palliative

/ˈpæliətɪv//ˈpælɪətɪv/

معنی: موقتا تسکین دهنده، مسکن، تسکین پذیر
معانی دیگر: دردکش، فرو نشان، بهتر نما، به نما، کوچک نما، که نما، ارام ده، سبک ساز، دارویی که موقتاناخوشی ای راسبک سازد، مسکن موقتی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: tending or acting to relieve or palliate.
مشابه: analgesic, soothing

- palliative words
[ترجمه گوگل] کلمات تسکین دهنده
[ترجمه ترگمان] سخنان آرام بخش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: palliatively (adv.)
• : تعریف: something that relieves or palliates.
مشابه: analgesic, lenitive

- Good weather is a palliative to low spirits.
[ترجمه گوگل] آب و هوای خوب تسکین دهنده روحیه ضعیف است
[ترجمه ترگمان] هوای خوب، آرام بخش است برای آرام کردن ارواح
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. Security checks are only a palliative in the fight against terrorism.
[ترجمه گوگل]بررسی های امنیتی تنها یک تسکین دهنده در مبارزه با تروریسم است
[ترجمه ترگمان]کنترل های امنیتی تنها داروی تسکین بخش در مبارزه با تروریسم هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The loan was a palliative, not a cure, for ever-increasing financial troubles.
[ترجمه گوگل]این وام تسکین دهنده بود، نه درمان، برای مشکلات مالی روزافزون
[ترجمه ترگمان]این وام مسکنی تسکین دهنده، و نه درمانی برای همیشه افزایش مشکلات مالی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Aromatherapy can be used as a palliative.
[ترجمه گوگل]رایحه درمانی می تواند به عنوان یک تسکین دهنده استفاده شود
[ترجمه ترگمان]Aromatherapy می تواند به عنوان تسکین دهنده استفاده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Aspirin is a palliative .
[ترجمه گوگل]آسپرین یک داروی تسکین دهنده است
[ترجمه ترگمان]آسپرین مسکن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Orthodox medicines tend to be palliative rather than curative.
[ترجمه گوگل]داروهای ارتدکس به جای شفابخش بیشتر تمایل به تسکین دارند
[ترجمه ترگمان]داروهای ارتدوکس به جای درمان، تسکین دهنده و علاج بخش هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It therefore tends to be palliative rather than curative.
[ترجمه گوگل]بنابراین بیشتر تمایل به تسکین دارد تا درمان کننده
[ترجمه ترگمان]از این رو، این امر می تواند تسکین دهنده باشد تا علاج
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Palliative care and hospice care became two of the first casualties.
[ترجمه گوگل]مراقبت تسکینی و مراقبت از آسایشگاه دو نفر از اولین قربانیان بودند
[ترجمه ترگمان]مراقبت های بهداشتی و مراقبت خانگی به دو مورد از اولین تلفات تبدیل شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Much high technology medicine is therefore palliative, alleviating the effects of the disease by relieving pain or restoring mobility.
[ترجمه گوگل]بنابراین بسیاری از داروهای با فناوری پیشرفته تسکین دهنده هستند و با تسکین درد یا بازگرداندن تحرک، اثرات بیماری را کاهش می دهند
[ترجمه ترگمان]بنابراین بسیاری از داروها با تکنولوژی بالا تسکین دهنده و تسکین اثرات بیماری از طریق تسکین درد یا بازیابی تحرک هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Self expandable biliary stents have been used for palliative treatment of malignant biliary strictures.
[ترجمه گوگل]استنت های صفراوی قابل گسترش برای درمان تسکینی تنگی های صفراوی بدخیم استفاده شده است
[ترجمه ترگمان]استفاده از استنت گذاری expandable برای درمان palliative بدخیم مورد استفاده قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The challenge for all of us working in palliative care is how to continue to improve.
[ترجمه گوگل]چالش همه ما که در مراقبت های تسکینی کار می کنیم این است که چگونه به بهبود ادامه دهیم
[ترجمه ترگمان]چالشی که برای همه ما در بخش مراقبت های تسکین دهنده کار می کنیم این است که چگونه به بهبود خود ادامه دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Objective To investigate the radical and palliative operation indications and operation types for extrahepatic biliary carcinoma.
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اندیکاسیون های عمل رادیکال و تسکین دهنده و انواع عمل برای کارسینوم صفراوی خارج کبدی
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق در مورد نشانه های عملیات ریشه ای و تسکین دهنده و انواع عملیاتی برای extrahepatic biliary biliary
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. More frequently some form of local palliative operation is done.
[ترجمه گوگل]بیشتر اوقات نوعی عمل تسکین دهنده موضعی انجام می شود
[ترجمه ترگمان]بیشتر اوقات، نوعی از عملیات تسکین دهنده محلی انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Treatment of electrical burns is palliative.
[ترجمه گوگل]درمان سوختگی های الکتریکی تسکین دهنده است
[ترجمه ترگمان]درمان سوختگی الکتریکی تسکین دهنده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In United State or many European countries, palliative care has been applied to terminal non - cancer patients.
[ترجمه گوگل]در ایالات متحده یا بسیاری از کشورهای اروپایی، مراقبت های تسکینی برای بیماران غیر سرطانی پایانی اعمال شده است
[ترجمه ترگمان]در ایالات متحده یا بسیاری از کشورهای اروپایی، مراقبت های تسکین دهنده برای بیماران non ترمینال اعمال شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

موقتا تسکین دهنده (اسم)
palliative

مسکن (صفت)
anodyne, palliative, narcotic, assuasive, calmative

تسکین پذیر (صفت)
sedative, palliative, placative

انگلیسی به انگلیسی

• calming, soothing; alleviative, bringing relief; mitigating, moderating, lessening
a drug or medical treatment that is a palliative is one which relieves suffering without treating the cause of the suffering.
an action that is a palliative is intended to make someone feel less angry or concerned about a problem, but does not actually solve the problem. count noun here but can also be used as an adjective. e.g. ...the application of palliative methods. ...palliative words.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : palliate
✅️ اسم ( noun ) : palliative
✅️ صفت ( adjective ) : palliative
✅️ قید ( adverb ) : _
تسکینی، هرچیزی که درد را کاهش دهد. درمان پالیاتیو نوعی درمان هست که برای درمان واقعی بیماری معالجه قطعی وجود ندارد و پزشک با اعمال تسکینی و حمایتی اقدام می کند.

بپرس