priceless

/ˈpraɪsləs//ˈpraɪsləs/

معنی: بی بها، چیز بی ارزش، بسیار پر قیمت
معانی دیگر: پرارزش، گرانبها، نفیس

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: pricelessness (n.)
(1) تعریف: having a worth greater than any price or calculation; invaluable.
مترادف: invaluable
متضاد: worthless
مشابه: costly, incalculable, precious

- Besides paintings, the museum has a collection of priceless antiques.
[ترجمه گوگل] علاوه بر نقاشی‌ها، موزه مجموعه‌ای از عتیقه‌جات گران‌قیمت دارد
[ترجمه ترگمان] علاوه بر تابلوهای نقاشی، موزه مجموعه ای از اشیا عتیقه گران قیمت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: very amusing, delightful, or absurd.
مشابه: adorable, amusing, delightful, hilarious, precious

- The child's comment was so priceless I had to write it down.
[ترجمه گوگل] نظر کودک آنقدر بی ارزش بود که مجبور شدم آن را بنویسم
[ترجمه ترگمان] حرف بچه انقدر گران بود که مجبور بودم آن را بنویسم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a priceless diamond
الماس پربها (که نمی توان قیمت روی آن گذاشت)

2. She loved dressing up and wearing priceless jewels.
[ترجمه گوگل]او عاشق لباس پوشیدن و پوشیدن جواهرات قیمتی بود
[ترجمه ترگمان]او عاشق لباس پوشیدن بود و جواهرات گران بها به تن داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The ability to motivate people is a priceless asset.
[ترجمه گوگل]توانایی ایجاد انگیزه در افراد دارایی گرانبهایی است
[ترجمه ترگمان]توانایی انگیزه دادن به مردم یک دارایی ارزشمند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The house is crammed with priceless furniture and works of art.
[ترجمه گوگل]خانه مملو از مبلمان و آثار هنری بی‌ارزش است
[ترجمه ترگمان]خانه پر از اثاثیه و آثار هنری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A letter from home is a priceless treasure.
[ترجمه گوگل]نامه ای از خانه یک گنج ارزشمند است
[ترجمه ترگمان]یک نامه از خانه یک گنجینه گران بها است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The palace is full of priceless antiques.
[ترجمه گوگل]این کاخ مملو از عتیقه های گرانبها است
[ترجمه ترگمان] کاخ پر از آثار عتیقه priceless
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Customs officials foiled an attempt to smuggle priceless paintings out of the country.
[ترجمه گوگل]ماموران گمرک تلاش برای قاچاق تابلوهای گرانبها به خارج از کشور را خنثی کردند
[ترجمه ترگمان]مسئولان گمرک تلاشی برای قاچاق نقاشی های گران قیمتی از این کشور را خنثی کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A number of priceless works of art were stolen from the gallery.
[ترجمه گوگل]تعدادی از آثار هنری گرانبها از این گالری به سرقت رفت
[ترجمه ترگمان]تعدادی آثار هنری با ارزش از گالری به سرقت رفته بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A priceless collection of vases was destroyed.
[ترجمه گوگل]مجموعه ای گرانبها از گلدان ها نابود شد
[ترجمه ترگمان]یک مجموعه نفیس از گلدان ها ویران شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Her one priceless asset is her unflappability.
[ترجمه گوگل]یکی از دارایی های گران بها او عدم تحسین اوست
[ترجمه ترگمان] اون یه مهره ارزشمند - ه، \"unflappability\" - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Priceless antique furniture was destroyed in the fire at the stately home.
[ترجمه گوگل]مبلمان عتیقه گرانبها در آتش سوزی در خانه باشکوه از بین رفت
[ترجمه ترگمان]اسباب و اثاث عتیقه در آتش خانه مجلل خراب شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Priceless antiques were destroyed in the fire.
[ترجمه گوگل]عتیقه های بی ارزش در آتش سوزی از بین رفتند
[ترجمه ترگمان]اشیای عتیقه قیمتی در آتش نابود شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. They are a priceless record of a brief period in British history.
[ترجمه گوگل]آنها رکورد گرانبهایی از یک دوره کوتاه در تاریخ بریتانیا هستند
[ترجمه ترگمان]آن ها سابقه بسیار ارزشمندی از یک دوره کوتاه در تاریخ بریتانیا هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The victorious army despoiled the city of many priceless treasures.
[ترجمه گوگل]ارتش پیروز، شهر بسیاری از گنجینه های گرانبها را غارت کرد
[ترجمه ترگمان]ارتش پیروزمند، شهر بسیاری از گنجینه های ارزشمند را غارت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. They have a collection of priceless old masters.
[ترجمه گوگل]آنها مجموعه ای از استادان قدیمی گرانبها را دارند
[ترجمه ترگمان] اونا یه مجموعه از استادان قدیمی priceless دارن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بی بها (صفت)
worthless, valueless, inestimable, inappreciable, priceless

چیز بی ارزش (صفت)
priceless, invaluable

بسیار پر قیمت (صفت)
priceless

انگلیسی به انگلیسی

• invaluable, beyond any expressible value; very expensive
something such as a work of art or a rare jewel that is priceless is extremely valuable.
you can also describe something such as a characteristic or an asset as priceless when it is extremely useful.

پیشنهاد کاربران

این دوتارو بجای هم اشتباه نگیرین:
priceless: فوق العاده گرانبها ( اونطور که ارزششو نمیشه مشخص کرد )
worthless: بی ارزش
جلیل سرپری
دوستان هم اشاره کرده اندکه در قسمت معنی ( چیز بی ارزش ) کاملا متضاد با معانی دیگره، لطفا تصحیح بفرمایید
***ارزش ناپذیر***
It's priceless = You can't put a price on it
یعنی به قدری باارزشه که نمیشه قیمتی براش تعیین کرد
ذی قیمت - بی اندازه گرانبها
بسیار با ارزش , گرانبها
– priceless jewels
– a priceless collection of paintings
– The palace is full of priceless antiques
خیلی با ارزش. اما شما به بی ارزش معنی کردید اشتباه است. باز هم خیلی خیلی اپلیکیشنتون نفیس و با ارزشه.
یعنی انقد با ارزشه که نمیشه براش هیچ price یا قیمتی گذاشت.
1 پربها
2 مضحک
بر خلاف ظاهر کلمه به معنای پر ارزش ( معنوی )
یاوه , مزخرف
سرگرم کننده
خیلی خنده دار
چیزی که نمی توان روی آن قیمت گذاش، بسیار با ارزش
1. نفیس، گرانبها
2. باحال و خنده دار ( غیررسمی )
غیرقابل ارزش گذاری
معنای بی ارزش برای این لغت صحیح نمی باشدhttps://dictionary. cambridge. org/dictionary/english/priceless
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس