perturbation

/ˌpərtərˈbeɪʃn̩//ˌpɜːtəˈbeɪʃn̩/

معنی: انحراف، اشفتگی، تشویش، اختلال
معانی دیگر: نگران، دلواپس، پریشانی، دلپریشی، اضطراب، در هم ریختگی، نابسامانی، اغتشاش، نگران سازی، دلواپس سازی، (نجوم) پرگاره پریشی، نابسامانی مداری، پریشندگی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the act of perturbing, or the condition of being perturbed.
متضاد: composure
مشابه: consternation, nerve, upset

جمله های نمونه

1. she was in great perturbation of mind
دچار اغتشاش شدید فکری بود.

2. This message caused perturbation in the Middle East Headquarters.
[ترجمه گوگل]این پیام باعث آشفتگی در ستاد خاورمیانه شد
[ترجمه ترگمان]این پیام باعث ایجاد اختلال در دفاتر مرکزی خاور میانه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But Atkins's introduction and chapters on operators, perturbation theory and group theory are enjoyable.
[ترجمه گوگل]اما مقدمه اتکینز و فصل های مربوط به عملگرها، نظریه اغتشاش و نظریه گروه لذت بخش است
[ترجمه ترگمان]اما معرفی Atkins و فصل های مربوط به اپراتورها، تیوری اغتشاش و تئوری گروهی لذت بخش هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Perhaps the re-adoption of Augustus had triggered more perturbation and he feared to sleep.
[ترجمه گوگل]شاید فرزندخواندگی مجدد آگوستوس آشفتگی بیشتری ایجاد کرده بود و او از خواب می ترسید
[ترجمه ترگمان]شاید پذیرش مجدد آوگوستوس باعث آشفتگی بیشتری شده بود و از خوابیدن می ترسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I am also happy to say that the perturbation maneuver has been successfully completed.
[ترجمه گوگل]همچنین خوشحالم که بگویم مانور اغتشاش با موفقیت به پایان رسید
[ترجمه ترگمان]همچنین خوشحالم که بگویم این حرکت آشفتگی با موفقیت کامل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The resulting formulae of the above perturbation operation are higher - order upwind and central PFV schemes.
[ترجمه گوگل]فرمول‌های حاصل از عملیات اغتشاش فوق، طرح‌های PFV مرکزی در جهت باد و مرکزی هستند
[ترجمه ترگمان]The حاصل از عملیات آشفتگی بالا upwind - و طرح های PFV مرکزی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The perturbation growth rate, critical wave number and critical Reynolds number are affected by thermal non - equilibrium effect .
[ترجمه گوگل]نرخ رشد اغتشاش، عدد موج بحرانی و عدد بحرانی رینولدز تحت تاثیر اثر غیرتعادلی حرارتی قرار دارند
[ترجمه ترگمان]نرخ رشد آشفتگی، عدد موج بحرانی و عدد رینولدز بحرانی تحت تاثیر اثر non گرمایی قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In this paper, the approximate perturbation range of the state matrix of a linear time-invariant system is given, keeping the system controllability invariant.
[ترجمه گوگل]در این مقاله، محدوده اغتشاش تقریبی ماتریس حالت یک سیستم خطی با زمان ثابت ارائه شده است که کنترل پذیری سیستم را ثابت نگه می دارد
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، محدوده اغتشاش تقریبی ماتریس حالت یک سیستم خطی با زمان خطی داده می شود که کنترل آن را ثابت نگه می دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The equations defining the zero - order perturbation simply govern the static solution.
[ترجمه گوگل]معادلاتی که اغتشاش مرتبه صفر را تعریف می‌کنند، به سادگی حل استاتیک را کنترل می‌کنند
[ترجمه ترگمان]معادله تعریف اغتشاش مرتبه صفر به سادگی بر راه حل ثابت حاکم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. With application of perturbation technique, a perturbation stochastic element-free Galerkin method (PSEFGM) in probabilistic structural analysis is constructed.
[ترجمه گوگل]با استفاده از تکنیک اغتشاش، یک روش گالرکین بدون عنصر تصادفی (PSEFGM) در تحلیل ساختاری احتمالی ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]با استفاده از تکنیک اغتشاش، روش Galerkin perturbation برای آنالیز ساختاری احتمالاتی ایجاد شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Thirdly, a dual-mode dual-band bandpass filter with rectangular-loop perturbation and stacked structure is presented.
[ترجمه گوگل]سوم، یک فیلتر باند دو باند دو حالته با اغتشاش حلقه مستطیلی و ساختار انباشته ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]سوم، یک فیلتر دوگانه دوگانه دوگانه با فرکانس دوگانه با اغتشاش در حلقه مستطیلی و ساختار انباشته ارایه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. With the time-dependent perturbation theory, the dynamics of a two-level system coupled to an Bose field is revisited.
[ترجمه گوگل]با تئوری اغتشاش وابسته به زمان، دینامیک یک سیستم دو سطحی همراه با یک میدان بوز دوباره مورد بررسی قرار می‌گیرد
[ترجمه ترگمان]با تیوری اغتشاش وابسته به زمان، پویایی یک سیستم دو سطحی کوپل شده به میدان Bose بازبینی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Convergence rate of moments for stochastic perturbation gradient approximation.
[ترجمه گوگل]نرخ همگرایی گشتاورها برای تقریب گرادیان اغتشاش تصادفی
[ترجمه ترگمان]میزان هم گرایی زمان برای تخمین گرادیان اغتشاش اتفاقی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. An improved algorithm for zeroth order perturbation solution is presented.
[ترجمه گوگل]یک الگوریتم بهبود یافته برای راه حل اغتشاش مرتبه صفر ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]یک الگوریتم بهبود یافته برای حل اغتشاش مرتبه zeroth ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Physics Astronomy To cause perturbation, as of a celestial orbit.
[ترجمه گوگل]فیزیک نجوم برای ایجاد آشفتگی، مانند یک مدار آسمانی
[ترجمه ترگمان]ستاره شناسی برای ایجاد اختلال، به عنوان یک مدار آسمانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

