plain sight

پیشنهاد کاربران

به وضوح.
جلوی چشم.
طوریکه دیده شود. مثال:
Hide it in the plain sight.
طوری پنهان کن که دیده شود
در معرض دید.
قابل دیدن. قابل رویت
به وضوح
جلوی چشم
انظار عمومی، دید عموم، ( علوم نظامی ) تیر رس
در جای جایِ. . .
ملأ عام

بپرس