pathway

/ˈpæˌθwe//ˈpɑːθweɪ/

معنی: گذرگاه، جاده، خط سیر، جاده پیاده رو
معانی دیگر: رجوع شود به: path، معبر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a route; path; course.
مشابه: path

- There is a narrow pathway that leads to the beach.
[ترجمه soroush] اینجا یک مسیر باریک وجود دارد که به ساحل میرود
|
[ترجمه گوگل] یک مسیر باریک وجود دارد که به ساحل منتهی می شود
[ترجمه ترگمان] یک مسیر باریک وجود دارد که به ساحل منتهی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The pathway to becoming a movie star is generally full of obstacles.
[ترجمه گوگل] مسیر تبدیل شدن به یک ستاره سینما عموماً پر از موانع است
[ترجمه ترگمان] مسیر تبدیل شدن به یک ستاره فیلم عموما پر از موانع است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The pathway is formed from large pebbles set in concrete.
[ترجمه گوگل]مسیر از سنگریزه های بزرگی که در بتن قرار گرفته اند تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]مسیر از سنگریزه های بزرگ در بتون شکل می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Richard was coming up the pathway.
[ترجمه گوگل]ریچارد از مسیر بالا می آمد
[ترجمه ترگمان]ریچارد از راه رسیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Diplomacy will smooth your pathway to success.
[ترجمه گوگل]دیپلماسی مسیر موفقیت شما را هموار می کند
[ترجمه ترگمان]دیپلماسی مسیر شما را به سوی موفقیت هموار خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The mathematical models of the glycolytic pathway take the form of ordinary nonlinear differential equations.
[ترجمه گوگل]مدل های ریاضی مسیر گلیکولیتیک به شکل معادلات دیفرانسیل غیرخطی معمولی هستند
[ترجمه ترگمان]مدل های ریاضی مسیر glycolytic به شکل معادلات دیفرانسیل غیر خطی معمولی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Every evolutionary history consists of a particular pathway, or trajectory, through genetic space.
[ترجمه گوگل]هر تاریخ تکاملی از مسیر یا مسیر خاصی در فضای ژنتیکی تشکیل شده است
[ترجمه ترگمان]هر تاریخ تکاملی شامل یک مسیر خاص، یا مسیر، از طریق فضای ژنتیکی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I followed a long harbour-wall pathway, then took a gate into a park.
[ترجمه گوگل]یک مسیر طولانی بندر-دیواری را دنبال کردم، سپس دروازه ای را به داخل یک پارک گرفتم
[ترجمه ترگمان]من یه مسیر خیلی طولانی رو دنبال کردم و بعد یه دروازه رو به پارک بردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. CsA prevents T-cell proliferation by blocking the calcium-activated pathway leading to interleukin-2 transcription.
[ترجمه گوگل]CsA با مسدود کردن مسیر فعال شده با کلسیم که منجر به رونویسی اینترلوکین 2 می شود، از تکثیر سلول های T جلوگیری می کند
[ترجمه ترگمان]csa با مسدود کردن مسیر فعال شده کلسیم منجر به نسخه برداری از سلول های T - ۲ می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Methane production is an effective and safe pathway for H 2 disposal and occurs in most animals.
[ترجمه گوگل]تولید متان یک مسیر موثر و ایمن برای دفع H2 است و در اکثر حیوانات رخ می دهد
[ترجمه ترگمان]تولید متان یک مسیر موثر و ایمن برای دفع H است و در اغلب حیوانات رخ می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Elections are not seen as providing a pathway to power.
[ترجمه گوگل]انتخابات به عنوان راهی برای رسیدن به قدرت تلقی نمی شود
[ترجمه ترگمان]انتخابات به عنوان راه حلی برای قدرت دیده نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is true that the new pathway was oversubscribed in both pilot years.
[ترجمه گوگل]درست است که مسیر جدید در هر دو سال آزمایشی بیش از حد مجاز بود
[ترجمه ترگمان]این حقیقت دارد که مسیر جدید در هر دو سال آزمایشی مورد استفاده قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Or, they could have their developmental pathway specified before they begin migrating and then would migrate to the correct sites.
[ترجمه گوگل]یا، آنها می توانند مسیر توسعه خود را قبل از شروع مهاجرت مشخص کنند و سپس به سایت های صحیح مهاجرت کنند
[ترجمه ترگمان]یا، آن ها می توانند مسیر توسعه خود را قبل از شروع مهاجرت مشخص کرده و سپس به سایت های صحیح مهاجرت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A pathway ambles up beside art galleries and chic boutiques to the domed church.
[ترجمه گوگل]مسیری در کنار گالری‌های هنری و بوتیک‌های شیک به سمت کلیسای گنبدی شکل می‌رود
[ترجمه ترگمان]یک مسیر در کنار گالری های هنری و بوتیک های شیک تا کلیسا گنبد دار بالا می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Working your way up through a company is a difficult pathway.
[ترجمه گوگل]پیشرفت در یک شرکت مسیر دشواری است
[ترجمه ترگمان]کار کردن در یک شرکت مسیر دشواری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گذرگاه (اسم)
pass, passage, defile, bypass, bus, pathway, causeway, passageway, gangway

جاده (اسم)
way, road, path, route, street, line, turnpike, track, pathway, causeway, pad

خط سیر (اسم)
direction, route, course, duct, pathway, rake, trajectory, itinerary

جاده پیاده رو (اسم)
pathway

انگلیسی به انگلیسی

• route, course; series of reactions that results in one substance being transformed into another (chemistry)
a pathway is a path which you can walk along or a route which you can take.

پیشنهاد کاربران

a series of actions that can be taken in order to achieve something:
Set of actions to follow in order to reach a particular goal
مسیر - معبر - جاده
noun
🔴count] : path]
◀️We walked along a winding pathway.
◀️a pathway to success
◀️ ( technical ) a neural pathway [=a series of connected nerves along which electrical impulses travel in the body]
...
[مشاهده متن کامل]

Sidewalk : پیاده رو
Path : کوتاه شده ی pathway هست
Route
Road
Walkway

جاده
Road
گذرگاه
مسیر
Least - action pathways
مسیرهای کنش حداقلی
کوره راه، راه پیاده رو، گذرراه
اتوبان بزرگراه

بپرس