pericardium

/perəˈkɑːrdiːəmcæ//ˌperɪˈkɑːdjəm/

معنی: برون شامه دل، غشاء خارجی قلب، اطراف قلب
معانی دیگر: (کالبد شناسی) پیرا دل، برون شامه ی قلب، آبشامه، پریکارد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: pericardia
مشتقات: pericardiac (adj.), pericardial (adj.)
• : تعریف: in vertebrates, the membranous sac enclosing the heart.

جمله های نمونه

1. Among three consecutive cuboidal cells of the parietal pericardium seems to exist a pore.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد در بین سه سلول مکعبی متوالی پریکارد جداری منفذی وجود داشته باشد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که در میان سه سلول متوالی the، قلب parietal یک حفره وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It is set up, pericardium, including the quarter, including the years, life member!
[ترجمه گوگل]تنظیم شده است، پریکارد، از جمله یک چهارم، از جمله سال، عضو زندگی!
[ترجمه ترگمان]قلب، قلب، از جمله بیست و پنج سال، از جمله چند سال، عضو زندگی است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. On opening the pericardium half a liter Blood was evacuated and a Bimanual cardiac massage commenced.
[ترجمه گوگل]با باز كردن پريكارد، نيم ليتر خون تخليه و ماساژ قلبي Bimanual شروع شد
[ترجمه ترگمان]در باز کردن نیم لیتر خون یک لیتر جا خالی و یک ماساژ قلبی شکسته شروع شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Pericardium -- A double - layered membranous sac surrounding the heart and major blood vessels connected to it.
[ترجمه گوگل]پریکارد -- یک کیسه غشایی دو لایه اطراف قلب و عروق خونی اصلی متصل به آن
[ترجمه ترگمان]کیسه membranous دو لایه اطراف قلب و رگ های خونی اصلی متصل به آن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Bleeding may occur in the peritoneum or pericardium.
[ترجمه گوگل]خونریزی ممکن است در صفاق یا پریکارد رخ دهد
[ترجمه ترگمان]خونریزی ممکن است در ناحیه peritoneum یا pericardium رخ دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I removed a small clot from the pericardium.
[ترجمه گوگل]من یک لخته کوچک از پریکارد برداشتم
[ترجمه ترگمان]من یه لخته کوچیک از دور قلب بیرون آوردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Transannular RVOT pericardium patch enlargement gives more satisfactory results than pulmonary valvotomy in patient with RVOT obstruction.
[ترجمه گوگل]بزرگ شدن پچ پریکارد RVOT Transannular نتایج رضایت بخش تری نسبت به والوتومی ریوی در بیمار مبتلا به انسداد RVOT می دهد
[ترجمه ترگمان]Transannular patch RVOT pericardium منجر به نتایج رضایت بخشی از valvotomy ریوی در بیمار با انسداد RVOT شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. If poisonous defect pericardium, becloud deities is sent weigh disease to fizzle out urgently.
[ترجمه گوگل]اگر پریکارد نقص سمی داشته باشد، خدایان ابری فرستاده می‌شوند تا بیماری را فوراً از بین ببرند
[ترجمه ترگمان]اگر بیماری های سمی pericardium، deities becloud یک بیماری وزن دار فرستاده شوند تا سریعا بسوزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Cryopreserved homograft pericardium patch group, 15 cases, their RVOT were enlarged with cryopreserved homograft pericardium patches.
[ترجمه گوگل]گروه پچ پریکارد هوموگرافت منجمد شده، 15 مورد، RVOT آنها با تکه های پریکارد هوموگرافت منجمد شده بزرگ شد
[ترجمه ترگمان]غشا خارجی قلب و دور قلب، ۱۵ مورد، RVOT با patches homograft آبی رنگ شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Pericardium Channel of Hand Jueyin originates from the chest.
[ترجمه گوگل]کانال پریکارد دست جویین از قفسه سینه سرچشمه می گیرد
[ترجمه ترگمان] کانال \"pericardium\" از روی سینه از سینه در میاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. For this reason, the pericardium is usually regarded as an attachment to the heart.
[ترجمه گوگل]به همین دلیل، پریکارد معمولاً به عنوان یک اتصال به قلب در نظر گرفته می شود
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل، the معمولا به عنوان یک پیوند قلب تلقی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Should immediately be confirmed once the pericardium puncture decompression rescue.
[ترجمه گوگل]باید بلافاصله پس از سوراخ کردن پریکارد نجات رفع فشار تایید شود
[ترجمه ترگمان]باید بلافاصله تایید کرد که ناحیه pericardium می تواند عملیات نجات را کاهش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. On opening the pericardium half of a liter Blood was evacuated and a Bimanual cardiac massage commenced.
[ترجمه گوگل]با باز کردن پریکارد، نیم لیتر خون تخلیه شد و ماساژ قلبی بایمانوال شروع شد
[ترجمه ترگمان]در باز کردن وسط یک لیتر یک لیتر خون یک لیتر جا خالی و یک ماساژ قلبی شکسته شروع شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Methods:Diameters of pulmonary arteries within pericardium of both sides were measured with vernier calliper on 108 adult cadaver specimens.
[ترجمه گوگل]روش‌ها: قطر شریان‌های ریوی داخل پریکارد دو طرف با کولیس ورنیه بر روی 108 نمونه جسد بالغ اندازه‌گیری شد
[ترجمه ترگمان]روش ها: diameters شریان های ریوی در قلب pericardium هر دو طرف با vernier calliper در ۱۰۸ نمونه cadaver بالغ اندازه گیری شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

برون شامه دل (اسم)
pericardium

غشاء خارجی قلب (اسم)
pericardium

اطراف قلب (اسم)
pericardium

تخصصی

[بهداشت] آبشامه

انگلیسی به انگلیسی

• membranous sac surrounding the heart (anatomy)

پیشنهاد کاربران

pericardium ( پزشکی )
واژه مصوب: پیراشامۀ قلب
تعریف: کیسه‏ای متشکل از دو لایه که قلب و ریشۀ عروق بزرگ متصل به قلب را در بر می‏گیرد|||متـ . پیراشامه

بپرس