persistence

/pərˈsɪstəns//pəˈsɪstəns/

معنی: ایستادگی، دوام، ابرام، ماندگاری، اصرار، پافشاری، سماجت، مقاومت
معانی دیگر: (در برابر مشکلات و مصائب) ایستادگی، ثبات قدم، تسلیم ناپذیری، استقامت، پایمردی، پشتکار، سرسختی، ابرام (persistency هم می گویند)، (ادامه ی معلول حتی پس از رفع علت) تداوم، پایستگی، پایداری، استمرار، باقی ماندن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: persistency (n.)
(1) تعریف: the act of persisting.

(2) تعریف: the quality of being steadfast, determined, stubborn, or insistent.
مشابه: patience

(3) تعریف: the continuation of an effect after the removal of its cause.

- the persistence of superstitions about lightning
[ترجمه گوگل] تداوم خرافات در مورد رعد و برق
[ترجمه ترگمان] تداوم خرافات در مورد صاعقه،
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. persistence overcomes resistance
پافشاری بر مقاومت چیره می شود.

2. the persistence of a fever
ادامه ی تب

3. the persistence of smoke in the air for a few hours after the fire
باقی ماندن دود در هوا تا چند ساعت پس از آتش سوزی

4. the salesman's persistence angered her
سماجت فروشنده او را برآشفت.

5. our first aim is developing persistence in children
هدف اولیه ی ما ایجاد پایمردی در کودکان است.

6. If you wish to succeed, you should use persistence as your good friend, experience as your reference, prudence as your brother and hope as your sentry.
[ترجمه گوگل]اگر می خواهید موفق شوید، باید از پشتکار به عنوان دوست خوب، تجربه به عنوان مرجع، احتیاط به عنوان برادر و امید به عنوان نگهبان خود استفاده کنید
[ترجمه ترگمان]اگر می خواهید موفق شوید، باید از پشت کار به عنوان دوست خوب خود، تجربه به عنوان مرجع، احتیاط به عنوان برادر و امید به عنوان نگهبان خود استفاده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A little more persistence, a little more effort, and what seemed hopeless failure will turn to glorious success.
[ترجمه گوگل]اندکی پشتکار بیشتر، کمی تلاش بیشتر و آنچه شکست ناامیدکننده به نظر می رسید به موفقیتی باشکوه تبدیل خواهد شد
[ترجمه ترگمان]کمی تلاش بیشتر، کمی تلاش بیشتر، و چیزی که به نظر می رسید شکست نا امیدی به موفقیت می رسد، به موفقیت بزرگ تبدیل خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Although patience and persistence is a painful thing, but it can gradually bring you the benefits.
[ترجمه گوگل]اگرچه صبر و استقامت چیز دردناکی است، اما به تدریج می تواند فوایدی برای شما به همراه داشته باشد
[ترجمه ترگمان]با اینکه صبر و استقامت یک چیز دردناک است، اما می تواند به تدریج منافع شما را به ارمغان بیاورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Her persistence paid off when she was offered the job of manager.
[ترجمه عباس نعمتی فر] وقتی به او شغل مدیریت پیشنهاد شد، پشتکار و استقامتش نتیجه داد.
|
[ترجمه گوگل]پشتکار او زمانی نتیجه داد که به او شغل مدیری پیشنهاد شد
[ترجمه ترگمان]سماجت او زمانی که به او پیشنهاد کار مدیر را داد، پرداخت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Persistence will enable us to succeed, and perseverance of the source is to do not waver in the least, we should take to achieve the necessary means to success.
[ترجمه گوگل]پشتکار ما را قادر به موفقیت می‌کند و پشتکار سرچشمه این است که کمترین تزلزلی نداشته باشیم، باید برای رسیدن به ابزارهای لازم برای موفقیت تلاش کنیم
[ترجمه ترگمان]مداومت ما را قادر خواهد ساخت که موفقیت را به موفقیت برسانیم و پشت کار این منبع در کم ترین زمان متزلزل نمی شود، ما باید به ابزارهای لازم برای موفقیت دست یابیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. My success is based on persistence, not luck.
[ترجمه گوگل]موفقیت من مبتنی بر پشتکار است، نه شانس
[ترجمه ترگمان]موفقیت من برپایه پشت کار است، نه بدشانسی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The persistence of a cough in his daughter puzzled him.
[ترجمه گوگل]تداوم سرفه در دخترش او را متحیر کرده بود
[ترجمه ترگمان]سماجت یک سرفه در دخترش او را گیج کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Although patience and persistence is a painful thing, but it can gradually bring you good.
[ترجمه گوگل]اگرچه صبر و استقامت چیز دردناکی است، اما به تدریج می تواند برای شما خوب باشد
[ترجمه ترگمان]با اینکه صبر و استقامت یک چیز دردناک است، اما می تواند به تدریج شما را خوب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Skill comes only with practice, patience and persistence.
[ترجمه گوگل]مهارت فقط با تمرین، صبر و پشتکار به دست می آید
[ترجمه ترگمان]مهارت تنها با تمرین، صبر و استقامت می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ایستادگی (اسم)
abidance, resistance, persistence

دوام (اسم)
abidance, persistence, durability, permanence, life, strength, substance, continuity, subsistence, continuance, solidity, persistency, perdurability, perpetuity, permanency

ابرام (اسم)
persistence, confirmation, request, importunity, persistency

ماندگاری (اسم)
persistence, durability, insolubility, perdurability

اصرار (اسم)
persistence, perseverance, tenacity, importunity, persistency, insistence, yen, insistency

پافشاری (اسم)
persistence, persistency, insistence, insistency

سماجت (اسم)
persistence, persistency, pertinacity, insistence

مقاومت (اسم)
resistance, persistence, opposition, insistence, resistor

تخصصی

[کامپیوتر] ماندگاری
[برق و الکترونیک] پایداری روشنایی

انگلیسی به انگلیسی

• diligence, perseverance; tenacity, stubbornness; continuation
the persistence of something is the fact of its continuing to exist for a long time.
if you have persistence, you continue to do something with determination, even though it is difficult or other people are against it.

پیشنهاد کاربران

استقامت
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : persist
اسم ( noun ) : persistence
صفت ( adjective ) : persistent
قید ( adverb ) : persistently
امتداد
پیگیری
پایندگی
پشتکار
پایداری
ماندگاری
پایستگی
استمرار
سماجت
ایستادگی، مقاومت
بدقلق

بپرس