phosphate

/ˈfɑːsfet//ˈfɒsfeɪt/

معنی: فسفات، نمک اسید فسفریک
معانی دیگر: (شیمی)، کود فسفات دار، فسفات زدن به

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: phosphatic (adj.)
(1) تعریف: a salt or ester of a phosphoric acid.

(2) تعریف: a fertilizer composed of or containing phosphorous compounds.

(3) تعریف: a beverage made with fruit syrup, carbonated water, and some phosphoric acid.

جمله های نمونه

1. The phosphate was deposited by the decay of marine microorganisms.
[ترجمه گوگل]فسفات در اثر فروپاشی میکروارگانیسم های دریایی رسوب کرد
[ترجمه ترگمان]فسفات با واپاشی میکرو ارگانیسم های دریایی ته نشین شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I was very surprised when, following a phosphate surge in my tapwater, I used a phosphate-removing compound in my filter.
[ترجمه گوگل]وقتی به دنبال افزایش فسفات در آب لوله کشی، از یک ترکیب حذف کننده فسفات در فیلترم استفاده کردم، بسیار شگفت زده شدم
[ترجمه ترگمان]وقتی به دنبال موج فسفات در tapwater، من خیلی تعجب کردم، من از یک ترکیب فسفات - حذف در فیلتر خود استفاده کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Conversely, potassium and phosphate are the principal intracellular cations and anions, respectively.
[ترجمه گوگل]برعکس، پتاسیم و فسفات به ترتیب کاتیون ها و آنیون های درون سلولی اصلی هستند
[ترجمه ترگمان]بالعکس، پتاسیم و فسفات به ترتیب the و آنیون های principal اصلی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Dietary phosphate did not interfere with these intestinal effects of calcium.
[ترجمه گوگل]فسفات رژیم غذایی با این اثرات روده ای کلسیم تداخلی نداشت
[ترجمه ترگمان]فسفات رژیمی با این تاثیرات روده ای کلسیم مداخله نکرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Addition of this phosphate group impairs the function of the essential protein, and viral protein synthesis fails to begin.
[ترجمه گوگل]افزودن این گروه فسفات باعث اختلال در عملکرد پروتئین ضروری می شود و سنتز پروتئین ویروسی شروع نمی شود
[ترجمه ترگمان]اضافه شدن این گروه فسفات، عملکرد پروتیین ضروری را تضعیف می کند و سنتز پروتیین ویروسی نمی تواند شروع شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Obviously, careful monitoring of the serum phosphate level is appropriate.
[ترجمه گوگل]بدیهی است که نظارت دقیق بر سطح فسفات سرم مناسب است
[ترجمه ترگمان]بدیهی است که نظارت دقیق بر سطح فسفات سرم، مناسب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. These conformations influence the position of the phosphate group with respect to the grooves of the double helix.
[ترجمه گوگل]این ترکیبات بر موقعیت گروه فسفات با توجه به شیارهای مارپیچ دوگانه تأثیر می گذارد
[ترجمه ترگمان]این ترکیب ها موقعیت گروه فسفات را با توجه به شیارهای دو رشته ای به شدت تحت تاثیر قرار می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. As a control, sections were incubated with phosphate buffered saline instead of the primary monoclonal antibodies in the first step.
[ترجمه گوگل]به عنوان شاهد، مقاطع با سالین بافر فسفات به جای آنتی بادی های مونوکلونال اولیه در مرحله اول انکوبه شدند
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک کنترل، بخش های با بافر فسفات به جای آنتی بادی مونوکلونال آنتی بادی در اولین مرحله انکوباسیون شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Intravenous phosphate has been recommended for lowering the serum calcium when other measures have failed.
[ترجمه گوگل]در صورت عدم موفقیت سایر اقدامات، فسفات داخل وریدی برای کاهش کلسیم سرم توصیه شده است
[ترجمه ترگمان]intravenous فسفات برای کاهش کلسیم سرم در زمانی که سایر معیارهای شکست خورده اند، توصیه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. A litre is claimed to remove phosphate from 100 gallons of water.
[ترجمه گوگل]ادعا می شود که یک لیتر فسفات را از 100 گالن آب حذف می کند
[ترجمه ترگمان]یک لیتر ادعا می شود که فسفات را از ۱۰۰ گالن آب حذف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Magnesium reabsorption is impaired by phosphate depletion.
[ترجمه گوگل]بازجذب منیزیم با کاهش فسفات مختل می شود
[ترجمه ترگمان]منیزیم reabsorption با کاهش فسفات آسیب دیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They are hemoglobin, serum protein, phosphate, and bicarbonate.
[ترجمه گوگل]آنها هموگلوبین، پروتئین سرم، فسفات و بی کربنات هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها هموگلوبین، پروتئین serum، فسفات و بی کربنات هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Therefore, to their inadequate intake of phosphate is added urinary loss from a secondary form of hyperparathyroidism.
[ترجمه گوگل]بنابراین، به دریافت ناکافی فسفات آنها از دست دادن ادرار ناشی از یک نوع ثانویه هیپرپاراتیروئیدیسم اضافه می شود
[ترجمه ترگمان]بنابراین، با دریافت ناکافی فسفات، از دست رفتن ادرار از شکل ثانویه hyperparathyroidism کاسته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. So acyclovir phosphate and triphosphate are not formed in healthy cells, whose DNA synthesis is therefore not affected.
[ترجمه گوگل]بنابراین آسیکلوویر فسفات و تری فسفات در سلول های سالم تشکیل نمی شوند، بنابراین سنتز DNA آنها تحت تأثیر قرار نمی گیرد
[ترجمه ترگمان]بنابراین فسفات acyclovir فسفات و فسفات در سلول های سالم شکل نمی گیرند که سنتز DNA آن ها تحت تاثیر قرار نمی گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. However, the mechanism of these protective effects as well as the proposed inhibitory effect of phosphate have hardly been studied invivo.
[ترجمه گوگل]با این حال، مکانیسم این اثرات محافظتی و همچنین اثر مهاری پیشنهادی فسفات به سختی در داخل بدن مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]با این حال، مکانیزم این اثرات حفاظتی و نیز اثر مهاری پیشنهادی فسفات به سختی مورد مطالعه قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

فسفات (اسم)
phosphate

نمک اسید فسفریک (اسم)
phosphate

تخصصی

[زمین شناسی] فسفات یک ترکیب معدنی که حاوی گروههای Po4-3 چهار وجهی می باشد (مانند پیرومورفیت با فرمول Pb5(Po4)3Cl). در ترکیب چنین موادی، فسفر، آرسنیک و وانادیوم می توانند جایگزین یکدیگر شوند. مقایسه شود با: vanadate, arsenate.
[خاک شناسی] فسفات

انگلیسی به انگلیسی

• salt or ester of phosphoric acid; fertilizer containing phosphates
a phosphate is a chemical compound that contains phosphorus. phosphates are often used in fertilizers.

پیشنهاد کاربران

بپرس