paperwork

/ˈpeɪpəˌrwərk//ˈpeɪpəwɜːk/

معنی: نوشته، تشریفات اداری، کاغذ بازی، تکالیف درسی، کار روی کاغذ، کار نوشتنی
معانی دیگر: کار دفتری، کاغذ بازی و تشریفات اداری، منشی گری، نوشته، کار روی کاغذ، کار نوشتنی، تکالیف درسی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: routine written or clerical work that accompanies business or other transactions.

- I have to pay my bills, write a letter, and do some other paperwork this weekend.
[ترجمه گوگل] من باید این آخر هفته قبوضم را پرداخت کنم، نامه بنویسم و ​​کارهای اداری دیگری انجام دهم
[ترجمه ترگمان] من باید صورت حساب خود را بپردازم، نامه ای بنویسم و کاره ای اداری دیگری را این آخر هفته انجام بدهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The job of a police officer involves paperwork as well as being out in the community.
[ترجمه گوگل] شغل یک افسر پلیس شامل کاغذبازی و همچنین حضور در جامعه است
[ترجمه ترگمان] شغل یک افسر پلیس شامل کاغذبازی و همچنین خارج شدن از جامعه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. he was burdened with endless paperwork
گرفتار کارهای دفتری تمام نشدنی شده بود.

2. She filled in the requisite paperwork.
[ترجمه گوگل]او مدارک لازم را پر کرد
[ترجمه ترگمان]اون پر از کاغذبازی لازم بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. 74 per cent of teachers found the paperwork was unmanageable.
[ترجمه گوگل]74 درصد از معلمان دریافتند که کار اداری غیرقابل کنترل است
[ترجمه ترگمان]۷۴ درصد از معلمان کاره ای اداری را مهار کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Police work involves so much paperwork these days.
[ترجمه گوگل]این روزها کار پلیس شامل کاغذبازی بسیار است
[ترجمه ترگمان]کار پلیس در این روزها شامل کاغذبازی زیادی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. I handled most of the paperwork.
[ترجمه رضا] من بیشتر کارهای دفتری رو مدیریت می کنم
|
[ترجمه گوگل]من بیشتر کارهای اداری را انجام دادم
[ترجمه ترگمان]من بیشتر کاغذ بازی رو کنترل کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I've left the paperwork for you.
[ترجمه گوگل]من مدارک را برای شما گذاشتم
[ترجمه ترگمان]من کاغذ بازی های اداری رو برات گذاشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We need to reduce paperwork and bureaucracy in the company.
[ترجمه گوگل]باید کاغذبازی و بوروکراسی را در شرکت کاهش دهیم
[ترجمه ترگمان]ما باید کاغذبازی و بوروکراسی در شرکت را کاهش دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I spent the afternoon doing routine paperwork.
[ترجمه گوگل]بعدازظهر را صرف انجام کارهای اداری معمولی کردم
[ترجمه ترگمان]من بعد از ظهر رو صرف انجام کاره ای اداری و کاره ای روزمره کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I've got a mound of paperwork to do.
[ترجمه گوگل]من انبوهی از مدارک برای انجام دادن دارم
[ترجمه ترگمان]من یه عالمه کار اداری دارم که باید انجام بدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Paperwork consumed much of the committee's time.
[ترجمه گوگل]کاغذبازی بیشتر وقت کمیته را می گرفت
[ترجمه ترگمان]Paperwork بیشتر وقت کمیته را مصرف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I spent the whole day wading through the paperwork on my desk.
[ترجمه گوگل]تمام روز را صرف بررسی کاغذهای روی میز خود کردم
[ترجمه ترگمان]من کل روز رو صرف نوشتن کاره ای اداری روی میزم کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I'm leaving the solicitors to sort out the paperwork.
[ترجمه گوگل]من وکیل‌ها را می‌سپارم تا کارهای اداری را مرتب کنند
[ترجمه ترگمان]من دارم از شرکت حقوقی بیرون می روم تا کاره ای اداری را انجام دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I have some paperwork to finish up.
[ترجمه کبری ذوله] یه کار اداری دارم که باید انجام بدمش.
|
[ترجمه گوگل]من یک سری اسناد دارم که باید تمام کنم
[ترجمه ترگمان]من یه سری کاغذ بازی دارم که باید تمومش کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. There is no additional fee or paperwork for this insurance cover.
[ترجمه گوگل]هیچ کارمزد اضافی یا کاغذبازی برای این پوشش بیمه وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]هیچ هزینه اضافه ای برای این پوشش بیمه وجود ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. How quickly can you prepare the paperwork?
[ترجمه گوگل]چقدر سریع می توانید مدارک را آماده کنید؟
[ترجمه ترگمان]چقدر سریع میتونی کاغذ بازی های اداری رو آماده کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نوشته (اسم)
record, deposition, writing, opus, inscription, epigraph, manuscript, writ, scrip, paperwork

تشریفات اداری (اسم)
paperwork

کاغذ بازی (اسم)
paperwork

تکالیف درسی (اسم)
paperwork

کار روی کاغذ (اسم)
paperwork

کار نوشتنی (اسم)
paperwork

انگلیسی به انگلیسی

• work done on paper; office work, administrative work
paperwork is the routine part of a job which involves dealing with letters, reports, and records.

پیشنهاد کاربران

1هرگونه کاغذی که روی ان گزارشی از کار یا ارزیابی از وضعیتی نوشته شود وبعد مورد مطالعه قرار گیرد.
مدارک برای سفر با بیزینس یا . . .
تشریفات اداری
کاغذ بازی های اداری

فرم یا متنی که باید جاهای خالی آن تکمیل شود.
مدارک
تشریفات اداری
( N. )
کاغذها و مدارک یک کار
For example👇🏻
There is a lot of paper work involved_
منابع کاغذی
اسناد رسمی ( مانند فرم ها و گزارش ها )
مراحل اداری
کاغذ بازی، کار اداری
پرونده، مثل پرونده ی پزشکی
کارهای دفتری
کاغذبازی اداری
کاغذ بازی
فرم استخدام
The document that you need for a particular activity or occasion
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس