pedantry

/ˈpedəntri//ˈpedntri/

فضل فروشی، ملانقطی گری

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: pedantries
• : تعریف: the act or practice, or an instance, of flaunting one's learnedness or of being overly insistent on scholarly formalities or details.

- Everyone was impressed with his vast knowledge, but his pedantry alienated people who might have become his friends.
[ترجمه گوگل] همه تحت تأثیر دانش گسترده او قرار گرفتند، اما هوسبازی او مردمی را که ممکن بود به دوستان او تبدیل شوند، بیگانه کرد
[ترجمه ترگمان] همه تحت تاثیر دانش گسترده او قرار گرفتند، ولی فضل فروشی او کسانی را که ممکن بود دوستان او شوند، دلسرد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. There was a hint of pedantry in his elegant style of speaking.
[ترجمه گوگل]در سبک زیبای صحبت کردن او رگه ای از پدانتری وجود داشت
[ترجمه ترگمان]هیچ نشانی از فضل فروشی نبود که بتوان با آن حرف زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This task has often seemed to combine the pedantry of library theory with the incomprehensibility of computer science.
[ترجمه گوگل]این وظیفه اغلب به نظر می رسد که تئوری کتابخانه ای را با نامفهوم بودن علم کامپیوتر ترکیب می کند
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که این وظیفه اغلب فضل فروشی نظریه کتابخانه را با the علوم کامپیوتر ترکیب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Maud talked with a mixture of pedantry and horse sense that impressed him as singular and forcible.
[ترجمه گوگل]مود با آمیزه‌ای از اسب‌دوستی و حس اسب‌سواری صحبت می‌کرد که او را منحصر به فرد و اجباری می‌کرد
[ترجمه ترگمان]Maud با مخلوطی از فضل فروشی و horse سخن می گفت که او را به همان اندازه عجیب و غریب تحت تاثیر قرار داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Pedantry and intellectual theorising were not Basil's stock-in-trade; all such, he seemed to short circuit.
[ترجمه گوگل]پدانتری و تئوری پردازی روشنفکرانه سهام در تجارت باسیل نبود با تمام این موارد، به نظر می رسید که او دارای اتصال کوتاه است
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که theorising و روشنفکرانه در تجارت باسیل واقع نشده است، همه این چیزها دور از مدار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The book is a demonstration of scholarship without pedantry.
[ترجمه گوگل]این کتاب نمایشی از بورس تحصیلی بدون دزدی است
[ترجمه ترگمان]این کتاب نمایشی از بورس تحصیلی بدون فضل فروشی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. As a bel esprit he despised pedantry whether in a man or in a bluestocking.
[ترجمه گوگل]او به‌عنوان یک دمبله، از رکاب‌بازی چه در مردان و چه در جوراب‌های آبی متنفر بود
[ترجمه ترگمان]او نیز به عنوان یک زن ادیب و ادیب، از فضل فروشی خوشش می آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. A pedantry scholar saw ask: " Where is your brother? "
[ترجمه گوگل]اره یک دانشمند پدانتری پرسید: برادرت کجاست؟
[ترجمه ترگمان]یک متخصص فضل فروشی از او پرسید: \"برادر شما کجاست؟\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Pedantry is the unseasonable ostentation of learning.
[ترجمه گوگل]پدانتری تظاهر بی فصل یادگیری است
[ترجمه ترگمان]pedantry ناشی از فرا رسیدن unseasonable است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Governmental organizations are too pedantry, with slavish attention to rules.
[ترجمه گوگل]سازمان‌های دولتی بیش از حد متحجر هستند و به قوانین توجه برده‌ای دارند
[ترجمه ترگمان]سازمان های دولتی خیلی فضل فروشی دارند و نسبت به قوانین توجه slavish دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The reason for my pedantry over the title of this newly created role is that the job has been jovially referred to across the media as a 'Twitter Tsar'.
[ترجمه گوگل]دلیل بی اعتنایی من نسبت به عنوان این نقش تازه ایجاد شده این است که این شغل در رسانه ها به عنوان "تزار توییتر" به شادی یاد می شود
[ترجمه ترگمان]دلیل فضل فروشی من در مورد عنوان این نقش تازه تاسیس این است که این شغل به طور تصادفی از سوی رسانه ها به عنوان یک تزار در تویی تر به آن اشاره شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Do not be deceived by the pedantry of dates.
[ترجمه گوگل]فریب فضولی خرما را نخورید
[ترجمه ترگمان]از فضل فروشی تاریخ ها اشتباه نکنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. His attitude savors of pedantry.
[ترجمه گوگل]نگرش او طعم پدانتری را می پسندد
[ترجمه ترگمان]رفتارش مزه فضل فروشی داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Big can be beautiful, and surprisingly few of the buildings here display the empty pedantry conspicuous in contemporary paintings and sculpture.
[ترجمه گوگل]بزرگ می‌تواند زیبا باشد، و به‌طور شگفت‌انگیزی تعداد کمی از ساختمان‌های اینجا پدانتری خالی را که در نقاشی‌ها و مجسمه‌سازی‌های معاصر نمایان است، نشان می‌دهند
[ترجمه ترگمان]بزرگ می تواند زیبا باشد، و به طور شگفت انگیزی تعداد کمی از ساختمان ها در اینجا فضل فروشی خالی را در نقاشی ها و مجسمه سازی معاصر نمایش می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Against the first objection, I hope to show in this chapter that the conceptual distinction is far from mere pedantry.
[ترجمه گوگل]در برابر ایراد اول، امیدوارم در این فصل نشان دهم که تمایز مفهومی به دور از اهمال کاری صرف است
[ترجمه ترگمان]در برابر ایراد اول، من امیدوارم در این فصل نشان بدهم که تمایز مفهومی فراتر از فضل فروشی محض است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• meticulousness; rigidity; scholastic arrogance
pedantry is behaviour or actions which show unnecessarily great attention to details or rules; used showing disapproval.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : pedant / pedantry
✅️ صفت ( adjective ) : pedantic
✅️ قید ( adverb ) : pedantically
سخت گیر، کسی که به جزئیات اهمیت می دهد
فضل فروشی, فضل و دانش خود را به رخ دیگران کشیدن
A pedant who brags
, using his or her knowledge to get
attention or to seem better educated than the people around him or her.
پرداختن بیش از حد به جزییات

بپرس