permittivity

/ˌpɜːrmɪˈtɪvɪtiː//ˌpɜːmɪˈtɪvɪtɪ/

(برق - ریاضی) گذر دهی، فرگذاری ترخص، پرمی تیویته (dielectric constant هم می گویند)، واحد اندازه گیری الکتریسیته برحسب فاراده

جمله های نمونه

1. Epsilon zero is the permittivity of vacuum.
[ترجمه گوگل]اپسیلون صفر میزان گذردهی خلاء است
[ترجمه ترگمان]اپسیلون صفر، گذردهی خلا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Effect of chirality and permittivity on the reflection and transmission was discussed.
[ترجمه گوگل]اثر کایرالیته و گذردهی بر بازتاب و انتقال مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]تاثیر کایرالیته و گذردهی الکتریکی بر روی انعکاس و انتقال مورد بحث قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This is the permittivity of vacuum.
[ترجمه گوگل]این گذردهی خلاء است
[ترجمه ترگمان]این، گذردهی خلا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The dielectric permittivity and pyroelectric coefficient of Tb - modif ied Sr 0. 61 Ba 0. 39 Nb 2 O 6 crystals were measured.
[ترجمه گوگل]گذردهی دی الکتریک و ضریب پیروالکتریک کریستال های Tb - اصلاح شده Sr 0 61 Ba 0 39 Nb 2 O 6 اندازه گیری شد
[ترجمه ترگمان]ضریب دی الکتریک و ضریب دی الکتریک Tb - modif - modif Sr ۰ ۶۱ Ba ۰ ۳۹ ۲ Nb ۲ O اندازه گیری شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Relative dielectric permittivity and loss angle tangent among them are the two of most important indexes.
[ترجمه گوگل]گذردهی نسبی دی الکتریک و مماس زاویه افت در میان آنها دو شاخص مهم هستند
[ترجمه ترگمان]ضریب گذردهی الکتریکی نسبی نسبی و تانژانت داخلی نسبی بین آن ها دو شاخص مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Conclusion: the permittivity at low frequency is expected encourage the kinetic approach to the study of rouleaux, which has been theoretic basis to measuring erythrocyte sedimentation rate.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری: انتظار می‌رود گذردهی در فرکانس پایین، رویکرد جنبشی به مطالعه رولو را تشویق کند، که مبنای نظری برای اندازه‌گیری میزان رسوب گلبول قرمز بوده است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: انتظار می رود که گذردهی الکتریکی در فرکانس پایین، روش کینتیک برای مطالعه of را تشویق کند، که مبنای نظریه ای برای اندازه گیری سرعت ته نشینی erythrocyte بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Decreasing the permittivity of cable insulation or separating the cable conductor can increase the cable surge impedance and wave velocity, so as to improve the voltage waveform on stator terminal.
[ترجمه گوگل]کاهش گذردهی عایق کابل یا جدا کردن هادی کابل می تواند امپدانس موج کابل و سرعت موج را افزایش دهد تا شکل موج ولتاژ در ترمینال استاتور بهبود یابد
[ترجمه ترگمان]کاهش گذردهی الکتریکی عایق کابل یا جدا کردن هادی کابل می تواند امپدانس موج و سرعت موج را افزایش دهد، به طوری که شکل موج ولتاژ در پایانه استاتور را بهبود بخشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The effective permittivity for biphase organic solution at microwave frequency has been obtained by the perturbation method.
[ترجمه گوگل]گذردهی موثر برای محلول آلی دوفاز در فرکانس مایکروویو با روش اغتشاش به دست آمده است
[ترجمه ترگمان]گذردهی موثر برای محلول آلی biphase در فرکانس مایکروویو با روش اغتشاش به دست آمده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. There is the permittivity vacuum. It is all up there.
[ترجمه گوگل]خلاء گذردهی وجود دارد همش اون بالاست
[ترجمه ترگمان]یک خلا الکتریکی در آن وجود دارد همه آن بالا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The symmetry of the permittivity tensor is found to be based on the first law of thermodynamics and the non-wastage condition.
[ترجمه گوگل]تقارن تانسور گذردهی بر اساس قانون اول ترمودینامیک و شرایط عدم اتلاف است
[ترجمه ترگمان]مشاهده شد که تقارن تانسور گذردهی الکتریکی براساس قانون اول ترمودینامیک و شرایط غیر - استوار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Finally, if the imaginary part of the permittivity is not equal to zero and so energy is lost (whatever the real part is), then the element can be thought of as having resistance.
[ترجمه گوگل]در نهایت، اگر قسمت خیالی گذردهی برابر با صفر نباشد و بنابراین انرژی از دست برود (هر چه بخش واقعی باشد)، می توان عنصر را دارای مقاومت در نظر گرفت
[ترجمه ترگمان]در نهایت، اگر قسمت موهومی گذردهی الکتریکی برابر با صفر نیست و بنابراین انرژی از دست می رود (هر چه قسمت حقیقی باشد)، آنگاه عنصر می تواند به عنوان مقاومت در نظر گرفته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A system for measuring nonlinear dielectric permittivity of thick films and data processing method have been set up.
[ترجمه گوگل]سیستمی برای اندازه گیری گذردهی دی الکتریک غیرخطی لایه های ضخیم و روش پردازش داده ها راه اندازی شده است
[ترجمه ترگمان]سیستمی برای اندازه گیری گذردهی الکتریکی دی الکتریک غیر خطی فیلم های ضخیم و روش پردازش داده راه اندازی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A simple method for nondestructive measurement of the complex permittivity of substrates at microwave frequencies is presented.
[ترجمه گوگل]یک روش ساده برای اندازه‌گیری غیرمخرب گذردهی پیچیده زیرلایه‌ها در فرکانس‌های مایکروویو ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]یک روش ساده برای اندازه گیری گذردهی الکتریکی لایه های پیچیده زیرلایه در فرکانس های میکروویو ارائه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The complex transcendental equation will be usually encountered in measuring material permittivity.
[ترجمه گوگل]معادله ماورایی پیچیده معمولاً در اندازه گیری گذردهی مواد با آن مواجه می شود
[ترجمه ترگمان]معادله متعالی پیچیده معمولا در اندازه گیری گذردهی الکتریکی موادی با هم برخورد می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[شیمی] گذر دهی، فرگذارى ترخص
[برق و الکترونیک] قابلیت نفوذ مجاز، گذردهی
[ریاضیات] ترخص، ثابت دی الکتریک

پیشنهاد کاربران

permittivity ( فیزیک )
واژه مصوب: گذردهی
تعریف: یکی از ویژگی های ماده که میزان مقاومت آن را در مقابل برقراری میدان الکتریکی در داخل آن نشان می‏دهد|||متـ . نفوذپذیری الکتریکی
پلیمر: نفوذپذیری
گذردهی الکتریکی

برای عمران
دبی

بپرس