pervert

/ˈpɜːrvərt//pəˈvɜːt/

معنی: مرتد، بدراه، از راه راست بدر کردن، منحرف کردن، گمراه شدن
معانی دیگر: گمراه کردن، دچار تباهی کردن، از راه به در کردن، تحریف کردن، واتگشت کردن، سو استفاده کردن، دژ کاربری کردن، (آدم) دچار کژ راهی جنسی، دچار انحراف جنسی، پست کردن، خوار کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: perverts, perverting, perverted
(1) تعریف: to lead astray or corrupt.
مترادف: corrupt, deprave
مشابه: degrade, demoralize, mislead, pollute, seduce, subvert, warp

- She perverted her own child.
[ترجمه شان] او فرزند خودش را دچار تباهی ( از راه راست به در ) کرد.
|
[ترجمه گوگل] بچه خودش را منحرف کرد
[ترجمه ترگمان] اون بچه خودش رو منحرف کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to use wrongly or improperly.
مترادف: abuse, misuse
مشابه: exploit, profane, warp

- He perverted his powers as president.
[ترجمه شان] او از قدرتش به عنوان رییس جمهور، سوء استفاده کرد.
|
[ترجمه گوگل] او قدرت خود را به عنوان رئیس جمهور منحرف کرد
[ترجمه ترگمان] اون قدرتش رو به عنوان رئیس منحرف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: to state or interpret incorrectly, esp. by intention; distort.
مترادف: distort, misinterpret, misrepresent, twist, warp
مشابه: bend, corrupt, garble, misconstrue, misread, misspeak, misstate, wrench

- You are perverting the intention of the law.
[ترجمه شان] شما عمدا ( از روی قصد ) از قانون تخطی می کنید.
|
[ترجمه گوگل] شما قصد قانون را منحرف می کنید
[ترجمه ترگمان] تو داری به قصد قانون و سو استفاده می کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: to bring to a worse or lower state; debase.
مترادف: debase, lower
مشابه: abase, corrupt, defile, degrade, deprave, profane, subvert, vitiate, warp
اسم ( noun )
مشتقات: perverter (n.)
• : تعریف: one who engages in perverted sexual practices.
مشابه: degenerate, deviant, deviate, erotomaniac, lecher, nymphomaniac, pederast, pedophile, voyeur

جمله های نمونه

1. pervert the course of justice
عدالت را از راه خود منحرف کردن

2. do pornographic books pervert those who read them?
آیا کتاب های جنسی خوانندگان را گمراه می کند؟

3. Any reform will destroy and pervert our constitution.
[ترجمه گوگل]هر اصلاحی قانون اساسی ما را ویران و منحرف خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]هر گونه اصلاح قانون اساسی ما را از بین خواهد برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Do pornographic books pervert those who read them?
[ترجمه شان] آیا کتاب های پورنوگرافیک ( دارای صور قبیحه ) خوانندگان خود را ، دچار گمراهی میکنند؟
|
[ترجمه مریم مزدایی] Pervert , بصورت اسم ، در فیلم های سینمایی ، بصورت توهین و فحش بکار برده می شود. وفقط به معنی آدم منحرف جنسی است.
|
[ترجمه گوگل]آیا کتاب های مستهجن کسانی را که آنها را می خوانند منحرف می کنند؟
[ترجمه ترگمان]کتاب های سکسی دارن که اونا رو میخونن؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The two women stand charged with attempting to pervert the course of justice.
[ترجمه گوگل]این دو زن به تلاش برای انحراف مسیر عدالت متهم هستند
[ترجمه ترگمان]این دو زن متهم به تلاش برای منحرف کردن مسیر عدالت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He was charged with conspiring to pervert the course of justice.
[ترجمه گوگل]او به توطئه برای انحراف مسیر عدالت متهم شد
[ترجمه ترگمان]اون متهم به این توطئه بود که مسیر عدالت رو منحرف کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The defendants are also accused of attempting to pervert the course of justice.
[ترجمه گوگل]متهمان همچنین به تلاش برای انحراف در مسیر عدالت متهم هستند
[ترجمه ترگمان]متهمان همچنین متهم به تلاش برای منحرف کردن مسیر عدالت هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It can be perverted - as Mrs Thatcher will seek to pervert it - into an alternative to public spending.
[ترجمه گوگل]این می تواند منحرف شود - همانطور که خانم تاچر به دنبال انحراف آن است - به جایگزینی برای هزینه های عمومی
[ترجمه ترگمان]این می تواند خراب شود چون خانم تا چر به دنبال منحرف کردن آن به راه دیگری برای مخارج عمومی خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. You don't know what a pervert is, I suppose.
[ترجمه گوگل]گمان می کنم شما نمی دانید منحرف چیست
[ترجمه ترگمان]فکر کنم تو نمی دونی که یه منحرف چیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They are also accused of conspiring to pervert the course of justice.
[ترجمه گوگل]آنها همچنین متهم به توطئه برای انحراف مسیر عدالت هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین متهم به توطئه چینی برای منحرف کردن روند قضایی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In this way the sports pervert the very femininity they hold so dear.
[ترجمه گوگل]به این ترتیب ورزش‌ها همان زنانگی را که بسیار عزیز می‌دانند منحرف می‌کنند
[ترجمه ترگمان]به این ترتیب، این ورزش از همان femininity که آن ها را خیلی دوست می دارند منحرف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. What are you, some kind of pervert?
[ترجمه گوگل]تو چی هستی یه جورایی منحرف؟
[ترجمه ترگمان]تو چی هستی؟ یه جور منحرف؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. All six soldiers deny attempting to pervert public justice and obstructing investigations.
[ترجمه گوگل]هر شش سرباز تلاش برای انحراف عدالت عمومی و مانع تراشی در تحقیقات را رد می کنند
[ترجمه ترگمان]همه شش سرباز انکار می کنند که می خواهند عدالت اجتماعی را به هم بزنند و تحقیقات را مسدود کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Six officers were originally charged with conspiracy to pervert the course of justice and the seventh with unlawful wounding.
[ترجمه گوگل]شش افسر در ابتدا به توطئه برای انحراف مسیر عدالت و افسر هفتم به جراحت غیرقانونی متهم شدند
[ترجمه ترگمان]شش افسر در اصل به توطئه برای منحرف کردن روند قضایی و هفتم با آسیب غیرقانونی متهم شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Mejka has denied attempting to pervert the course of justice and two offences under the Companies' Act.
[ترجمه گوگل]Mejka تلاش برای انحراف مسیر عدالت و دو تخلف تحت قانون شرکت ها را رد کرده است
[ترجمه ترگمان]Mejka تلاش برای منحرف کردن مسیر عدالت و دو جرم تحت قانون شرکت ها را انکار کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مرتد (اسم)
abjurer, apostate, renegade, heretic, abjuror, dissident, pervert, tergiversator

بدراه (صفت)
pervert

از راه راست بدر کردن (فعل)
pervert

منحرف کردن (فعل)
shunt, alienate, avert, divert, deflect, swerve, bend, call off, warp, wring, pervert

گمراه شدن (فعل)
stray, err, pervert

انگلیسی به انگلیسی

• deviant, one who has abnormal qualities, one who has aberrant qualities or behaviors
make incorrect, falsify; distort, deliberately misinterpret
if you pervert something, for example a process or society, you interfere with it so that it is not what it used to be or should be; a formal use.
a pervert is a person whose behaviour, especially sexual behaviour, is considered abnormal or unacceptable.
see also perverted.

پیشنهاد کاربران

منحرف جنسی
Ok ur a whole petofile like finna call da cops
آدم منحرف
pervert ( روان شناسی )
واژه مصوب: منحرف
تعریف: فرد دچار انحراف
سبب گمراهی از واقعیت شدن،
به معنی دیوس یه شخصی که همسرش با پسرای دیگه میخوابه ولی بی خیال. که خلاصه خارجیا کم از این استفاده میکنن
خلاصش:perv
خواهشمندم در استفاده از این کلمه محتاط باشید
به طور مثال
You're such a perv
یعنی خیلی دیوثی
منحرف
شخص دچار انحراف جنسی
هوس باز

بپرس