playback

/ˈpleɪˌbæk//ˈpleɪbæk/

معنی: بازنواخت
معانی دیگر: (ضبط صوت و ویدئو و غیره) بازنواخت، تکرار صحنه یا قطعه، بازنواختن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act of playing a previously made recording or parts of a recording on a recording device, sound-reproducing system, or the like.

- a playback of part of the videotape
[ترجمه گوگل] پخش بخشی از نوار ویدئویی
[ترجمه ترگمان] پخش نوار ویدیویی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a recording apparatus used to play a recording for viewing or listening.

جمله های نمونه

1. A TV playback showed exactly what had happened.
[ترجمه علی ماشا اله زاده] اجرای ویدیوی ضبط شده در تلویزیون نشان داد دقیقا چه اتفاقی افتاده است.
|
[ترجمه گوگل]پخش تلویزیونی دقیقاً آنچه اتفاق افتاده بود را نشان می داد
[ترجمه ترگمان]پخش تلویزیونی دقیقا همان چیزی بود که اتفاق افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I heard a playback of one of the tapes.
[ترجمه علی ماشا اله زاده] من یک اجرای ضبط شده از یکی از نوار ها را شنیدم
|
[ترجمه گوگل]صدای پخش یکی از نوارها را شنیدم
[ترجمه ترگمان]من صدای playback یکی از نوارها رو شنیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Your camcorder should have these basic features: autofocus, playback facility, zoom lens.
[ترجمه گوگل]دوربین فیلمبرداری شما باید این ویژگی های اساسی را داشته باشد: فوکوس خودکار، امکان پخش، لنز زوم
[ترجمه ترگمان]camcorder شما باید این ویژگی های اساسی را داشته باشند: فوکوس خودکار، امکانات پخش، لنز زوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Let's have a playback of those last few frames.
[ترجمه گوگل]بیایید یک پخش از آن چند فریم آخر داشته باشیم
[ترجمه ترگمان]اجازه دهید چند تا از این چند فریم آخر داشته باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In addition, Audio Editor lets users create, playback and mail audio files and annotate text files with audio playback.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، ویرایشگر صوتی به کاربران امکان می دهد فایل های صوتی را ایجاد، پخش و ایمیل کنند و فایل های متنی را با پخش صدا حاشیه نویسی کنند
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، ویرایشگر صوتی به کاربران اجازه می دهد تا فایل های صوتی، پخش و پست صوتی را ایجاد کنند و برای حاشیه نویسی فایل های متنی را با پخش صدا تفسیر کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Playback to the whole class may be unavoidable because of time and space restrictions.
[ترجمه گوگل]پخش برای کل کلاس ممکن است به دلیل محدودیت های زمانی و مکانی اجتناب ناپذیر باشد
[ترجمه ترگمان]ورود به کل کلاس ممکن است به دلیل محدودیت های زمانی و فضایی اجتناب ناپذیر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. You can skip the commercials during playback.
[ترجمه گوگل]می توانید در حین پخش از تبلیغات رد شوید
[ترجمه ترگمان]شما می توانید در طول پخش از تبلیغات صرف نظر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It was not possible to vary this, because playback machines had to have a similar gearing mechanism.
[ترجمه گوگل]تغییر این امکان وجود نداشت، زیرا دستگاه های پخش باید مکانیزم چرخ دنده مشابهی داشته باشند
[ترجمه ترگمان]تغییر این امر امکان پذیر نبود، زیرا دستگاه های پخش باید مکانیسم gearing مشابهی داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. However for immediate playback to the teacher concerned these limitations may be acceptable.
[ترجمه گوگل]اما برای پخش فوری برای معلم مربوطه، این محدودیت ها ممکن است قابل قبول باشد
[ترجمه ترگمان]با این حال برای بازپخش فوری به معلم این محدودیت ها ممکن است قابل قبول باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I want to see a playback.
[ترجمه گوگل]من می خواهم یک پخش را ببینم
[ترجمه ترگمان]می خواهم پخش را ببینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The video playback area is fully resizable-even up to full screen mode.
[ترجمه گوگل]منطقه پخش ویدیو کاملاً قابل تغییر اندازه است - حتی تا حالت تمام صفحه
[ترجمه ترگمان]قسمت پخش ویدئو به طور کامل resizable - حتی تا حالت تمام صفحه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. When the cameras roll and the playback begins, everyone smiles.
[ترجمه گوگل]هنگامی که دوربین ها می چرخند و پخش شروع می شود، همه لبخند می زنند
[ترجمه ترگمان]وقتی دوربین ها می چرخد و پخش آغاز می شود، همه لبخند می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It is not necessary to record and playback each group each time.
[ترجمه گوگل]لازم نیست هر بار هر گروه ضبط و پخش شود
[ترجمه ترگمان]ثبت و پخش هر گروه در هر بار ضروری نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Signals are passed from the recorder to the playback controller and then to a stereo ready monitor.
