plain clothes

/pleɪn kloʊðz//pleɪn kloʊðz/

ساده پوش، غیر نظامی پوش

جمله های نمونه

1. There were police in plain clothes in the crowd.
[ترجمه af] او از اینکه متوجه شد آنها ماموران پلیس لباس شخصی شهر اورشلیم هستند، متعجب شد.
|
[ترجمه گوگل]پلیس با لباس شخصی در میان جمعیت حضور داشت
[ترجمه ترگمان]در میان جمعیت، پلیس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Three officers in plain clothes told me to get out of the car.
[ترجمه گوگل]سه افسر با لباس شخصی به من گفتند از ماشین پیاده شو
[ترجمه ترگمان]سه تا افسر که لباس ساده پوشیده بودند به من گفتند از ماشین پیاده شم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A policeman in plain clothes shadowed the criminal all day.
[ترجمه گوگل]یک پلیس با لباس شخصی تمام روز بر جنایتکار سایه انداخته بود
[ترجمه ترگمان]یک پلیس در لباس ساده تمام روز را تعقیب می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A policeman with plain clothes stood a dozen paces behind me watching me.
[ترجمه گوگل]یک پلیس با لباس شخصی چند قدمی پشت سرم ایستاده بود و مرا تماشا می کرد
[ترجمه ترگمان]یک پلیس با لباس های ساده چند قدم عقب تر از من ایستاده بود و مرا تماشا می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The detectives were in plain clothes.
[ترجمه گوگل]کارآگاهان با لباس شخصی بودند
[ترجمه ترگمان]کارآگاه ها لباس ساده ای پوشیده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Mr Montesinos was escorted by agents in plain clothes into a helicopter shortly after arriving at Lima airport.
[ترجمه گوگل]آقای مونتهسینوس مدت کوتاهی پس از ورود به فرودگاه لیما توسط ماموران با لباس شخصی به داخل هلیکوپتر اسکورت شد
[ترجمه ترگمان]آقای مونته زینوس بزودی پس از رسیدن به فرودگاه لیما توسط ماموران لباس شخصی به داخل یک هلیکوپتر هدایت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Large men in plain clothes and short haircuts had wanted to know his business.
[ترجمه گوگل]مردان درشت اندام با لباس ساده و مدل موی کوتاه می خواستند کار او را بدانند
[ترجمه ترگمان]مردان بزرگ با لباس های ساده و موهای کوتاه کوتاه، می خواستند به کار او پی ببرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. We recruit uniformed officers into plain clothes so that people like yourself, who are being eliminated, won't feel under pressure.
[ترجمه گوگل]ما افسران یونیفرم پوش را با لباس شخصی جذب می کنیم تا امثال شما که در حال حذف شدن هستند، تحت فشار نباشند
[ترجمه ترگمان]ما افسرهای یونیفرم پوش رو به لباس های ساده استخدام می کنیم تا افرادی مثل خودت که از بین برن، تحت فشار احساس نخواهی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They were in plain clothes and, in his opinion, drunk, arrogant and overpowering.
[ترجمه گوگل]آنها با لباس شخصی و به نظر او مست و مغرور و مغرور بودند
[ترجمه ترگمان]لباس های ساده ای پوشیده بودند و در نظر او مست و مغرور و غیرقابل تحمل بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Two plain clothes women constables were in the audience with a concealed tape-recorder.
[ترجمه گوگل]دو پاسبان زن لباس شخصی با یک ضبط صوت مخفی در بین تماشاگران حضور داشتند
[ترجمه ترگمان]دو نفر از پلیس های معمولی، در جایگاه تماشاگران، با ضبط صوت نواری پنهان شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She's in plain clothes.
[ترجمه گوگل]اون با لباس ساده
[ترجمه ترگمان]او لباس ساده ای پوشیده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Normal stores have security people dressed in such plain clothes you wonder how they can afford to do any shopping.
[ترجمه گوگل]فروشگاه‌های معمولی دارای افراد امنیتی هستند که لباس‌های ساده‌ای به تن دارند و تعجب می‌کنید که چگونه می‌توانند خرید کنند
[ترجمه ترگمان]فروشگاه های معمولی افراد امنیتی را دارند که در لباس های ساده لباس می پوشند و فکر می کنید که آن ها چطور استطاعت خرید هر نوع خرید را دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. In uniform and in plain clothes, roughly 50 were on different shifts asking each shopper for more information.
[ترجمه گوگل]تقریباً 50 نفر در شیفت‌های مختلف با لباس‌های یونیفرم و ساده، از هر خریدار اطلاعات بیشتری می‌خواستند
[ترجمه ترگمان]به طور یکنواخت و در لباس های ساده، حدود ۵۰ نفر در شیفت متفاوتی بودند و از هر خریدار درخواست اطلاعات بیشتری می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There were policemen in plain clothes in the crowd.
[ترجمه گوگل]پلیس هایی با لباس شخصی در میان جمعیت حضور داشتند
[ترجمه ترگمان]افراد پلیس در میان جمعیت لباس های ساده به تن داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. A plainclothes policeman tailed that thief.
[ترجمه گوگل]یک پلیس لباس شخصی دم آن دزد را گرفت
[ترجمه ترگمان]یک پلیس مخفی آن دزد را دنبال می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. He was surprised to learn they were plainclothes Jerusalem city police officers.
