polycentric

جمله های نمونه

1. He portrays the psyche as poly-centric.
[ترجمه گوگل]او روان را چند محوری نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]او ذهن را به عنوان پلی - محور نمایش می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. For the old polycentric system of the Council they sought to substitute departments controlled by ministers.
[ترجمه گوگل]برای سیستم چندمرکزی قدیمی شورا، آنها به دنبال جایگزینی بخش هایی بودند که توسط وزیران کنترل می شد
[ترجمه ترگمان]برای سیستم قدیمی polycentric شورا، آن ها به دنبال کردن بخش هایی بودند که توسط وزیران کنترل می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Polycentric administration is helpful to the solving of complicated problems confronting a society.
[ترجمه گوگل]مدیریت چند مرکزی برای حل مشکلات پیچیده ای که یک جامعه با آن مواجه است کمک کننده است
[ترجمه ترگمان]مدیریت polycentric برای حل مشکلات پیچیده مقابله با یک جامعه مفید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. At the same time, polycentric planning within the Paris -ile-de-france region restricted the economic and urban growth to the adjacent new towns.
[ترجمه گوگل]در همان زمان، برنامه ریزی چندمرکزی در منطقه پاریس ایل دوفرانس رشد اقتصادی و شهری را به شهرهای جدید مجاور محدود کرد
[ترجمه ترگمان]در عین حال، برنامه ریزی چندهسته ای در داخل منطقه Paris - ایل - فرانسه رشد اقتصادی و شهری را به شهره ای جدید همسایه محدود کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The polycentric world into which we are moving will not be all sweetness and light.
[ترجمه گوگل]دنیای چندمرکزی که به سوی آن حرکت می کنیم همه شیرینی و سبکی نخواهد بود
[ترجمه ترگمان]دنیای polycentric که در آن حرکت می کنیم همه شیرینی و نور نخواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. By design of polycentric, double blind and double simulation, observe change of NYHA, western medicinal symptom score, Chinese medicinal symptom score, quality of life score and indexes of safety.
[ترجمه گوگل]با طراحی شبیه‌سازی چند مرکزی، دوسوکور و دوگانه، تغییر NYHA، امتیاز علائم دارویی غربی، امتیاز علائم دارویی چینی، نمره کیفیت زندگی و شاخص‌های ایمنی را مشاهده کنید
[ترجمه ترگمان]با طراحی of، دو شبیه سازی دو برابر و دو برابر، مشاهده تغییرات of، علائم دارویی غربی، نمره symptom دارویی چینی، نمره کیفیت زندگی و شاخص های ایمنی را مشاهده کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Polycentric staffing is based on the argument that local managers will be better able to communicate in the specific environment.
[ترجمه گوگل]کارکنان چند مرکزی بر این استدلال استوار است که مدیران محلی بهتر می توانند در محیط خاص ارتباط برقرار کنند
[ترجمه ترگمان]استخدام پرسنل براساس این استدلال است که مدیران محلی بهتر می توانند در محیط خاص ارتباط برقرار کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Polycentric administration is of great superiority to solve the complicated problems confronting the society.
[ترجمه گوگل]مدیریت چندمرکزی برای حل مشکلات پیچیده پیش روی جامعه برتری زیادی دارد
[ترجمه ترگمان]مدیریت polycentric برای حل مشکلات پیچیده مقابله با جامعه از برتری فوق العاده ای برخوردار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. By this way, we can use polycentric means in social security.
[ترجمه گوگل]به این ترتیب می توان از ابزارهای چندمرکزی در تامین اجتماعی استفاده کرد
[ترجمه ترگمان]با این روش، ما می توانیم از means در امنیت اجتماعی استفاده کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It is a polycentric city, which has to be constructed and deconstructed each time it is described and is deep, layered, filled with hidden deposits of emotions and memories.
[ترجمه گوگل]شهری چندمرکزی است که هر بار که توصیف می‌شود باید ساخته شود و ساختارشکنی شود و عمیق، لایه‌لایه و مملو از رسوبات پنهانی از احساسات و خاطرات است
[ترجمه ترگمان]این شهر یک شهر polycentric است که باید ساخته و تحلیل شود و هر بار که آن شرح داده می شود را تحلیل و تحلیل کند و انباشته از ذخایر پنهان احساسات و خاطرات است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. When new polycentric and group urban expansion are occurring, to effectively carry out new master urban planning and protect basic cropland are urgent affairs.
[ترجمه گوگل]هنگامی که گسترش شهری چندمرکزی و گروهی جدید در حال رخ دادن است، اجرای موثر برنامه ریزی شهری جدید و حفاظت از زمین های زراعی اساسی یک امر فوری است
[ترجمه ترگمان]زمانی که توسعه شهری و شهری جدید اتفاق می افتد، تا به طور موثر برنامه ریزی شهری جدید را انجام داده و از زمین های زراعی اصلی محافظت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A civilization of the polycentric mind.
[ترجمه گوگل]تمدن ذهن چندمرکزی
[ترجمه ترگمان]یک تمدن در مغز polycentric
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Like Dentons, then, the answer is "Go polycentric".
[ترجمه گوگل]پس مانند دنتون ها، پاسخ این است که «چند مرکزیت بروید»
[ترجمه ترگمان]پس پاسخ این سوال \"polycentric Go\" است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Dislike the theory of bureaucratic administration, polycentric governance supplies new ideas for public affairs.
[ترجمه گوگل]حکومت چندمرکزی با تئوری مدیریت بوروکراتیک، ایده های جدیدی را برای امور عمومی عرضه می کند
[ترجمه ترگمان]از نظر مدیریت اداری، اداره polycentric ایده های جدیدی برای امور عمومی فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[زمین شناسی] چندمرکزی - کورالیت تشکیل شده توسط یک پولیپ محافظت شده در شرایط دائمی پلی استومودئال.

انگلیسی به انگلیسی

• having many centers, having many focal points

پیشنهاد کاربران

polycentric ( زیست شناسی - ژن شناسی و زیست فنّاوری )
واژه مصوب: چندمیان
تعریف: ← فام تن چندمیان
چند مرکزی، چند قطبی، مبتنی بر تمرکز زدایی
چند قطبی

بپرس