perception

/pərˈsepʃn̩//pəˈsepʃn̩/

معنی: اگاهی، درک، احساس، ادراک، دریافت، مشاهده، مشاهده قوه ادراک
معانی دیگر: برداشت، استنباط، تلقی، تعبیر، بینش، اندریافت، فهم، پی بردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: perceptional (adj.)
(1) تعریف: that which is received through the senses.
مترادف: cognizance, impression, percept, phenomenon, sensation
مشابه: sense

(2) تعریف: the ability to perceive or know through the senses.
مشابه: apprehension, cognition, comprehension, consciousness, faculty, hearing, sensation, sense, sensibility, sight, smell, vision

(3) تعریف: understanding that is intuitive; insight.
مترادف: apprehension, feeling, insight, instinct, intuition
مشابه: clairvoyance, discernment, epiphany, grasp, sense, understanding, view

جمله های نمونه

1. color perception
درک رنگ،اندریافت رنگ

2. depth perception
اندریافت ژرفا،درک عمق

3. extrasensory perception
ادراک فراحسی،دریافت فراسهشی

4. people's perception of what you are is as important as what you actually are
استنباط مردم از آنچه که تو هستی همانقدر مهم است که آنچه که تو واقعا هستی.

5. We have to change the public's perception that money is being wasted.
[ترجمه گوگل]ما باید تصور عمومی مبنی بر هدر رفتن پول را تغییر دهیم
[ترجمه ترگمان]ما باید درک عمومی را تغییر دهیم که پول هدر می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He was a man of keen perception.
[ترجمه گوگل]او مردی بود با درک دقیق
[ترجمه ترگمان]او مردی بود با شناختی که از او داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. My perception of the problem is quite different.
[ترجمه گوگل]برداشت من از مشکل کاملا متفاوت است
[ترجمه ترگمان]درک من از مشکل کاملا متفاوت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I was shocked to learn of the perception people have of me.
[ترجمه گوگل]وقتی فهمیدم مردم از من چه برداشتی دارند شوکه شدم
[ترجمه ترگمان]از دیدن این ادراک که مردم از من دارند، شوکه شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Our perception of things is often influenced by subjective factors, such as tiredness.
[ترجمه گوگل]درک ما از چیزها اغلب تحت تأثیر عوامل ذهنی مانند خستگی است
[ترجمه ترگمان]درک ما از چیزها اغلب تحت تاثیر عوامل ذهنی مانند خستگی قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. These developments hardly affected the public perception of the crisis.
[ترجمه Lmao] این تحولات به سختی بر تصور عمومی از بحران تأثیر گذاشت.
|
[ترجمه گوگل]این تحولات به سختی بر درک عمومی از بحران تأثیر گذاشت
[ترجمه ترگمان]این تحولات به سختی درک عمومی از بحران را تحت تاثیر قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She has extraordinary powers of perception for one so young.
[ترجمه گوگل]او قدرت ادراک فوق العاده ای برای یک جوان دارد
[ترجمه ترگمان]او قدرت ادراک فوق العاده ای برای یک جوان دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Ross shows unusual perception for a boy of his age.
[ترجمه گوگل]راس برای پسری هم سن و سال خود درک غیرعادی نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]راس ادراک غیرمعمول پسری از سن او را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Television has irreversibly changed our perception of the Royal Family.
[ترجمه گوگل]تلویزیون تصور ما از خانواده سلطنتی را به طور غیرقابل برگشتی تغییر داده است
[ترجمه ترگمان]تلویزیون درک ما از خانواده سلطنتی را تغییر داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Her remarks were curiously lacking in perception.
[ترجمه گوگل]اظهارات او به طرز عجیبی فاقد درک بود
[ترجمه ترگمان]سخنان او به نحو غریبی از ادراک بی بهره بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He's not known for his perception.
[ترجمه گوگل]او برای درک خود شناخته شده نیست
[ترجمه ترگمان]او به درک او مشهور نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

اگاهی (اسم)
knowledge, acquaintance, awareness, consciousness, inkling, intelligence, advice, advertisement, monition, idea, dope, perception, cognizance, immediacy

درک (اسم)
imbibition, apprehension, apperception, perception, realization, discernment, percept, uptake, gusto, percipience, sentience

احساس (اسم)
sense, impression, sentiment, apperception, perception, feeling, sensation, gusto, percipience, sensing

ادراک (اسم)
understanding, impression, notion, perception, realization, conception, uptake, scent, cognition, headpiece, savvy, cognizance, conceptualization, hindsight, mother wit, sentience

دریافت (اسم)
reception, inception, perception, discernment, comprehension, receipt, percipience, sentience

مشاهده (اسم)
perception, observation, seeing, witnessing

مشاهده قوه ادراک (اسم)
perception

تخصصی

[عمران و معماری] ادراک - دید - مشاهده
[ریاضیات] ادراک، اندریافتن، ضربه، برداشت های ذهنی

انگلیسی به انگلیسی

• sense, feeling, intuition; comprehension, understanding
perception is the recognition of things by using your senses, especially the sense of sight.
someone who has perception realizes or notices things that are not obvious.
a perception is an opinion that you have about someone or something.

پیشنهاد کاربران

درک / ادراک
مثال: People's perception of the situation varied.
ادراک مردم از وضعیت متفاوت بود.
در متون روانشناسی ادراک
گاهی معنی فهمیدن و درک کردن چیزی هم معنی میده.
perception: درک، بصیرت
the way we seeing something forever
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : perceive
اسم ( noun ) : perception / perceptiveness
صفت ( adjective ) : perceptive / perceptible
قید ( adverb ) : perceptively / perceptibly
برداشت ، درک ، استنباط
چیز برداشت شده، چیزی که توسط حس های انسان ( یا گاهی فکر ) برداشت میشود
دریافت، برداشت ( ِفکری ) ، تلقی
Below normal precipitation=Rainfall: below average
( cambridge 10 test 4 )
ادراک فرایندی است که به وسیله آن محرک های فیزیکی که از طریق حواس دریافت شده و به شکل امواج عصبی وارد مغز می شوند، تبدیل به اطلاعات روانی شده و برای درک کننده معنی دار می گردد. درواقع وقتی فرایند شناخت
...
[مشاهده متن کامل]
از مرحله احساس بالاتر رفت به مرحله ادراک می رسد که در آن شخص یک آگاهی هشیارانه از پدیده مربوط به دست می آورد.

گاهی اوقات می توان آن را �شناخت� نیز ترجمه کرد.
استنباط. درک
دریافته ی حسی ( دریافتِ حسی ) = انطباع حسی
درک و تصور
قوه ادراک و حواس
Reception
۱ ) پذیرش، قبول
۲ ) مهمانی، ضیافت
Perception
معنای دوستمون
⁦✔️⁩قوه ادراک، آگاهی
:SYN
Understanding - Comprehension
:Meaning
someone who has perception realizes or notices things that are not obvious.
...
[مشاهده متن کامل]

1 ) Interview
Juliet Stevenson: ‘The ⭕perception⭕ of women of my age is so reductive’
. . .
The actor, 65, on growing up in a loving family, recognising her partner, and getting more interesting while the parts she is offered get less interesting
2 ) ?How does history impact our lives today
History has a great impact on the society because the interaction between the society and its past is an unending one, the interaction is mutual and continuous. . . . History is involved because of historians effort in shaping the group memory and self - perception⭕ of the society⭕
⭐⭐⭐
✔️برداشت، استنباط
:SYN
Recognition
:Meaning
perception is the recognition of things by using your senses, especially the sense of sight.
. e. g
. . .
?A: So you bought your stocks based on what
?The tom - toms beating in the street
B: Sure. Share prices aren't really based on how a company works
It's about how mass psychology works. So if I found certain algorithms in ⭕the perception⭕ of the stock
. A: Pattern recognition
. That's your snake oil
Limitless 2011🎥

idea
perception ( روان‏شناسی )
واژه مصوب: ادراک حسی
تعریف: تأثر ذهنی حاصل از برخورد محرک های خارجی با یکی از حواس|||متـ . ادراک
برداشت , ذهنیت ؛ درک , فهم
# Perceptions change over time
# Our perception of our own limitations
# We need to change people's perception of the military
# Drugs can alter your perception of reality
# He has extraordinary power of perception
نگرش, دیدگاه
The Doors of Perception : درهای ادراک - درهای آگاهی - دروازه های طرز دیدگاه
برداشت
دیدگاه
You can have different perceptions and different views
( نوعی ) نگاه و دید ( به چیزی )
برداشت کردن .
برداشت شما از یک چیزی که میتواند درست و یا اشتباه باشد
I wonder why you have such a feeling and perception
تعجب میکنم چرا همچین حس و برداشتی به شما دست داده است
درک، تصور،
ذهنیت
ادراک
دیدگاه
قوه ادارک ، آگاهی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٩)

بپرس