play by the rules

انگلیسی به انگلیسی

• obey the rules (of a game, society, etc.), play fair

پیشنهاد کاربران

طبق روال انجام دادن
در چارچوب پذیرفته شده عمل کردن
If you want to write for this paper, kid, you're going to have to play by the rules!
اگر می خواهی برای این روزنامه بنویسی، باید در چارچوب پذیرفته شده ( این روزنامه ) بنویسی
...
[مشاهده متن کامل]

باید طبق روال ( این روزنامه ) بنویسی
She's always been attracted to bad boys who don't play by the rules.
او همیشه جذب بچه های بد می شده است که در چارچوب عمل نمی کنند

معامله/بازی منصفانه با مردم ( دیگران )
follow the rules
کار درستو انجام دادن
از قانون تبعیت کردن، طبق قوانین پیش رفتن
انجام بازی با اجرایی قوانین

بپرس