pet

/ˈpet//pet/

معنی: حیوان اهلی منزل، دست اموز، نوازش کردن، بناز پروردن
معانی دیگر: مخفف: (انجیل) پطرس، (جانور) دست آموز، خانگی، دست پرورده، سوگلی، محبوبه، عزیز کرده، مهرآمیز، حاکی از محبت، (شکایت و غیره) بزرگترین، عمده، ویژه، بخصوص، (با محبت و نرمی) دست زدن، سو گلی کردن، مورد لطف قرار دادن، کمک و محبت کردن، (خطاب) عزیزم، جانم، بد خلقی، کج خلقی، ترشرویی، کدورت، دل آزردگی، غیظ، کولی گری، معشوقه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an animal, usu. domesticated or tamed, kept in one's home for companionship rather than practical use.
مشابه: animal, cat, cosset, dog, favorite

(2) تعریف: one who is treated with special affection and indulgence; favorite.
مترادف: darling, favorite
مشابه: baby, dear, jewel, minion

- She is her father's pet.
[ترجمه زهرا] او نور چشمی پدرش است
|
[ترجمه آرزو] او ناز پرورده پدرش است
|
[ترجمه نیایش] او مورد علاقه پدرش است
|
[ترجمه hyunaa] او دردانه پدرش است
|
[ترجمه ۰۰۰] او پسندیده پدرش است
|
[ترجمه گوگل] او حیوان خانگی پدرش است
[ترجمه ترگمان] او حیوان خانگی پدرش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
صفت ( adjective )
(1) تعریف: kept or treated as a pet.
مشابه: tame

- a pet turtle
[ترجمه ...] یک لاک پشت خانگی
|
[ترجمه Fz] به عنوان یک حیوان خانگی نگهداری می شود یا با آن رفتار می شود.
|
[ترجمه گوگل] یک لاک پشت خانگی
[ترجمه ترگمان] یک لاک پشت حیوانات خانگی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: especially favored; favorite.
مترادف: darling, favorite
مشابه: dearest, favored

- a pet nephew
[ترجمه محمد م] برادرزاده یا خواهرزاده عزیز ( دوست داشتنی و خاص )
|
[ترجمه گوگل] یک برادرزاده حیوان خانگی
[ترجمه ترگمان] یکی از nephew حیوانات خانگی،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- a pet idea
[ترجمه hyunaa] ایده حیوان خانگی
|
[ترجمه محمد جواد] یک ایده خوب
|
[ترجمه دریا] یک ایده حیوان خانگی
|
[ترجمه علی] یه ایده محبوب
|
[ترجمه گوگل] ایده حیوان خانگی
[ترجمه ترگمان] یک ایده حیوانات خانگی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: pets, petting, petted
(1) تعریف: to pat, stroke, or caress; touch or treat as a pet.
مترادف: caress
مشابه: dandle, fondle, pat, stroke

(2) تعریف: (informal) to fondle, usu. intimately as a part of sexual foreplay.
مترادف: dandle, fondle
مشابه: caress, cuddle, nuzzle, snuggle
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: (informal) to fondle someone or fondle mutually as part of sexual foreplay.
مترادف: fondle
مشابه: bill and coo, cuddle, neck, nuzzle, snuggle

جمله های نمونه

1. pet students
شاگردان عزیز دردانه

2. a pet lamb
یک گوسفند دست آموز

3. his pet project
طرح مورد علاقه او

4. my pet peeve
مایه ی رنجش معمولی من

5. a teacher's pet
عزیز کرده ی معلم

6. what is his pet peeve?
شکایت عمده ی او چیست ؟

7. she resigned in a pet
با خلق تنگی استعفا داد.

8. to get in a pet
دل آزرده شدن،کولی گری در آوردن

9. smoking is one of her pet aversions
سیگار کشیدن یکی از چیزهایی است که او شدیدا از آن متنفر است.

10. tabriz has achieved a premier position in car- pet weaving
در قالی بافی،تبریز مقام ممتازی به دست آورده است.