[ترجمه گوگل]سیگنال ها از ضبط کننده به کنترل کننده پخش و سپس به یک مانیتور آماده استریو منتقل می شوند
[ترجمه ترگمان]سیگنال از ضبط کننده به کنترل کننده پخش و سپس به یک نمایشگر ضبط استریو تحویل داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The police will be able to play back the videotape for clues.
[ترجمه گوگل]پلیس می تواند نوار ویدئویی را برای سرنخ پخش کند
[ترجمه ترگمان]پلیس قادر خواهد بود که نوار ویدئویی را برای سرنخ ها به نمایش بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. When I play back the text, please listen carefully to see whether there are any mispronunciations in it.
[ترجمه گوگل]وقتی متن را پخش می کنم، لطفاً با دقت گوش دهید تا ببینید آیا تلفظ اشتباهی در آن وجود دارد یا خیر
[ترجمه ترگمان]زمانی که متن را باز می کنم، لطفا به دقت گوش دهید تا ببینید آیا در آن mispronunciations وجود دارد یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. She knows her part in the play back to front.
[ترجمه گوگل]او نقش خود را در بازی پشت سر هم می داند
[ترجمه ترگمان]او نقش خود را در بازی به جلو می داند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Click play on the Timeslider playback controls to play back the animation.
[ترجمه گوگل]برای پخش انیمیشن روی کنترل های پخش Timeslider کلیک کنید
[ترجمه ترگمان]روی دکمه Timeslider playback کلیک کنید تا انیمیشن پخش شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. So we must observe ear plug and play back the return time, the better the quality.
[ترجمه گوگل]بنابراین باید گوش گیر را رعایت کنیم و زمان بازگشت را پخش کنیم، کیفیت بهتری دارد
[ترجمه ترگمان]بنابراین باید plug را مشاهده کنیم و زمان بازگشت را پس بگیریم، کیفیت بهتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. Click play on the Time Slider playback controls play back the clip.
[ترجمه گوگل]روی پخش روی کنترل‌های پخش Time Slider کلیک کنید، کلیپ را پخش کنید
[ترجمه ترگمان]روی دکمه کلیک روی دکمه Time Slider پخش کلیک کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. It allows administrators to record and play back suspicious incidents.
[ترجمه گوگل]این به مدیران اجازه می دهد تا حوادث مشکوک را ضبط و پخش کنند
[ترجمه ترگمان]این کار به مدیران اجازه می دهد تا حوادث مشکوک را ثبت و اجرا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. I play back the message on my answering machine.
[ترجمه گوگل]من پیام را روی منشی تلفنی پخش می کنم
[ترجمه ترگمان]پیام رو روی پیغام گیر جواب میدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. I'll play back the text once more.
[ترجمه گوگل]من یک بار دیگر متن را پخش می کنم
[ترجمه ترگمان]یک بار دیگر اس ام اس می زنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. Why do my videos recorded with xvidcap play back too fast?
[ترجمه گوگل]چرا ویدیوهای ضبط شده من با xvidcap خیلی سریع پخش می شوند؟
[ترجمه ترگمان]چرا ویدیوهای ضبط شده خود را بیش از حد سریع ضبط می کنند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. How to deal with slow play back problem?
[ترجمه گوگل]چگونه با مشکل پخش آهسته مقابله کنیم؟
[ترجمه ترگمان]چطور با یه مشکل آروم پیش بری؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. You can then play back the interview and write down the information.
[ترجمه گوگل]سپس می توانید مصاحبه را پخش کنید و اطلاعات را یادداشت کنید
[ترجمه ترگمان]سپس می توانید مصاحبه را پشت سر بگذارید و اطلاعات را یادداشت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. Anthony, I want you to play back up for Justin.
[ترجمه گوگل]آنتونی، من از تو می خواهم برای جاستین بازی کنی
[ترجمه ترگمان]آنتونی، میخوام واسه جاستین بازی کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. Change the play back frame per second and do some test, you will find an appropriate FPS setting for recording.
[ترجمه گوگل]فریم پخش را در هر ثانیه تغییر دهید و کمی تست کنید، تنظیمات FPS مناسب برای ضبط پیدا خواهید کرد
[ترجمه ترگمان]در هر ثانیه کادر را تغییر دهید و کمی تست کنید، یک تنظیمات مناسب برای ثبت کردن پیدا خواهید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بازنواخت (اسم)
playback

تخصصی

[برق و الکترونیک] پخش پخش مجدد اطلاعات ضبط شده . - بازنواخت
[سینما] بازبینی / بازشنوی - پخش صدا - ضبط قبلی صدا

انگلیسی به انگلیسی

• replaying of a recording
the playback of a tape is the operation of the machine it is in so that you can listen to the sound recorded on it or watch the pictures recorded on it.
play over again; rewind a cassette

پیشنهاد کاربران

پخش کردن
چیزی را پخش کردن برای کسی
بازگویی کردن، بازپخش کردن، مجدد گفتن
اجرای ضبط شده
اجرای ویدیوی ضبط شده
اجرای نوار ضبط شده
بازپخش کردن، اجرای مجدد
بازپخش
بازبینی - دوباره دیدن ( در دوربین عکاسی )
برگشت

بپرس