prejudiced

/ˈpredʒədəst//ˈpredʒʊdɪst/

متعصب، طرفدار، تحت نفوذ در امده

جمله های نمونه

1. he prejudiced his chances of being hired by haggling over salary
با چانه زدن سر حقوق به احتمال استخدام خود لطمه زد.

2. to be racially prejudiced
دارای تعصب نژادی بودن

3. He fermented prejudiced crowds to riot.
[ترجمه گوگل]او جمعیت های تعصبی را برای شورش تخمیر کرد
[ترجمه ترگمان]اون prejudiced مردم رو تحریک میکنه تا شورش کنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. What has prejudiced you against modern music?
[ترجمه گوگل]چه چیزی شما را نسبت به موسیقی مدرن تعصب کرده است؟
[ترجمه ترگمان]چه چیزی شما را بر ضد موزیک مدرن prejudiced؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Environmentalists are prejudiced against the dam.
[ترجمه گوگل]محیط بانان نسبت به سد تعصب دارند
[ترجمه ترگمان]متخصصان محیط زیست بر علیه این سد پیش داوری دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. You know that I am not a prejudiced man.
[ترجمه گوگل]میدونی که من آدم تعصبی نیستم
[ترجمه ترگمان]شما می دانید که من آدم پیش داوری نیستم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Try not to be prejudiced in your judgements.
[ترجمه گوگل]سعی کنید در قضاوت های خود تعصب نداشته باشید
[ترجمه ترگمان]سعی کنید شما را تحت تاثیر judgements قرار ندهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Some companies are prejudiced against taking on employees who are over the age of 40.
[ترجمه گوگل]برخی از شرکت ها نسبت به پذیرش کارمندان بالای 40 سال تعصب دارند
[ترجمه ترگمان]برخی از شرکت ها بر علیه کارمندانی که بالای ۴۰ سال سن دارند، مخالف هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Her charm prejudiced the judges in her favour.
[ترجمه گوگل]جذابیت او باعث تعصب داوران به نفع او شد
[ترجمه ترگمان]charm قضاوت او را تحت تاثیر قرار داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. My own schooldays prejudiced me against all formal education.
[ترجمه گوگل]دوران مدرسه خودم نسبت به تمام آموزش های رسمی تعصب داشت
[ترجمه ترگمان]مدرسه آموخته بودم که در برابر همه تعلیمات رسمی از من دفاع کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The early Christian church was prejudiced against the Jews.
[ترجمه گوگل]کلیسای اولیه مسیحی نسبت به یهودیان تعصب داشت
[ترجمه ترگمان]کلیسای مسیحیان بدوی در برابر یهودیان متعصب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He prejudiced his claim by demanding too much compensation.
[ترجمه گوگل]او با مطالبه غرامت بیش از حد ادعای خود را پیش داوری کرد
[ترجمه ترگمان]او با مطالبه خسارت زیاد ادعای خود را به پا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She regarded her critics as ignorant and prejudiced.
[ترجمه گوگل]او منتقدان خود را نادان و متعصب می دانست
[ترجمه ترگمان]او منتقد خود را به عنوان ignorant و پیش داوری تلقی می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. His comments may have prejudiced the voters against her.
[ترجمه گوگل]نظرات او ممکن است رأی دهندگان را علیه او تعصب داشته باشد
[ترجمه ترگمان]ممکن است نظرات او با رای دهندگان مخالف بوده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Early in my life, I was prejudiced against living in the country by some unfortunate experiences with farm animals.
[ترجمه گوگل]در اوایل زندگی، من به دلیل برخی تجربیات ناگوار با حیوانات مزرعه نسبت به زندگی در کشور تعصب داشتم
[ترجمه ترگمان]در ابتدای زندگی، من با تجربه برخی از تجربه های بد با حیوانات مزرعه، از زندگی در این کشور متعصب بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• biased, having preconceived opinions, predisposed to a particular viewpoint
a person who is prejudiced against someone has an unreasonable dislike of them. a person who is prejudiced in favour of someone has an unreasonable preference for them.

پیشنهاد کاربران

مغرض
متضرر
( در حقوق )
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : prejudice
✅️ اسم ( noun ) : prejudice
✅️ صفت ( adjective ) : prejudiced / prejudicial
✅️ قید ( adverb ) : _
متعصب ، تبعیض گرا ، طرفدار
متعصب
E. g. different countries, different customs Mustn't be prejudiced, Danny
( The Man Who Would Be King ( 1975
جانبدار، جانب گیرنده
متضرر
متعصب، تبعیض گرا

بپرس