11. her name was susan, but her parents called her by the pet name "susu"
اسمش سوسن بود ولی والدینش او را به نام مهرآمیز ((سوسو)) صدا می کردند.

12. One of her pet theories is that people who restrict their calorie intake live longer.
[ترجمه گوگل]یکی از نظریه‌های او این است که افرادی که کالری دریافتی خود را محدود می‌کنند عمر طولانی‌تری دارند
[ترجمه ترگمان]یکی از تئوری های her این است که افرادی که جذب کالری خود را محدود می کنند، بیشتر عمر می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He kept a pup as a pet.
[ترجمه گوگل]او یک توله سگ را به عنوان حیوان خانگی نگهداری می کرد
[ترجمه ترگمان]توله سگ را به عنوان یک حیوان خانگی نگه می داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Nothing could console him when his pet dog died.
[ترجمه گوگل]وقتی سگ خانگی اش مرد، هیچ چیز نتوانست او را تسلی دهد
[ترجمه ترگمان]وقتی سگش مرد هیچ چیز نمی توانست او را تسلی دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The loss of a pet can cause some people real anguish.
[ترجمه گوگل]از دست دادن یک حیوان خانگی می تواند باعث ناراحتی واقعی برخی افراد شود
[ترجمه ترگمان]از دست دادن یک حیوان خانگی می تواند باعث درد و رنج مردم شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. A new pet census showed that cats now outnumber dogs by a whisker .
[ترجمه گوگل]یک سرشماری جدید حیوانات خانگی نشان داد که تعداد گربه ها در حال حاضر یک سبیل از سگ ها بیشتر است
[ترجمه ترگمان]در سرشماری سال ۲۰۰۰، جمعیت این گربه ها تعداد سگ ها از سگ ها فزونی گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. One of her idiosyncrasies is keeping pet dog.
[ترجمه گوگل]یکی از ویژگی های خاص او نگهداری از سگ خانگی است
[ترجمه ترگمان]یکی از idiosyncrasies سگ دست آموز داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. One owner left his pet under the stairs where the animal chewed through electric cables.
[ترجمه گوگل]یکی از صاحبان حیوان خانگی خود را زیر پله ها رها کرد که حیوان از طریق کابل برق می جوید
[ترجمه ترگمان]صاحب یک مالک حیوان خانگی خود را در زیر پله هایی که حیوان از طریق کابل های برق می جوید، رها کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. A pet may founder if fed improperly.
[ترجمه گوگل]یک حیوان خانگی در صورت تغذیه نادرست ممکن است بنیانگذار باشد
[ترجمه ترگمان]اگر یک حیوان خانگی به طور نامناسب تغذیه شود، یک حیوان خانگی می تواند از آن استفاده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حیوان اهلی منزل (اسم)
pet

دست اموز (اسم)
pet

نوازش کردن (فعل)
stroke, blandish, coax, baby, fondle, coddle, pet, pat, canoodle, cuddle, dandle

بناز پروردن (فعل)
pet, pamper

کلمات اختصاری

عبارت کامل: Positron Emission Tomography
موضوع: علمی
مقطع نگاری (توموگرافی) با نشر پوزیترون که به اختصار PET نامیده می شود، روشی نوین است که در علوم تشخیصی در فیزیک پزشکی بویژه پزشکی هسته ای کاربرد تحقیقاتی و روزمرهٔ فراوانی دارد.

