pink

/ˈpɪŋk//pɪŋk/

معنی: رنگ صورتی، خرد شدن
معانی دیگر: (رنگ) صورتی، حداعلی، اوج، بهترین، (تداعی منفی) دست چپی، چپ گرا، (گیاه شناسی) گل میخک، قرنفل (جنس dianthus)، (انگلیس) شکارچی روباه، کت سرخ رنگ (که شکارچیان روباه می پوشند)، (گیاه شناسی) وابسته به گیاهان تیره ی caryophyllaceae از راسته ی caryophyllales که دو لپه ای می باشند، گل میخکی، (پارچه و غیره) زیگزاگ بریدن، دندانه دار بریدن، (روی کاغذ و غیره) با سوراخ سوزن نقش ایجاد کردن، (با خرده گیری و غیره) آزرده کردن، ناراحت کردن، رنجاندن، کشتی بادبانی (که بخش عقب آن بلند و باریک است)، سورا  سورا  کردن یا بریدن

جمله های نمونه

1. a pink flower
گل صورتی رنگ

2. the pink of perfection
اوج کمال

3. an orangy pink
قرمز نسبتا نارنجی

4. in the pink
(عامیانه) سالم،خوش بنیه،سر و مرو گنده

5. between red and pink
بین قرمز و صورتی

6. two sheets of pink paper
دو برگ کاغذ صورتی رنگ

7. they must get rid of those pink politicians
آنها باید از شر آن سیاست بازهای چپی خلاص شوند.

8. He looked a right prat in that pink suit.
[ترجمه گوگل]او در آن کت و شلوار صورتی به نظر می رسد که یک حیوان سگ درست است
[ترجمه ترگمان]در آن کت و شلوار صورتی، He درست و حسابی به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I really feel in the pink after a long holiday.
[ترجمه گوگل]من واقعاً بعد از یک تعطیلات طولانی احساس صورتی می کنم
[ترجمه ترگمان]من واقعا بعد از یک تعطیلات طولانی احساس راحتی می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The side of the mountain appeared pink in the early morning light.
[ترجمه گوگل]سمت کوه در نور اولیه صبح صورتی به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]آن سوی کوه، صبح زود صورتی به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She went bright pink with embarrassment.
[ترجمه گوگل]او از شرم صورتی روشن شد
[ترجمه ترگمان]از خجالت سرخ شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The pink sky at night means a clear day will follow.
[ترجمه گوگل]آسمان صورتی در شب به این معنی است که یک روز صاف در راه است
[ترجمه ترگمان]آسمان صورتی در شب به معنی روز روشن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. His pink scalp gleamed through his sparse hair.
[ترجمه گوگل]پوست سر صورتی او از میان موهای کم پشتش می درخشید
[ترجمه ترگمان]پوست سرش از موهایش بیرون زده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The room was painted a subtle shade of pink.
[ترجمه گوگل]اتاق با سایه ملایم صورتی رنگ شده بود
[ترجمه ترگمان]اتاق به رنگ صورتی ظریف درآمده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The western sky was glowing pink.
[ترجمه گوگل]آسمان غرب صورتی می درخشید
[ترجمه ترگمان]آسمان غرب سرخ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. It was a freak of mine to wear pink pajamas.
[ترجمه گوگل]پوشیدن لباس خواب صورتی برای من عجیب بود
[ترجمه ترگمان] خیلی مسخره بود که لباس صورتی بپوشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. The sun was now just a pink glow in the evening sky.
[ترجمه گوگل]خورشید اکنون فقط یک درخشش صورتی در آسمان عصر بود
[ترجمه ترگمان]خورشید در آسمان شب می درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Many types of roses are pink.
[ترجمه گوگل]بسیاری از انواع گل رز صورتی هستند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از انواع گل های رز صورتی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Pink tinged her pale cheeks.
[ترجمه گوگل]صورتی رنگ گونه های رنگ پریده اش را گرفته بود
[ترجمه ترگمان]صورتی رنگ پریده در چهره اش نمایان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

رنگ صورتی (اسم)
pink

خرد شدن (فعل)
abate, diminish, wane, dwindle, slacken, relent, pass off, shrink, crush, decrease, lessen, decline, remit, narrow, flag, lower, de-escalate, crack up, depopulate, relax, fall away, grow away, grow down, pink, shrink away

تخصصی

[نساجی] صورتی رنگ - میخکی رنگ - کنگره دار کردن لبه پارچه

انگلیسی به انگلیسی

• color produced by combining white and red; type of flower; peak, summit
pierce, stab; injure, harm
having a pink coloring; liberal, having progressive political views
something that is pink is of the colour between red and white.
if someone goes pink, their face goes slightly red because they are embarrassed or angry.

پیشنهاد کاربران

صورتی
مثال: She wore a pink dress to the party.
او یک لباس صورتی به مهمانی پوشید.
Pink صورتی 💝🌈🏳️‍🌈
pink: صورتی
passive pink:صورتی ملایم، صورتی تاثیرپذیر
اگر با feel همراه باشه به معنی خوشحال و سالم هست .
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : pinken / pink
✅️ اسم ( noun ) : pink / pinkness
✅️ صفت ( adjective ) : pink / pinkish
✅️ قید ( adverb ) : pinkly
rosy
صورتی

( رنگ ) صورتی🎀
صورتی یا خرد شدن
( رنگ ) صورتی

بپرس