pneumatics

/nʊˈmætɪks//njuːˈmætɪks/

معنی: علم خواص هواو گازها
معانی دیگر: (با فعل مفرد - بخشی از فیزیک که با فشار و خواص جنبشی هوا و گازها سر و کار دارد) دمفشار شناسی، دانش خواصهواو کارهای دیگر

بررسی کلمه

اسم جمع ( plural noun )
• : تعریف: (used with a sing. verb) the scientific study of the mechanical properties of gases.

جمله های نمونه

1. This pneumatic tool will double the speed of assembly.
[ترجمه گوگل]این ابزار پنوماتیک سرعت مونتاژ را دو برابر می کند
[ترجمه ترگمان]این ابزار پنوماتیک سرعت مونتاژ را دو برابر خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Our car has pneumatic brakes.
[ترجمه گوگل]ماشین ما دارای ترمز پنوماتیک است
[ترجمه ترگمان]اتومبیل ما ترمز فشار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Pneumatic tyres were invented in 1888 by John Dunlop.
[ترجمه گوگل]لاستیک های پنوماتیک در سال 1888 توسط جان دانلوپ اختراع شد
[ترجمه ترگمان]لاستیک Pneumatic در سال ۱۸۸۸ توسط John Dunlop اختراع شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Two associated pneumatic grain elevators with a combined discharge rate of 400 tons per hour were completed soon after.
[ترجمه گوگل]دو آسانسور دانه پنوماتیک مرتبط با دبی ترکیبی 400 تن در ساعت به زودی تکمیل شد
[ترجمه ترگمان]دو سیلوی گندم همراه با نرخ تخلیه ترکیبی ۴۰۰ تن در ساعت به زودی تکمیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It is worth remembering that the first pneumatic bicycle tyre appeared on a cinder track in Portadown in August 188
[ترجمه گوگل]شایان ذکر است که اولین تایر دوچرخه بادی در اوت 188 در پیست سیندر در پورتادون ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]شایان ذکر است که در ماه اوت سال ۱۸۸ اولین لاستیک pneumatic بادی بر روی یک ریل سنگی در Portadown ظاهر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Other nights, I listened to pneumatic tubes, and I was a doll on a shelf in a cavernous department store.
[ترجمه گوگل]شب‌های دیگر، من به لوله‌های پنوماتیک گوش می‌دادم و عروسکی روی قفسه‌ای در یک فروشگاه بزرگ غار بودم
[ترجمه ترگمان]در شب های دیگر، من به لوله های فشار گوش می دادم و من یک عروسک روی قفسه در یک فروشگاه غار مانند بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A system of pneumatic tubes moves everything along.
[ترجمه گوگل]سیستمی از لوله های پنوماتیکی همه چیز را در امتداد حرکت می دهد
[ترجمه ترگمان]یک سیستم لوله های پنوماتیک همه چیز را به حرکت در می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. At 100 decibels, the level produced by a chain saw or pneumatic drill, the allowable exposure is three hours.
[ترجمه گوگل]در 100 دسی بل، سطح تولید شده توسط اره زنجیری یا مته پنوماتیک، نوردهی مجاز سه ساعت است
[ترجمه ترگمان]در ۱۰۰ دسی بل، سطحی که توسط یک زنجیر دید یا دریل بادی تولید می شود، نوردهی مجاز سه ساعت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Minutes later he was making a noise like a pneumatic drill.
[ترجمه گوگل]دقایقی بعد صدایی شبیه دریل پنوماتیکی داشت
[ترجمه ترگمان]چند دقیقه بعد او صدایی مثل مته بادی درآورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The curriculum expands to include hydraulics, basic pneumatics, electronics, and statistical process control.
[ترجمه گوگل]برنامه درسی گسترش می یابد تا شامل هیدرولیک، پنوماتیک پایه، الکترونیک و کنترل فرآیند آماری شود
[ترجمه ترگمان]برنامه درسی شامل هیدرولیک، pneumatics اصلی، الکترونیک و کنترل فرآیند آماری می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. For years the city vibrated to the sound of diggers and pneumatic drills.
[ترجمه گوگل]سال‌ها شهر با صدای حفار و مته‌های پنوماتیک می‌لرزید
[ترجمه ترگمان]سال ها بود که این شهر در اثر شنیدن صدای diggers و دریل بادی می لرزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Perry, in a fishing jacket, moving like a marionette that swallowed a pneumatic drill.
[ترجمه گوگل]پری، با ژاکت ماهیگیری، مانند ماریونت که مته پنوماتیک را بلعیده است، حرکت می کند
[ترجمه ترگمان]پری با یک ژاکت ماهیگیری که مثل یک عروسک خیمه شب حرکت کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Her left arm by her side, her right elbow out at an angle and her forearm shaking like a pneumatic drill.
[ترجمه گوگل]بازوی چپش در کنارش، آرنج راستش با زاویه بیرون و ساعدش مثل مته بادی می لرزد
[ترجمه ترگمان]بازوی چپش در کنار او بود، آرنج راستش را در زاویه و ساعد دست راستش تکان می داد و مثل مته بادی می لرزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. It's your chance to win a £7000 pneumatic grain drill.
[ترجمه گوگل]این شانس شما برای برنده شدن در یک مته پنوماتیک 7000 پوندی است
[ترجمه ترگمان]این شانس شما برای بدست آوردن یک مته بادی ۷ هزار پوندی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

علم خواص هوا و گازها (اسم)
pneumatics

انگلیسی به انگلیسی

• branch of physics dealing with mechanical properties of air and gases

پیشنهاد کاربران

باد نیروشناسی ، باد فشارشناسی
هوا نیروشناسی ، هوا فشارشناسی
گاز نیروشناسی ، گاز فشارشناسی

بپرس