percolate

/ˈpɜːrkəˌlet//ˈpɜːkəleɪt/

معنی: تراوش کردن، رد شدن، صاف کردن، نفوذ کردن
معانی دیگر: (قهوه) از صافی رد کردن یا شدن، تراویدن، نشست کردن، (مجازی) پخش شدن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: percolates, percolating, percolated
(1) تعریف: to cause (a liquid) to trickle or pass through something porous, such as a filter.
مشابه: trickle

(2) تعریف: to trickle or move slowly through.

- The excess fluid percolated the soil.
[ترجمه آرمان بدیعی] مایع اضافی و مازاد در خاک نشت کرد.
|
[ترجمه گوگل] مایع اضافی در خاک نفوذ کرد
[ترجمه ترگمان] سیال اضافی خاک را تمیز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: to brew (coffee) by filtering hot water through ground coffee.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: percolable (adj.), percolative (adj.), percolation (n.)
(1) تعریف: to pass slowly through a filter or other porous substance; filter through something.
مشابه: filter

(2) تعریف: to brew in a coffee percolator.

- The coffee percolates quickly in this pot.
[ترجمه گوگل] قهوه به سرعت در این قابلمه نفوذ می کند
[ترجمه ترگمان] قهوه در این قوری به سرعت پخش شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: to be or become active or lively.

- This office is finally beginning to percolate.
[ترجمه گوگل] این دفتر بالاخره شروع به نفوذ کرد
[ترجمه ترگمان] این دفتر در نهایت شروع به نفوذ می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. we waited for the coffee to percolate and be ready to drink
ما صبر کردیم تا قهوه از صافی رد شود و آماده ی آشامیدن گردد.

2. Nitrates may take 20 years to percolate through to the underground streams.
[ترجمه گوگل]نفوذ نیترات ها به جریان های زیرزمینی ممکن است 20 سال طول بکشد
[ترجمه ترگمان]Nitrates ممکن است ۲۰ سال طول بکشد تا به جریان های زیر زمینی نفوذ کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. New fashions took a long time to percolate down.
[ترجمه اسرین] زمان زیادی طول کشید تا مدهای جدید ترویج یابند یا نفوذ یابند
|
[ترجمه گوگل]مدهای جدید مدت زیادی طول کشید تا به پایین نفوذ کنند
[ترجمه ترگمان]مد جدید مدتی دراز نشست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The message has begun to percolate through the organization.
[ترجمه گوگل]پیام از طریق سازمان شروع به نفوذ کرده است
[ترجمه ترگمان]این پیام نفوذ می کند که از طریق سازمان نفوذ می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. These ideas were slow to percolate.
[ترجمه محمد] این افکار به کندی نفوذ می کرد
|
[ترجمه گوگل]این ایده ها به کندی نفوذ کردند
[ترجمه ترگمان]این افکار به سرعت نفوذ می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Rain water will only percolate through slowly.
[ترجمه گوگل]آب باران فقط به آرامی در آن نفوذ می کند
[ترجمه ترگمان]آب باران فقط به آرامی نفوذ می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I waited for the coffee to percolate down for a few minutes.
[ترجمه گوگل]چند دقیقه ای منتظر ماندم تا قهوه دم بکشد
[ترجمه ترگمان]منتظر قهوه بودم تا چند دقیقه ای استراحت کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Early hints of this fondness for the dramatic percolate through his journal.
[ترجمه گوگل]اشارات اولیه از این علاقه به نمایش دراماتیک از طریق مجله او نفوذ می کند
[ترجمه ترگمان]به همین نکته توجه داشت که این علاقه به خاطرات دراماتیک از دفتر خاطرات او سرچشمه می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Changes percolate through gradually.
[ترجمه گوگل]تغییرات به تدریج رخ می دهد
[ترجمه ترگمان]تغییرات نفوذ می کنند و به تدریج نفوذ می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Rainwater will percolate into the valley's underground water basin.
[ترجمه گوگل]آب باران به حوضه آب زیرزمینی دره نفوذ می کند
[ترجمه ترگمان]آب باران در آب زیرزمینی دره نفوذ می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I'll percolate some coffee.
[ترجمه گوگل]کمی قهوه می ریزم
[ترجمه ترگمان]قهوه سفارش می دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Introduce several methods of digital percolate ave, nonlinear compensate and error correction, as well as zero error and automatic trace processing method in this article.
[ترجمه گوگل]در این مقاله چندین روش پرکولاسیون دیجیتال، جبران غیرخطی و تصحیح خطا و همچنین روش پردازش خطای صفر و ردیابی خودکار را معرفی کنید
[ترجمه ترگمان]روش های چندی از نفوذ digital، تصحیح خطای غیر خطی و تصحیح خطا، و همچنین خطای صفر و روش پردازش ردیابی خودکار در این مقاله را معرفی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I'll percolate some coffee for you.
[ترجمه گوگل]من برایت قهوه می ریزم
[ترجمه ترگمان]چند تا قهوه برات می ریزم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Unfortunately, his words did not seem to percolate through their bureaucracy with customary efficiency.
[ترجمه گوگل]متأسفانه، به نظر نمی رسید که سخنان او از طریق بوروکراسی آنها با کارایی مرسوم نفوذ کند
[ترجمه ترگمان]متاسفانه، به نظر نمی رسید که کلمات او از طریق بروکراسی خود با کارایی سنتی نفوذ کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تراوش کردن (فعل)
ooze, exude, bilge, infiltrate, leak, osmose, percolate, secrete, seep, transude

رد شدن (فعل)
pass, blow over, fail, percolate

صاف کردن (فعل)
clear, fine, filter, face, even, sleek, plane, strain, perk, smooth, shave, hone, percolate, pave, liquidize, unwrap, filtrate, smoothen, sleeken

نفوذ کردن (فعل)
infiltrate, leak, percolate, transpire, permeate, pervade

تخصصی

[زمین شناسی] نفوذ، تراوش

انگلیسی به انگلیسی

• permeate, penetrate; bubble; filter, trickle
if something percolates somewhere, it passes slowly through something that has very small holes or gaps in it.
when coffee is being made in a percolator and it percolates, it passes through the filter and becomes ready to drink.
if an idea, information, or feeling percolates through a group of people, it spreads slowly through the group.

پیشنهاد کاربران

در واقع معنی نفوذ کردن داره
water percolated into oil
پخش شدن spread
news start to percolate through the town
صاف شده، تصفیه شده
نشت کردن
سرایت کردن

بپرس