plastic bag

جمله های نمونه

1. A plastic bag was floating in the water.
[ترجمه AMIRRZA] کیسه پلاستیکی
|
[ترجمه گوگل]یک کیسه پلاستیکی در آب شناور بود
[ترجمه ترگمان]یک کیسه پلاستیکی در آب شناور بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Put the bottle in a plastic bag in case of spillage.
[ترجمه گوگل]در صورت ریختن بطری در کیسه پلاستیکی قرار دهید
[ترجمه ترگمان]بطری را در یک کیسه پلاستیکی در صورت ریزش قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. One of the puppies suffocated inside the plastic bag.
[ترجمه گوگل]یکی از توله ها داخل کیسه پلاستیکی خفه شد
[ترجمه ترگمان]یکی از توله سگ ها داخل کیسه پلاستیکی خفه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The plastic bag contained all his worldly goods .
[ترجمه گوگل]کیسه پلاستیکی تمام مال دنیوی او بود
[ترجمه ترگمان]کیسه پلاستیکی تمام لوازم worldly را در اختیار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He tied the ends of the plastic bag together.
[ترجمه گوگل]انتهای کیسه پلاستیکی را به هم گره زد
[ترجمه ترگمان]او انتهای کیسه پلاستیکی را به هم گره زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Put an old cushion inside a strong plastic bag, sealing it tightly with sticky tape.
[ترجمه گوگل]یک کوسن قدیمی را داخل یک کیسه پلاستیکی محکم قرار دهید و آن را با نوار چسب محکم ببندید
[ترجمه ترگمان]یک بالش قدیمی داخل یک کیسه پلاستیکی محکم بگذارید و آن را محکم با نوار چسبناک ببندید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The plastic bag can be removed when you have finished and the magnet will still remain clean.
[ترجمه گوگل]کیسه پلاستیکی را می توان پس از اتمام کار جدا کرد و آهنربا همچنان تمیز باقی می ماند
[ترجمه ترگمان]وقتی کارت پلاستیکی تمام شد، کیسه پلاستیکی را می توان از بین برد و اهن ربا هنوز تمیز باقی خواهد ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We also had a large plastic bag which we had to get in.
[ترجمه گوگل]یک کیسه پلاستیکی بزرگ هم داشتیم که باید داخلش می کردیم
[ترجمه ترگمان]ما همچنین کیسه پلاستیکی بزرگی داشتیم که باید وارد آن می شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Holly had filled the plastic bag with oil and twisted the neck tight and fastened it with a snip of wire.
[ترجمه گوگل]هالی کیسه پلاستیکی را با روغن پر کرده بود و گردنش را محکم پیچانده بود و با یک تکه سیم آن را محکم کرده بود
[ترجمه ترگمان]هالی کیسه پلاستیکی را با روغن پر کرده بود و گردن آن را محکم بسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The man stuffed them into a white plastic bag and ran off.
[ترجمه گوگل]مرد آنها را در یک کیسه پلاستیکی سفید فرو کرد و فرار کرد
[ترجمه ترگمان]مرد آن ها را داخل کیسه پلاستیکی گذاشت و فرار کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It was another plastic bag of clothes from the clunch pit murder.
[ترجمه گوگل]این یکی دیگر از کیسه های پلاستیکی لباس از قتل در چاله بود
[ترجمه ترگمان] یه کیسه پلاستیکی دیگه از یه قاتل زنجیره ای \"clunch\" بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Then seal it in a plastic bag to take home.
[ترجمه گوگل]سپس آن را در یک کیسه پلاستیکی ببندید تا به خانه ببرید
[ترجمه ترگمان]سپس آن را در یک کیسه پلاستیکی باز کنید تا به خانه برسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Individual pots can be sealed in a plastic bag held clear of the foliage by wire hoops.
[ترجمه گوگل]گلدان های مجزا را می توان در یک کیسه پلاستیکی که با حلقه های سیمی از شاخ و برگ جدا شده است، مهر و موم کرد
[ترجمه ترگمان]ظروف فردی را می توان در یک کیسه پلاستیکی محکم کرد که از شاخ و برگ ها با حلقه های سیمی کاملا مشخص بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He had the skull in a plastic bag ready to consult Dave Smith, the local vet, when his shift ended.
[ترجمه گوگل]او جمجمه را در یک کیسه پلاستیکی آماده کرده بود تا با دیو اسمیت، دامپزشک محلی، وقتی شیفتش تمام شد، مشورت کند
[ترجمه ترگمان]او جمجمه را در یک کیسه پلاستیکی آماده کرده بود تا با دیو اسمیت، دامپزشک محلی، مشورت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He walked in the house with a plastic bag sticking out of his pocket.
[ترجمه گوگل]در حالی که یک کیسه پلاستیکی از جیبش بیرون زده بود در خانه راه می رفت
[ترجمه ترگمان]با یک کیسه پلاستیکی که از جیبش بیرون زده بود وارد خانه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• storage sack made out of plastic

پیشنهاد کاربران

کیسه پلاستیک
Noun - countable :
کیسه پلاستیکی ( عموما دسته دار که به هنگام خرید، اجناس خریداری شده را در آنها قرار داده و حمل می کنند. )
نایلونِ خرید

بپرس