paymaster

/ˈpeɪmæstər//ˈpeɪmɑːstə/

معنی: سررشته دار، مامور پرداخت
معانی دیگر: صندوقدار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a person employed or authorized by an organization to pay wages and salaries.

جمله های نمونه

1. As paymaster he was responsible for the organization of the finance required in the restoration of the neglected royal palaces.
[ترجمه گوگل]او به عنوان مدیر پرداخت، مسئول سازماندهی امور مالی مورد نیاز برای بازسازی کاخ های سلطنتی نادیده گرفته شده بود
[ترجمه ترگمان]به عنوان مامور پرداخت، وی مسئول سازمان امور مالی مورد نیاز در احیای کاخه ای سلطنتی فراموش شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. "Germans feel like the paymaster for the EU and have a sense of entitlement," said Neugebauer, adding that Merkel "tends to act like a schoolmistress at times. "
[ترجمه گوگل]نویگبائر گفت: "آلمانی‌ها احساس می‌کنند که در اتحادیه اروپا صاحب حقوق هستند و احساس حق طلبی دارند
[ترجمه ترگمان]Neugebauer گفت: \"آلمانی ها احساس می کنند که\" paymaster \"برای اتحادیه اروپا وجود دارد و احساس\" استحقاق \" دارد وی افزود که مارکل \"اغلب اوقات به عنوان یک مدرسه عمل می کند\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. As the main EU paymaster, Germany contributes £8 billion annually more than it gets back from Brussels.
[ترجمه گوگل]آلمان به‌عنوان اصلی‌ترین پرداخت‌کننده اتحادیه اروپا، سالانه ۸ میلیارد پوند بیشتر از آنچه از بروکسل دریافت می‌کند، کمک می‌کند
[ترجمه ترگمان]به عنوان the اصلی اتحادیه اروپا، آلمان سالانه ۸ میلیارد پوند کمک می کند تا از بروکسل
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Suspected paymaster Christopher Metsos didn't appear in an American court. He bail in Cyprus.
[ترجمه گوگل]کریستوفر متسوس، رئیس پرداخت مظنون، در دادگاه آمریکایی حاضر نشد او در قبرس وثیقه گذاشت
[ترجمه ترگمان]\"کریستوفر Metsos\"، مامور سیاسی، در یک دادگاه آمریکایی حاضر نشد او در قبرس به قید وثیقه آزاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But although Germany is the currency bloc's paymaster, pushing for a technical default won't help matters.
[ترجمه گوگل]اما اگرچه آلمان پرداخت کننده بلوک ارزی است، اصرار برای پیش‌فرض فنی کمکی به این موضوع نخواهد کرد
[ترجمه ترگمان]اما اگر چه آلمان مامور پرداخت پول است، هل دادن برای پرداخت بدهی فنی کمکی نخواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He was forced hy his paymaster in the secret to keep quiet about these murders.
[ترجمه گوگل]او را مجبور کردند که در مخفیانه دستمزدش را در مورد این قتل ها سکوت کند
[ترجمه ترگمان]او مجبور شده بود که در مخفی نگه داشتن این قتل ها، به سهم خود بپردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The good paymaster is lord of another man s purse.
[ترجمه گوگل]پرداخت کننده خوب، ارباب کیف پول مرد دیگری است
[ترجمه ترگمان]مامور خوب، فرمانروای یک مرد دیگر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Yet he is a survivor, sticking to his sobering material and plain aesthetic no matter who his paymaster is.
[ترجمه گوگل]با این حال، او یک بازمانده است، و صرف نظر از اینکه چه کسی دستمزد او باشد، به مواد هوشیار و زیبایی شناسی ساده خود پایبند است
[ترجمه ترگمان]با این حال او یکی از بازماندگان است و به مواد sobering و زیبایی شناسی ساده خود پایبند است، مهم نیست که paymaster چه کسی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. More often than not these involved cooperation with the government as the only available paymaster.