تخصصی

[برق و الکترونیک] پتا پیشوند نشان دهنده 10 به توان 15 . - positron-emission tomography-پرتونگاری مقطعی گسیل پوزیترون روش تصویر برداری پزشکی بر اساس آشکارسازی در مقداری از ایزوتوپهای رادیواکتیو در محلولی که به بدن بیمار تزریق می شود . این محلول پوزیترونهایی گسیل می کند که با الکترونها برخورد می کند و یکدیگر را از بین می برند ودر نتیجه دو پرتو گاما آزاد می شود . این پرتوها در جهت مخالف حرکت می کنند تا از بدن خارج شوند و به آشکار کننده تابش در داخل پویشگر PET برسند. آشکارسازهای پرتو گاما بارقه هایی از انرژی را گسیل می کنند که به سیگنالهای الکتریکی تبدیل می شوند . کامپیوتر مکان هر بارقه انرژی را ثبت می کند و نمودار منبع تابش در بدن بیمار را رسم می کند . این داده ها به تصویر رمز شده رنگی تبدیل می شوند که تجمع نسبی ایزوتوپ رابه سطح فعالیت آنها برای تشخیص نشان می دهد.
[صنایع غذایی] پلی اتیلن تریفتالات

انگلیسی به انگلیسی

• technique for creating detailed images of bodily tissues by injecting positron-laden material into the body and recording the gamma rays emitted over a period of approximately two hours (medicine)
animal kept for amusement; domesticated animal that lives inside a home
treated as a pet, treated as a beloved animal; cherished, beloved; favorite; expressing affection
pat on the head or cheek, stroke; kiss, embrace, cuddle; fondle, caress (slang)
a pet is an animal that you keep in your home to give you company and pleasure.
someone's pet theory or subject is one that they particularly support or like.
if you pet a person or animal, you pat or stroke them affectionately.

پیشنهاد کاربران

حیوان خانگی
مثال: She has a pet dog named Max.
او یک سگ خانگی به نام مکس دارد.
She pets the cat
او گربه را نوازش می کند
محبوب، مورد علاقه
Positron emissions tomography
anyone can pet real dog
این جمله به معنی "هرکسی می تواند سگ واقعی را نوازش کند" است. کلمه "pet" به عنوان فعل در اینجا به معنی نوازش کردن یا اهتمام نشان دادن به حیوانات خانگی مانند گربه یا سگ می باشد. بنابراین، جمله "Anyone can pet real dog" به این مفهوم است که هر کسی مجاز است سگ واقعی را نوازش کند.
...
[مشاهده متن کامل]

بله، در واقع "pet" به طور متداول برای حیوانات خانگی مانند سگ، گربه و حتی موش های خانگی استفاده می شود. اما در برخی موارد، این کلمه ممکن است به معنی "نوازش کردن"، "اهتمام نشان دادن به" یا حتی "دلسوزی کردن" نسبت به چیز یا کسی هم استفاده شود. به عنوان مثال، ممکن است بگوییم "She pets her ego" به معنای "او دلسوزی می کند" یا "او به خودش اهتمام نشان می دهد". پس با توجه به این توضیح، اصطلاح "Anyone can pet real dog" هنوز هم بیانگر این است که هرکسی می تواند سگ واقعی را نوازش کند.
منبع CHAT GPT4. 00

pet ( n ) ( pɛt ) =an animal, a bird, etc. that you have at home for pleasure, rather than one that is kept for work or food, e. g. a pet dog. a pet store. Do you have any pets.
PET
1 -
to touch an animal or person gently and affectionately with the hands/ If you pet an animal, child, etc. , you touch it, him, or her gently and kindly with your hands
لمس کردن حیوان یا شخصی با ملایمت و محبت با دست/ اگر حیوان، کودک و غیره را نوازش می کنید، او را به آرامی و مهربانی با دستان خود لمس می کنید.
...
[مشاهده متن کامل]