[ترجمه گوگل]او با تعجب فهمید که آنها افسران پلیس شهر اورشلیم لباس شخصی هستند
[ترجمه ترگمان]او از این که یاد گرفت که آن ها پلیس های لباس شخصی پلیس شهر بیت المقدس هستند، متعجب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. When she did, on Nov. two plainclothes detectives reported to the photo lab near Kendall Square.
[ترجمه گوگل]هنگامی که او این کار را کرد، در نوامبر دو کارآگاه لباس شخصی به آزمایشگاه عکس در نزدیکی میدان کندال گزارش دادند
[ترجمه ترگمان]هنگامی که او این کار را کرد، دو کارآگاه پلیس به آزمایشگاه عکس نزدیک میدان کندال گزارش دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. A plainclothes man was examining the french windows.
[ترجمه گوگل]مردی با لباس شخصی در حال بررسی شیشه های فرنچ بود
[ترجمه ترگمان]یک مرد ایرلندی پنجره های فرانسوی را بررسی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. A plainclothes policeman got leisurely out of the panda car and walked across the road to them.
[ترجمه گوگل]یک پلیس لباس شخصی آرام از ماشین پاندا پیاده شد و از جاده به سمت آنها رفت
[ترجمه ترگمان]یک پلیس مخفی با فراغت از اتومبیل پاندا بیرون آمد و به سوی آن ها رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. Outside the front door were three heavily armed plainclothes policemen demanding to know what was going on.
[ترجمه گوگل]بیرون درب ورودی، سه پلیس لباس شخصی مسلح به سنگینی حضور داشتند که می خواستند بدانند چه خبر است
[ترجمه ترگمان]در بیرون در ورودی سه پلیس مخفی پلیس مخفی بودند که می خواستند بدانند چه اتفاقی در حال رخ دادن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. A plainclothes policeman saw the car as it drove through the street of the Latin Quarter.
[ترجمه گوگل]یک پلیس لباس شخصی ماشین را در حالی که در خیابان محله لاتین حرکت می کرد، دید
[ترجمه ترگمان]یک پلیس مخفی پلیس اتومبیل را دید که از خیابان محله لاتین می گذشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. In one picture, a male plainclothes officer grasped the woman's hair and forced her face upright while the photo was taken.
[ترجمه گوگل]در یکی از عکس‌ها، یک افسر مرد لباس شخصی موهای زن را گرفته و هنگام گرفتن عکس، صورت او را به حالت قائم نگه داشته است
[ترجمه ترگمان]در یک عکس، یک افسر پلیس male موهای زن را گرفت و در حالی که عکس را گرفته بود، صورتش را راست کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. In the early demos, plainclothes police arrested a few leaders and water cannon dispersed the crowds.
[ترجمه گوگل]در تظاهرات اولیه، پلیس لباس شخصی چند تن از رهبران را دستگیر کرد و ماشین آب پاش جمعیت را متفرق کرد
[ترجمه ترگمان]در the اولیه، پلیس مخفی چند تن از رهبران را دستگیر کرد و توپ آب جمعیت را پراکنده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. Plainclothes police later dispersed the crowds, and allowed government supporters to hold a counter-demonstration.
[ترجمه گوگل]پلیس لباس شخصی بعداً جمعیت را متفرق کرد و به حامیان دولت اجازه داد تظاهراتی متقابل برگزار کنند
[ترجمه ترگمان]بعدا پلیس این جمعیت را متفرق کرد و به طرفداران دولت اجازه داد تا یک تظاهرات ضد تروریستی برگزار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. The information study should be the precondition for plainclothes detection.
[ترجمه گوگل]مطالعه اطلاعات باید پیش شرط تشخیص لباس شخصی باشد
[ترجمه ترگمان]مطالعه اطلاعات باید پیش شرط برای تشخیص لباس شخصی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. The Basiji paramilitary force, armed plainclothes militia, were absent for most the day.
[ترجمه گوگل]نیروی شبه نظامی بسیجی، شبه نظامیان لباس شخصی مسلح، بیشتر روز غایب بودند
[ترجمه ترگمان]نیروی شبه نظامی بسیج، militia مسلح لباس شخصی، بیشتر روز غایب بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. He sat against the wall, fifteen feet behind the prisoner, with a security man in plainclothes.
[ترجمه گوگل]او کنار دیوار، پانزده فوتی پشت زندانی، با یک مرد امنیتی با لباس شخصی نشست
[ترجمه ترگمان]او به دیوار تکیه داده و در فاصله پانزده قدمی زندانی نشسته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. He was hotly pursued by, I just presume them to be three plainclothes police officers, Mr. Whitby recalled.
[ترجمه گوگل]آقای ویتبی به یاد می آورد که او به شدت تحت تعقیب قرار گرفت، من فقط تصور می کنم آنها سه افسر پلیس لباس شخصی باشند
[ترجمه ترگمان]اقای وی وی را به خاطر آورد: من فرض می کنم که آن ها سه تا افسر پلیس پلیس هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• civilian clothing worn by a member of the armed forces (usually while on duty)
plain-clothes police officers wear ordinary clothes instead of a uniform.
civilian clothing; undercover policeman

پیشنهاد کاربران

لباس شخصی
- معمولا اشاره به پلیس و نیروهای امنیتی دارد
لباس مبدل
لباس شخصی

بپرس