plow through

پیشنهاد کاربران

۱. به سختی حرکت کردن، به زحمت پیش رفتن
۲. به زحمت خواندن
۳. به زحمت خوردن
plough through:
to read all of something ( چیزی را ازصدر تا ذیل خواندن )
با سختی کاری را به انجام رساندن
با جان کندن کاری را انجام دادن
به سختی از پس چیزی بر آمدن، به زحمت کاری را به پایان رساندن، موضوعی را با تلاش حل کردن
Plow through something : با عزم و اراده ی محکم کاری را به انجام رساندن
خوردن وعده بزرگ غذایی،
خواندن چیزیکه دشواراست یا زمان زیادی میبرد، تا آخر خواندن، به زحمت خواندن،
حرکت کردن ازمیان جاییکه فضای کمی وجود دارد مثلا حرکت ماشین در میان جمعیت، به زحمت حرکت کردن

بپرس