انحراف (اسم)
aberrance, deviation, deflection, departure, aberration, perversion, deviance, inclination, leaning, trepan, perturbation, digression, skew, offset, slope, leeway, corruption, deflexion, refraction, fall-off, detour, deviancy, invert, perversity, yaw

اشفتگی (اسم)
turmoil, agitation, turbulence, chaos, perturbation, disorder, unrest, consternation, rummage, disorderliness, disquietude, inquietude, hullabaloo, tumble, turbulency, nonplus, garboil, tanglement, topsy-turvydom

تشویش (اسم)
phobia, perturbation, anxiety, disquietude, inquietude

اختلال (اسم)
derangement, tribulation, perturbation, disorder, disturbance, noise, disorderliness, kettle of fish

تخصصی

[شیمی] اختلال
[عمران و معماری] آشفتگی
[برق و الکترونیک] اختلال تغییری در سیستم شناخته شده . - اختلال
[ریاضیات] اختلال
[آمار] پَرشیدگی

انگلیسی به انگلیسی

• worry, concern, alarm; agitation, disturbance, agitation; bewilderment, act of perplexing
perturbation is anxiety and worry; a formal word.
perturbations are small changes in something that is mostly regular, such as a movement or a force; a technical use.

پیشنهاد کاربران

perturbation = a small change in the regular movement of an object
EX: Perturbations in the orbit of the planet Uranus led to the discovery of Neptune in 1846
perturbation = تغییر، انحراف، جا به جایی
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : perturb
✅️ اسم ( noun ) : perturbation
✅️ صفت ( adjective ) : perturbed
✅️ قید ( adverb ) : _
perturbation ( علوم جَوّ )
واژه مصوب: پریشیدگی
تعریف: هرنوع انحراف در حالت پایای مفروض یک سامانه
برهم خوردگی
انحراف
برهم خوردن ( مثلا تعادل )
( Longman )
تغییر کوچک در اندازه ، حرکت ، کیفیت. . . . .
مثال :
Climatic perturbation
آشفتگی، تشویش، پریشانی، نگرانی
تضاد
نوسان
املای فارسی : پرتِربِیشِن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس