phonic

/ˈfɑːnɪk//ˈfɒnɪk/

معنی: صوتی، صدا دار، صدایی، جسم صدا دار، وابسته به اواز و پژواک
معانی دیگر: وابسته به صداهای زبان، آوایی، وابسته به اوا وپژواک

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: phonically (adv.)
• : تعریف: of or relating to speech sounds.

جمله های نمونه

1. Since it is a reasonable phonic alternative, this suggests that the error is one of visualisation.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که این یک جایگزین صوتی منطقی است، این نشان می دهد که خطا یکی از تجسم است
[ترجمه ترگمان]از آنجا که این یک جایگزین phonic منطقی است، این نشان می دهد که خطا یکی از visualisation است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I imagine a phonic conspiracy between the world's languages.
[ترجمه گوگل]من یک توطئه آوایی بین زبان های دنیا را تصور می کنم
[ترجمه ترگمان]من تصور می کنم که یک توطئه بین زبان های مختلف وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. If not, it's a bad phonic error.
[ترجمه گوگل]اگر نه، خطای صوتی بدی است
[ترجمه ترگمان]اگر این کار را نکنم اشتباه محض است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I label these additional graphemes phonic indicators.
[ترجمه گوگل]من این نمودارهای اضافی را نشانگرهای آوایی برچسب گذاری می کنم
[ترجمه ترگمان]من این دو شاخص graphemes graphemes را برچسب می زنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Phonic, phonetic Sometimes these words are used interchangeably, but they have very different meanings.
[ترجمه گوگل]آوایی، آوایی گاهی اوقات این کلمات به جای هم استفاده می شوند، اما معانی بسیار متفاوتی دارند
[ترجمه ترگمان]Phonic، phonetic اوقات این کلمات به جای یکدیگر مورد استفاده قرار می گیرند، اما معانی بسیار متفاوتی دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Classify as a phonic alternative, but this is tentative.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک جایگزین آوایی طبقه بندی کنید، اما این آزمایشی است
[ترجمه ترگمان]به عنوان جایگزین phonic دسته بندی کنید، اما این آزمایشی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. People who only learn phonic reading methods must not only be systematically taught to spell but given help in comprehension.
[ترجمه گوگل]افرادی که فقط روش های خواندن آوایی را می آموزند نه تنها باید به طور سیستماتیک املا را آموزش دهند، بلکه باید در درک مطلب نیز به آنها کمک شود
[ترجمه ترگمان]افرادی که فقط یاد می گیرند روش های خواندن را یاد بگیرند نه تنها باید به طور سیستماتیک تدریس کنند بلکه به درک مطلب کمک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Successful phonic work depends on children being able to listen well and speak clearly.
[ترجمه گوگل]موفقیت در کار آوایی به این بستگی دارد که کودکان بتوانند خوب گوش کنند و واضح صحبت کنند
[ترجمه ترگمان]کار کردن موفقیت آمیز به کودکان بستگی دارد که به خوبی به خوبی گوش دهند و به وضوح صحبت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Phonetics :It is the study of the phonic medium of language; it is concerned with all the sounds that occur in the world's language.
[ترجمه گوگل]آواشناسی: مطالعه رسانه آوایی زبان است مربوط به تمام صداهایی است که در زبان دنیا وجود دارد
[ترجمه ترگمان]Phonetics: این مطالعه واسط phonic زبان است؛ آن مربوط به تمام صداهایی است که در زبان دنیا رخ می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The phonic information memorized in analogue has high fidelity effect and is very easy to modify.
[ترجمه گوگل]اطلاعات آوایی که در آنالوگ به خاطر سپرده شده اند دارای اثر وفاداری بالایی هستند و تغییر آن بسیار آسان است
[ترجمه ترگمان]اطلاعات phonic شده در قیاس آنالوگ دارای اثر وفاداری بالایی بوده و اصلاح آن بسیار آسان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This course will also incorporate phonic rules to aid spelling and improve reading and pronunciation skills.
[ترجمه گوگل]این دوره همچنین قوانین آوایی را برای کمک به املا و بهبود مهارت های خواندن و تلفظ گنجانده است
[ترجمه ترگمان]این درس همچنین از قواعد phonic برای کمک به هجی کردن و بهبود مهارت های خواندن و تلفظ استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Her name is pluvial alizarin red ( phonic ).
[ترجمه گوگل]نام او پلوویال آلیزارین قرمز (فونیک) است
[ترجمه ترگمان]نام او pluvial alizarin است (phonic)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Sina, Sohu, Netease, Tecent already released phonic video to report 61 sow a guest 382
[ترجمه گوگل]Sina، Sohu، Netease، Tecent قبلاً ویدیوی صوتی را برای گزارش 61 sow a guest منتشر کرده اند 382
[ترجمه ترگمان]سینا، Sohu، Netease، پیش از این ویدیوی phonic را منتشر کرده و ۶۱ ماده خوک را در ۳۸۲ قبل از میلاد گزارش کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. When teaching phonics we have to match the phonic sound we say with the written phonic sound.
[ترجمه گوگل]هنگام آموزش آواشناسی باید صدای آوایی را که می گوییم با صدای آوایی نوشتاری مطابقت دهیم
[ترجمه ترگمان]هنگام آموزش آواشناسی، ما باید با صدای phonic که با صدای phonic نوشته شده همخوانی داشته باشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

صوتی (صفت)
acoustic, vocal, sonic, phonic, tonic, vowel, sonant, vocalic

صدا دار (صفت)
phonic, vowel, sonorous, sonant, phonetic, vocalic

صدایی (صفت)
phonic, tonic

جسم صدا دار (صفت)
phonic

وابسته به اواز و پژواک (صفت)
phonic

انگلیسی به انگلیسی

• of vocal sounds; phonetic, pertaining to phonetics; acoustic, of sound

پیشنهاد کاربران

بپرس