده لی نیز به شکلی فروتنانه و فروتنانه منتظر او بود
[ترجمه ترگمان]زن آبله رو، زن آبله رو هم در انتظار او در انتظار او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A swarthy pock - marked man jumped out from behind the policemen and howled for them to attack.
[ترجمه گوگل]مردی با علامت‌گذاری از پشت پلیس‌ها بیرون پرید و زوزه کشید تا آنها حمله کنند
[ترجمه ترگمان]مرد pock swarthy از پشت ماموران پلیس بیرون پرید و برای حمله به آن ها فریاد کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Pock - marked no, not even ten thousand years from now.
[ترجمه گوگل]Pock - علامت گذاری شده نه، حتی ده هزار سال بعد
[ترجمه ترگمان]نه، نه، نه حتی ده هزار سال دیگر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ابله (اسم)
fool, screwball, fop, imbecile, blister, doodle, smallpox, pox, pock, dolt, variola, simpleton, half-wit

جوش چرک دار (اسم)
blotch, pock, pustule

جای ابله (اسم)
smallpox, pock, pockmark

ابله دار شدن (فعل)
pock

انگلیسی به انگلیسی

• pimple, inflammation of the skin, pustule
pocks are small hollows on the surface of someone's skin, which have been caused by disease.

پیشنهاد کاربران

ابله شدن جوش چرک دار
smallpox ابله مرض
moron آدم سبک مغز و کم عقل، آدم احمق و ابله

بپرس