paladin

/ˈpælədɪn//ˈpælədɪn/

معنی: پولادین، پهلوان افسانهیی
معانی دیگر: هر یک از دوازده دلیرانی که همیار شارلمان بودند

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who fights heroically for a noble cause.
مشابه: hero

جمله های نمونه

1. Most income came from the hiring out of paladins as mercenaries in territorial disputes.
[ترجمه گوگل]بیشترین درآمد از استخدام پالادین ها به عنوان مزدور در مناقشات ارضی به دست می آمد
[ترجمه ترگمان]بیشتر درآمد حاصل از استخدام of به عنوان سربازان مزدور در اختلافات ارضی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The Paladins are practically regulars here in the Old Pueblo, making their round of Tucson stages on an almost quarterly basis.
[ترجمه گوگل]Paladins در اینجا در Old Pueblo عملاً افراد ثابتی هستند و دور مراحل توسان را تقریباً هر سه ماه یکبار انجام می دهند
[ترجمه ترگمان]The عملا در اینجا در the قدیمی قرار دارند و تقریبا سه ماه از مراحل توسکان خود عبور می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. As the paladin approached, however, the woman appeared undeniably solid and real.
[ترجمه گوگل]با نزدیک شدن پالادین، زن به طور غیرقابل انکاری محکم و واقعی ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]با این حال، وقتی ساحر پیر نزدیک شد، زن به طرز عجیبی محکم و واقعی به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In short, he is all that a medieval paladin might be expected to be.
[ترجمه گوگل]به طور خلاصه، او تمام چیزی است که از یک پالادین قرون وسطایی می توان انتظار داشت
[ترجمه ترگمان]به طور خلاصه، او تنها چیزی است که می توان انتظار داشت یک paladin قرون وسطایی داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Cally, our main character here is a female paladin that runs around this little town without any purposes.
[ترجمه گوگل]کالی، شخصیت اصلی ما در اینجا یک پالادین زن است که بدون هیچ هدفی در اطراف این شهر کوچک می چرخد
[ترجمه ترگمان]Cally، شخصیت اصلی ما در اینجا یک paladin زنانه است که بدون هیچ هدف در اطراف این شهر کوچک اجرا می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The paladin retreated up the beast's crenelated back as more creatures poured out of their lairs.
[ترجمه گوگل]وقتی موجودات بیشتری از لانه‌هایشان بیرون ریختند، پالادین از پشت سر جانور عقب‌نشینی کرد
[ترجمه ترگمان]جنگجوی دلاور، همان گونه که موجودات بیشتری از لانه های خود بیرون می ریختند، از دژ عقب نشینی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. What are a paladin or a fireball in our world?
[ترجمه گوگل]پالادین یا گلوله آتشین در دنیای ما چیست؟
[ترجمه ترگمان]افسانه ای یا یه شهاب آسمانی تو دنیای ما چی هستن؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Pets are now affected by Paladin greater blessings.
[ترجمه گوگل]حیوانات خانگی اکنون تحت تأثیر نعمت های بزرگتر Paladin هستند
[ترجمه ترگمان]اکنون حیوانات خانگی با blessings بیشتر تحت تاثیر قرار می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Redoubt: This ability can now trigger while the Paladin is sitting.
[ترجمه گوگل]Redoubt: این توانایی اکنون می تواند در حالی که Paladin نشسته است فعال شود
[ترجمه ترگمان]این توانایی در حال حاضر می تواند ماشه را بکشد و شوالیه نشسته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Seal of Protection reduces damage taken by the Paladin by %.
[ترجمه گوگل]Seal of Protection صدمات وارده توسط Paladin را تا درصد کاهش می دهد
[ترجمه ترگمان]مهر حفاظت، آسیب جذب شده توسط the را % کاهش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The ground erupted beneath the paladin, and the chitinous maw of a bulette-liche broke the surface, seeking to swallow him in one gulp .
[ترجمه گوگل]زمین از زیر پالادین فوران کرد، و ماو کیتینی گلوله گلوله، سطح را شکست و به دنبال آن بود که او را با یک جرعه ببلعد
[ترجمه ترگمان]زمین زیر پایش شکست و یک جرعه بزرگ به دهان گذاشت و یک جرعه آب دهانش را شکست و سعی کرد او را در یک جرعه قورت بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. What do you think about Sobul, the Paladin?
[ترجمه گوگل]نظر شما در مورد سوبول، پالادین چیست؟
[ترجمه ترگمان]در مورد Sobul چی فکر می کنی شوالیه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Paladin Blessings and Seals have new animations!
[ترجمه گوگل]Paladin Blessings and Seals انیمیشن های جدیدی دارند!
[ترجمه ترگمان]شوالیه \" \" \"و\" مونت کارلو \"یه animations جدید داره\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Paladin: But sire? We are in the middle of a battle?
[ترجمه گوگل]پالادین: اما آقا؟ ما در میانه نبرد هستیم؟
[ترجمه ترگمان]اما قربان؟ ما وسط جنگ هستیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. After playing on a druid and paladin on the TTR so much, it was hard to get used to solo healing through double melee.
[ترجمه گوگل]پس از بازی بسیار روی دروید و پالادین در TTR، عادت کردن به درمان انفرادی از طریق دو غوغا سخت بود
[ترجمه ترگمان]بعد از بازی کردن با یک کاهن و جنگجوی دلاور، آن قدر سخت بود که عادت داشت به تنهایی از میان آشوب و کش مکش استفاده کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پولادین (اسم)
paladin

پهلوان افسانهیی (اسم)
paladin

انگلیسی به انگلیسی

• one of the twelve knights of charlemagne; medieval hero; warrior; defender of a cause

پیشنهاد کاربران

بپرس