panda

/ˈpændə//ˈpændə/

رجوع شود به: giant panda، مورچه خوار فلس دار هیمالیا

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a large bearlike mammal of China and Tibet that has woolly fur with dramatic black and white markings, including black rings around the eyes; giant panda.

(2) تعریف: a raccoonlike mammal of India that has reddish brown fur and a long, bushy, ringed tail; lesser panda.

جمله های نمونه

1. the giant panda is an endangered species
پاندای عظیم الجثه در معرض انقراض است.

2. There is concern that the giant panda will soon become extinct.
[ترجمه گوگل]این نگرانی وجود دارد که پاندا غول پیکر به زودی منقرض شود
[ترجمه ترگمان]نگرانی وجود دارد که پاندا به زودی منقرض خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The panda is a shy creature.
[ترجمه kiram to kos nane] پاندا یک موجود خجالتی است .
|
[ترجمه گوگل]پاندا موجودی خجالتی است
[ترجمه ترگمان]پاندا یه موجود خجالتی - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The caged panda chafed against the bars.
[ترجمه Rexa] پاندا در قفس درد می کشد و میله ها آن را اذیت میکنند
|
[ترجمه گوگل]پاندا در قفس به میله‌ها می‌چرخید
[ترجمه ترگمان]پاندای پیر در قفس درد می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The panda attracted many children.
[ترجمه گوگل]پاندا بچه های زیادی را جذب کرد
[ترجمه ترگمان]پاندا بسیاری از کودکان را جذب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A panda lives on bamboo leaves.
[ترجمه علی ایزدی] پاندا روی برگ های بامبو زندگی می کند
|
[ترجمه گوگل]یک پاندا روی برگ های بامبو زندگی می کند
[ترجمه ترگمان] یه پاندا روی برگ های بامبو زندگی میکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The panda is becoming an increasingly rare animal.
[ترجمه گوگل]پاندا در حال تبدیل شدن به یک حیوان نادر است
[ترجمه ترگمان]پاندا در حال تبدیل شدن به یک حیوان بسیار کمیاب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The panda is now a rare animal.
[ترجمه گوگل]پاندا در حال حاضر یک حیوان کمیاب است
[ترجمه ترگمان]پاندا الان یه حیوون نادر - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The panda is a shy creature, not used to being in contact with other animals, particularly humans.
[ترجمه گوگل]پاندا موجودی خجالتی است که به تماس با حیوانات دیگر به ویژه انسان عادت ندارد
[ترجمه ترگمان]پاندا یک حیوان خجالتی است و عادت ندارد با حیوانات دیگر و به خصوص انسان ها در تماس باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Miranda Panda stands to my right, wearing a store-bought dress, her hair arranged in perfect ringlets.
[ترجمه گوگل]میراندا پاندا در سمت راست من ایستاده است، لباسی به تن دارد که از فروشگاه خریداری شده است، موهایش را به صورت حلقه‌های عالی مرتب کرده است
[ترجمه ترگمان]میراندا پاندا به سمت راست من می ایستد و لباس خریده، موهایش را به صورت حلقه های عالی مرتب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It isn't difficult to see why the Panda is so popular.
[ترجمه گوگل]درک اینکه چرا پاندا تا این حد محبوب است دشوار نیست
[ترجمه ترگمان]دیدن این که چرا پاندا اینقدر محبوب است، مشکل نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Miranda Panda, very pleased with herself, flounced back to her seat.
[ترجمه گوگل]میراندا پاندا که از خودش بسیار راضی بود به سمت صندلی خود برگشت
[ترجمه ترگمان]میراندا پاندا خیلی از خودش خوشش آمد و به سمت صندلی اش رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He designed our famous panda logo and was our first Chairman.
[ترجمه گوگل]او لوگوی معروف پاندا ما را طراحی کرد و اولین رئیس ما بود
[ترجمه ترگمان]او logo معروف خود را طراحی کرد و اولین رئیس ما بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Opposite: To crack the much tougher panda nuts, a large rock hammer is essential.
[ترجمه گوگل]در مقابل: برای شکستن مهره های پاندای بسیار سفت تر، یک چکش سنگی بزرگ ضروری است
[ترجمه ترگمان]مخالف: برای شکستن the panda، یک چکش صخره ای بزرگ ضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Panda Drinks will be raising at least £30,000 a year to be spent on our highest priority conservation projects.
[ترجمه گوگل]Panda Drinks حداقل 30000 پوند در سال جمع آوری خواهد کرد تا در پروژه های حفاظتی با اولویت ما هزینه شود
[ترجمه ترگمان]نوشیدنی های پاندا حداقل ۳۰،۰۰۰ پوند در سال افزایش خواهد یافت تا در پروژه های حفاظت از اولویت ما هزینه شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• black and white mammal that is closely related to the bear; police car, patrol car
a panda or giant panda is a large animal with black and white fur which lives in china.

پیشنهاد کاربران

( also giant panda )
a large, black and white mammal that lives in forests in China. Pandas eat bamboo
یک پستاندار بزرگ سیاه و سفید که در جنگل های چین زندگی می کند. پانداها بامبو می خورند
** پاندای غول پیکر که با عنوان خرس پاندا یا پاندا شناخته می شود، گونه ای خرس است که در نواحی مرکزی و جنوب غربی چین زندگی می کند. پاندا به سادگی توسط لکه های سیاه روی گوش و دور چشم و دور بدنش قابل شناسایی است. این جانور هرچند در راسته زیستی گوشتخوارسانان قرار دارد؛ اما تا ۹۹٪ از رژیم غذایی آن را گیاه بامبو تشکیل می دهد. پانداهایی که در اسارت نگهداری می شوند غذاهایی مانند عسل، تخم پرندگان، ماهی، مرکبات، موز، برگ گیاهان و سیب زمینی را هم مصرف می کنند.
...
[مشاهده متن کامل]

panda
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/panda
Panda =پاندا 🎋🐼
پاندا
موجود سیاه و سفیدی که بامبو می خوره می دونم که شما ها نمی دونید پاندا چیه 😂
Ona ye hyvn ba mze w cut hstn ke dos dshtn ona liaqt mikhd
معنی پاندا : یعنی موجودی بزرگ و به رنگ های سفید و سیاه است.
خرس پاندا
🐼🐼 پاندا
معنی پاندا همان پاندا است
فکر می کـــــــــنم معنیش همون پاندا باشه
خرس تنبل
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس