physically

/ˈfɪz.ɪ.kli//ˈfɪzɪkli/

باقواعدطبیعی، بنابه اصول طبیعی یافیزیکی، جسما، ظاهرا

بررسی کلمه

قید ( adverb )
• : تعریف: in, with, or by means of the body.

- What the gymnasts could do seemed physically impossible.
[ترجمه یلدا] کاری که ژیمناستیک کار های می توانستند انجام دهند از نظر فیزیکی غیر ممکن بود
|
[ترجمه گوگل] کاری که ژیمناست ها می توانستند انجام دهند از نظر فیزیکی غیرممکن به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان] کاری که ژیمناستیک کارها می توانستند انجام دهند به نظر فیزیکی غیرممکن می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. fit physically and mentally
از نظر جسمی و روانی سالم

2. Marijuana is said to be psychologically though not physically addictive.
[ترجمه گوگل]گفته می‌شود که ماری‌جوانا از نظر روان‌شناختی اما از نظر جسمی اعتیادآور نیست
[ترجمه ترگمان]گفته می شود ماری جووانا از نظر روانی اعتیاد آور است اما به لحاظ فیزیکی اعتیادآور نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It had ended with Tony physically manhandling her out of the house.
[ترجمه گوگل]این با تونی به پایان رسید که او را از خانه بیرون کرد
[ترجمه ترگمان]این کار با تونی به پایان رسیده بود که او را از خانه بیرون کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It's bad for your health to be physically inactive.
[ترجمه بهروز مددی] نداشتن فعالیت جسمانی برای سلامتی شما مضر می‎باشد.
|
[ترجمه گوگل]عدم فعالیت بدنی برای سلامتی شما مضر است
[ترجمه ترگمان]برای سلامتی شما بد است که به طور فیزیکی غیر فعال باشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It's just not physically possible to finish all this by the end of the week.
[ترجمه گوگل]از نظر فیزیکی نمی توان همه اینها را تا پایان هفته تمام کرد
[ترجمه ترگمان]از نظر فیزیکی امکان ندارد تا آخر هفته تمام این کارها را تمام کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. All the children had been physically and emotionally abused.
[ترجمه گوگل]همه بچه ها مورد آزار جسمی و روحی قرار گرفته بودند
[ترجمه ترگمان]همه بچه ها از نظر جسمی و احساسی مورد آزار و اذیت قرار گرفته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He was out of sorts physically, as well as disordered mentally.
[ترجمه گوگل]او از نظر جسمی و همچنین از نظر روانی بی نظم بود
[ترجمه ترگمان]از نظر جسمی و جسمی آشفته و آشفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The row had left him physically exhausted.
[ترجمه گوگل]دعوا او را از نظر جسمی خسته کرده بود
[ترجمه ترگمان]این ردیف او را از نظر جسمی خسته کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If you are elderly or physically disabled, massage can be beneficial.
[ترجمه گوگل]اگر شما مسن هستید یا از نظر جسمی ناتوان هستید، ماساژ می تواند مفید باشد
[ترجمه ترگمان]اگر شما مسن و یا از نظر فیزیکی ناتوان هستید، ماساژ می تواند مفید باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Boys mature more slowly than girls,both physically and psychologically.
[ترجمه گوگل]پسرها از نظر جسمی و روانی کندتر از دختران بالغ می شوند
[ترجمه ترگمان]پسرها به آرامی نسبت به دخترها، از لحاظ فیزیکی و روانی بیشتر رشد می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Emotionally, physically, and financially I was on the ropes.
[ترجمه گوگل]از نظر عاطفی، جسمی و مالی در طناب بودم
[ترجمه ترگمان]از لحاظ عاطفی، فیزیکی، و مالی من روی طناب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He says he was physically threatened in an attempt to get him to sign over his rights.
[ترجمه گوگل]او می گوید که در تلاش برای وادار کردن او به امضای حقوقش، تهدید فیزیکی شده است
[ترجمه ترگمان]او می گوید که از لحاظ فیزیکی در تلاش برای به دست آوردن حقوق خود از نظر فیزیکی مورد تهدید قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I have never suggested that UN forces could physically separate the combatants in the region.
[ترجمه گوگل]من هرگز پیشنهاد نکرده ام که نیروهای سازمان ملل بتوانند جنگجویان در منطقه را به صورت فیزیکی جدا کنند
[ترجمه ترگمان]من هیچ وقت نگفته ام که نیروهای سازمان ملل می توانند از لحاظ فیزیکی جنگجویان را در منطقه جدا کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Our findings relate to physically rather than the visually handicapped pupils.
[ترجمه گوگل]یافته‌های ما بیشتر به دانش‌آموزان دارای معلولیت جسمی مرتبط است
[ترجمه ترگمان]یافته های ما به طور فیزیکی مربوط به دانش آموزان معلول است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. This work is physically exhausting and emotionally draining.
[ترجمه گوگل]این کار از نظر فیزیکی خسته کننده و از نظر احساسی خسته کننده است
[ترجمه ترگمان]این کار از نظر فیزیکی خسته کننده و از لحاظ احساسی تخلیه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• bodily, carnally, in a fleshly manner; materially, tangibly, corporeally

پیشنهاد کاربران

فیزیکی
مثال: He was physically exhausted after the long hike.
او بعد از پیاده روی طولانی فیزیکی اش خسته شد.
*آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
ازلحاظ جسمی
عملاً
به طور طبیعی
حضوری
جسمی ، فیزیکی
. I`m not physically fit
من از لحاظ فیزیکی ( جسمی ) مناسب ( تندرست ) نیستم.

بپرس