[ترجمه گوگل]اغلب اینها شامل همکاری با دولت به عنوان تنها پرداخت کننده در دسترس بود
[ترجمه ترگمان]بیشتر از این هم کاری با دولت به عنوان تنها paymaster موجود نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They want to see an end to the image of trade unions as Labour's paymaster and, by implication, policy-maker.
[ترجمه گوگل]آن‌ها می‌خواهند به تصویر اتحادیه‌های کارگری به‌عنوان دستمزد کارگر و به‌طور ضمنی سیاست‌گذار پایان یابد
[ترجمه ترگمان]آن ها خواهان پایان دادن به تصویر اتحادیه های تجاری به عنوان paymaster کارگری و با مفهوم ضمنی سیاست هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In a payroll robbery at a shoe factory in South Braintree, Massachusetts, the paymaster and his guard were killed.
[ترجمه گوگل]در یک سرقت حقوق و دستمزد در یک کارخانه کفش در ساوت برینتری، ماساچوست، مدیر پرداخت و نگهبانش کشته شدند
[ترجمه ترگمان]در یک سرقت از کارخانه shoe در برین تری، ماساچوست، مامور پرداخت و his کشته شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A kin slayer and fugitive, Tyrion assumes manifold roles in "Dragons": mummer, soldier, paymaster, slave, river rat and captive.
[ترجمه گوگل]تیریون که یک قاتل خویشاوند و فراری است، در «اژدها» نقش‌های مختلفی را بر عهده می‌گیرد: مرد، سرباز، دستمزد، برده، موش رودخانه و اسیر
[ترجمه ترگمان]تیریون که یک قاتل و فراری است، نقش های مختلفی در \"اژدها\" دارد: mummer، سرباز، paymaster، برده، موش رودخانه ای و اسیر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It would be hypocritical unethical, in fact for the paymaster to shrug off responsibility.
[ترجمه گوگل]این امری غیراخلاقی ریاکارانه خواهد بود، در واقع اگر مسئول پرداخت از مسئولیت شانه خالی کند
[ترجمه ترگمان]این کار ریاکارانه خواهد بود، در حقیقت مامور پرداخت بدهی را شانه بالا می اندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. NHS trusts, primary care trusts, and strategic health authorities use the government's own bank—in the form of the Office of Her Majesty's Paymaster General.
[ترجمه گوگل]تراست های NHS، تراست های مراقبت های اولیه و مقامات بهداشتی استراتژیک از بانک خود دولت استفاده می کنند - در قالب دفتر عالی اعلیحضرت
[ترجمه ترگمان]خدمات بهداشت و سلامت ملی به اعتماد اولیه اعتماد دارد و مقامات بهداشتی استراتژیک از بانک خود دولت - به شکل دفتر دادستان کل اعلیحضرت استفاده می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سررشته دار (اسم)
chief accountant, paymaster

مامور پرداخت (اسم)
paymaster

انگلیسی به انگلیسی

• one who pays salaries
a paymaster is a person or organization that pays for an activity or project to be carried out, and therefore has some control over it.

پیشنهاد کاربران

“Paymaster” is a noun that refers to a person or organization that pays another to do something and therefore controls them. It can also refer to an official who pays troops or workers.
اسم/ به شخص یا سازمانی اطلاق می شود که برای انجام کاری به دیگری پول می دهد و بنابراین آنها را کنترل می کند. همچنین می تواند به مقامی اشاره کند که به سربازان یا کارگران حقوق می دهد.
...
[مشاهده متن کامل]

The government accused the opposition parties of being controlled by trade union paymasters.
The military paymaster distributes soldiers’ paychecks.
Nasrallah kicked off by distancing himself, Hezbollah and - most crucially - his paymaster, Iran, from having anything to do with the Oct 7 massacre.

منابع• https://en.wikipedia.org/wiki/Paymaster

بپرس