purulent

/ˈpjʊərələnt//ˈpjʊərələnt/

معنی: چرکی، خود فروش، چرک دار
معانی دیگر: چرکین، شوخناک، (زخم و غیره) چرک دار، چرک کرده

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: purulently (adv.)
• : تعریف: characterized by the presence or discharge of pus.

جمله های نمونه

1. Ear infections with a bloody, purulent, cheesy smelling discharge and sticking pains.
[ترجمه گوگل]عفونت گوش همراه با ترشحات خونی، چرکی، بوی پنیر و دردهای چسبندگی
[ترجمه ترگمان]عفونت گوش با بوی چرک و چرک و متعفن و درد و رنجی که از آن بیرون می زند، از بین می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Ear infections with a purulent discharge, itching and noises in the ears; eustachian catarrh.
[ترجمه گوگل]عفونت گوش همراه با ترشحات چرکی، خارش و صدا در گوش؛ آب مروارید استاش
[ترجمه ترگمان]عفونت های گوش با تخلیه purulent، خارش و سر و صدا در گوش ها؛ eustachian catarrh
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. A history of purulent nasal discharge may be obtained in headaches resulting from sinus disease.
[ترجمه گوگل]سابقه ترشح چرکی بینی ممکن است در سردردهای ناشی از بیماری سینوسی به دست آید
[ترجمه ترگمان]تاریخچه تخلیه بینی ممکن است در سردرد ناشی از بیماری سینوزیت به دست آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Coryza may be acrid and purulent or a bloody discharge.
[ترجمه گوگل]کوریزا ممکن است تند و چرکی یا ترشح خونی باشد
[ترجمه ترگمان]ممکن است خشک و چرک یا چرک باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There may be a purulent discharge too.
[ترجمه گوگل]ممکن است ترشحات چرکی نیز وجود داشته باشد
[ترجمه ترگمان]ممکن است تخلیه purulent نیز وجود داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Infection Purulent infection of the cervical muscle planes can occur, the infection usually originating from foci in pharynx or mouth.
[ترجمه گوگل]عفونت عفونت چرکی صفحات عضلانی گردنی ممکن است رخ دهد، عفونت معمولا از کانون های حلق یا دهان منشاء می گیرد
[ترجمه ترگمان]عفونت purulent عفونت ماهیچه گردنی می تواند رخ دهد، عفونت معمولا از foci به حلق یا دهان سرچشمه می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Who has remedial purulent secret recipe?
[ترجمه گوگل]چه کسی دستور العمل مخفی چرکی درمانی دارد؟
[ترجمه ترگمان]چه کسی این دستورالعمل کهن را دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Some sick foxes flowed a little purulent matter from pudenda.
[ترجمه گوگل]برخی از روباه های بیمار مقدار کمی ماده چرکی از پودندا جاری می کردند
[ترجمه ترگمان]چند روباه مریض کمی چرک دار از pudenda بیرون آمده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Objective To introduce a method of treatment of purulent knee arthritis with debridement under arthroscope.
[ترجمه گوگل]هدف: معرفی روشی برای درمان آرتریت چرکی زانو با دبریدمان تحت آرتروسکوپ
[ترجمه ترگمان]هدف معرفی روشی برای درمان آرتروز زانو با debridement تحت arthroscope
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Purulent : numerous PMN's are present. Also called "empyema" in the pleural space.
[ترجمه گوگل]چرکی: تعداد زیادی PMN وجود دارد در فضای جنب "آمپیم" نیز نامیده می شود
[ترجمه ترگمان]purulent: تعداد زیادی از PMN ها وجود دارند همچنین \"empyema\" در فضای pleural نامیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Nonsked meeting pours out of purulent appearance secretion inside my nasal cavity, but the function that does not affect nose, who can help me solve?
[ترجمه گوگل]جلسه بدون اسکیت از ترشحات ظاهری چرکی داخل حفره بینی من می ریزد، اما عملکردی که روی بینی تأثیر نمی گذارد، چه کسی می تواند به من کمک کند تا آن را حل کنم؟
[ترجمه ترگمان]جلسه Nonsked در داخل حفره بینی خود ترشح می شود اما تابعی که بر بینی تاثیر نمی گذارد، چه کسی می تواند به من کمک کند حل کنم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Yes, there is a purulent flow.
[ترجمه گوگل]بله، جریان چرکی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]بله، یک جریان purulent وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Otherwise, it might partially purulent infection, leading to infection and fever.
[ترجمه گوگل]در غیر این صورت، ممکن است تا حدی عفونت چرکی ایجاد کند که منجر به عفونت و تب شود
[ترجمه ترگمان]در غیر این صورت ممکن است منجر به عفونت جزئی شود که منجر به عفونت و تب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. a purulent discharge from the wound.
[ترجمه گوگل]ترشح چرکی از زخم
[ترجمه ترگمان]یک قطره چرک از زخم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Purulent exudate may unite the eyelids.
[ترجمه گوگل]ترشح چرکی ممکن است پلک ها را متحد کند
[ترجمه ترگمان]اسید exudate ممکنه پلک ها را متحد کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چرکی (صفت)
addle, purulent, suppurative, septic, pussy

خود فروش (صفت)
purulent, ostentatious, venal, prostitute, bribable, hireling, rotten-hearted, swollen-headed, top-lofty

چرک دار (صفت)
purulent, suppurative, pussy

تخصصی

[نساجی] کثیف - چرکی

انگلیسی به انگلیسی

• full of pus, secreting a greenish-white fluid from an infection

پیشنهاد کاربران

بپرس