Our dog loves to be petted and tickled behind the ears.
2 -
PET
abbreviation for positron emission tomography: a method of using special rays ( = beams of light ) to make images of the inside of the body, especially the brain
مخفف برش نگاری با گسیل پوزیترون: روشی برای استفاده از پرتوهای خاص ( = پرتوهای نور ) برای تهیه تصاویر از داخل بدن، به ویژه مغز
3 -
PET
abbreviation for polyethylene terephthalate: a type of plastic used especially to make bottles
مخفف پلی اتیلن ترفتالات: نوعی پلاستیک که مخصوصاً برای ساخت بطری استفاده می شود
4 -
If two people are petting, they are kissing and touching each other in a sexual way.
غیر رسمی/ اگر دو نفر در حال نوازش یکدیگر هستند، یعنی به صورت جنسی یکدیگر را می بوسند و لمس می کنند.
5 -
a friendly way of talking to someone, especially a woman or a child
روشی دوستانه برای صحبت کردن با کسی، به خصوص یک زن یا یک کودک
Thank you, pet.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/pet
the apple of ( one's ) eye
companion animal
حیوان خانگی
نوازش کردن
informal /approving
a kind person who is easy to like
آدم مهربان مورد علاقه، محبوب، عزیز دل
He's always sending me flowers - he's a real pet
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/pet
حیوان اهلی ، حیوان خانگی
سوگلی
بچه گربه
حیوان خانگی
pet clinic
کلینیک حیوانات خانگی
Polyethylene terephthalate
پلی اتیلن ترفتالات
نور چشمی
حیوان خانگی با s جمع میشه pets حیوانات خانگی
PaT
اسم pet به معنای حیوان خانگی یا حیوان اهلی
اسم pet در مفهوم حیوان خانگی یا حیوان اهلی اشاره دارد به حیوانات اهلی مانند: گربه، سگ و انواع پرندگان و . . . . حیواناتی که در خانه از آنها نگهداری می شود و به عنوان دوست و همدم در نظر گرفته میشوند. مثال:
...
[مشاهده متن کامل]

my pet rabbit ( خرگوش خانگی من )
. they have several pets, a dog, two cats and a guinea pig ( آنها چندین حیوان خانگی دارند، یک سگ، دو گربه و یک خوکچه هندی. )
فعل pet به معنای نوازش کردن و ناز کردن
فعل pet در مفهوم نوازش کردن و ناز کردن اشاره دارد به نوازش و یا دست کشیدن بر روی یک حیوان و کودک با مهربانی و محبت و ناز کردن او. مثال:
. he petted the dog and ruffled its fur ( او سگ را نوازش کرد و موهایش را ژولیده کرد. )
منبع: سایت بیاموز

دست کشیدن
۱. حیوان خانگی
I have a Crocodile as a pet : من یه کروکودیل خانگی دارم
۲. ناز کردن
? Oh hey doggy! what type of dog is this ? do you mind if I pet him
* چه بگیم Pet چه Pat، اگه نقش فعل داشته باشه، جفتش هم معنیه. یعنی نوازش کردن حیوان یا بچه با ملایمت برای نشان دادن احساس عشق و علاقه و مهربانی. معنی اش به انگلیس میشه :
...
[مشاهده متن کامل]

to lightly touch ( someone or something ) with your hand usually several times in order to show affection or approval or to provide comfort

عزیز
دست آموز
حیوان اهلی
حیوان
حیوان خانگی
حیوان اهلی
// دست اموز
pet
• technique for creating detailed images of bodily tissues by injecting positron - laden material into the body and recording the gamma rays emitted over a period of approximately two hours ( medicine )
...
[مشاهده متن کامل]

• animal kept for amusement; domesticated animal that lives inside a home
• treated as a pet, treated as a beloved animal; cherished, beloved; favorite; expressing affection
• pat on the head or cheek, stroke; kiss, embrace, cuddle; fondle, caress ( slang )
• a pet is an animal that you keep in your home to give you company and pleasure.
• someone's pet theory or subject is one that they particularly support or like.
• if you pet a person or animal, you pat or stroke them affectionately.

An animal that is domesticated or domesticated and kept at home

pet
این واژه ایرانی - اروپایی ست و هم ریشه با واژه ی پارسی و اَرَبیده ی " بِیت " به معنی یا مینه ی خانه است .
pet = beyt
حیوان خانگی، حیوان اهلی
نوازش کردن ، خصوصا حیوانات و بچه
حیوان اهلی

حیوان خانگی
حیوان احلی مثال=یک مثال درکتاب english time race 1 جمله=at the pet shop
بعنوان فعل معنی لوس کردن میده
حیوان دست اموز
نازنین
حیوان خانگی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٥)

بپرس