policy making

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: policymaker (n.)
• : تعریف: the creation and modification of policy, esp. that which guides a government's actions.

جمله های نمونه

1. If we value independence in foreign policy making, let us not forget what happened in 1940.
[ترجمه گوگل]اگر برای استقلال در سیاست خارجی ارزش قائل هستیم، فراموش نکنیم که در سال 1940 اتفاق افتاد
[ترجمه ترگمان]اگر ما در سیاست خارجی به استقلال برسیم، فراموش نکنیم که چه اتفاقی در سال ۱۹۴۰ رخ داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. But social policy making must also be seen as a political process.
[ترجمه گوگل]اما سیاست گذاری اجتماعی نیز باید به عنوان یک فرآیند سیاسی تلقی شود
[ترجمه ترگمان]اما ایجاد سیاست اجتماعی نیز باید به عنوان یک فرآیند سیاسی تلقی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Policy making is the process by which the state establishes laws, policy decisions, and value allocations.
[ترجمه گوگل]سیاست گذاری فرآیندی است که از طریق آن دولت قوانین، تصمیمات خط مشی و تخصیص ارزش را وضع می کند
[ترجمه ترگمان]ایجاد سیاست فرایندی است که توسط آن کشور قوانینی، تصمیمات سیاست و تخصیص ارزش ایجاد می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This obviously makes for difficulties in distinguishing policy making and implementation, and for identifying implementation issues and problems.
[ترجمه گوگل]بدیهی است که این امر باعث ایجاد مشکلاتی در تشخیص سیاست گذاری و اجرا و شناسایی مسائل و مشکلات اجرایی می شود
[ترجمه ترگمان]بدیهی است که این مساله موجب مشکلاتی در تشخیص سیاست ها و اجرای سیاست ها و شناسایی مشکلات و مشکلات اجرایی می گردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Judicial autonomy and assertiveness in USA complicate policy making and erode a state's policy capacity.
[ترجمه گوگل]استقلال قضایی و قاطعیت در ایالات متحده سیاست گذاری را پیچیده می کند و ظرفیت سیاست گذاری یک ایالت را از بین می برد
[ترجمه ترگمان]استقلال قضایی و قاطعیت در ایالات متحده سیاست ایجاد و تضعیف ظرفیت سیاست دولت را پیچیده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The strategy is an overall and term policy making.
[ترجمه گوگل]استراتژی یک سیاست گذاری کلی و مدتی است
[ترجمه ترگمان]استراتژی یک سیاست کلی و بلند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. None the less, many legislatures continue to have an active and significant role in policy making.
[ترجمه گوگل]با این وجود، بسیاری از قوه مقننه همچنان نقش فعال و مهمی در سیاست گذاری دارند
[ترجمه ترگمان]با این حال، بسیاری از قانونگذاران به داشتن نقش فعال و قابل توجه در ایجاد سیاست ادامه می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The idea that mankind is too profane to interfere in natural processes has already gained enough acceptance to affect global policy making.
[ترجمه گوگل]این ایده که انسان برای مداخله در فرآیندهای طبیعی بیش از حد بی‌حرمت است، قبلاً به اندازه‌ای مورد پذیرش قرار گرفته است که بر سیاست‌گذاری جهانی تأثیر بگذارد
[ترجمه ترگمان]این ایده که بشر برای مداخله در فرآیندهای طبیعی بیش از حد کفر آمیز است، پیش از این به اندازه کافی مقبولیت یافته تا بر سیاست جهانی تاثیر بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It is in this kind of work that the distinction between policy making and implementation becomes so unclear.
[ترجمه گوگل]در این نوع کار است که تمایز بین سیاست گذاری و اجرا بسیار نامشخص می شود
[ترجمه ترگمان]در این نوع کاری است که تمایز بین سیاست گذاری و اجرا تا حدی مبهم می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The results will be set in the context of a study of the history of planning theory and urban policy making.
[ترجمه گوگل]نتایج در چارچوب مطالعه تاریخچه تئوری برنامه ریزی و سیاست گذاری شهری تنظیم خواهد شد
[ترجمه ترگمان]نتایج در زمینه مطالعه تاریخ نظریه برنامه ریزی و سیاستگذاری شهری تنظیم خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The passing of an Act, though, is not the end of policy making.
[ترجمه گوگل]با این حال، تصویب یک قانون پایان سیاست گذاری نیست
[ترجمه ترگمان]با این حال گذر یک قانون، پایان سیاست نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. As a result, women have a different perspective and different priorities in policy making.
[ترجمه گوگل]در نتیجه، زنان دیدگاه متفاوت و اولویت های متفاوتی در سیاست گذاری دارند
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، زنان دیدگاه متفاوتی دارند و اولویت های متفاوتی در سیاستگذاری دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. V Out of office for the first time since 195 the Conservatives threw themselves into policy making after the 1964 election defeat.
[ترجمه گوگل]V برای اولین بار از سال 195 پس از شکست در انتخابات 1964، محافظه کاران خود را وارد سیاست گذاری کردند
[ترجمه ترگمان]وی برای اولین بار پس از شکست انتخابات ۱۹۶۴ خود را به سیاست تبدیل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. They exposed the deeply misogynist attitudes which formed the hidden element in policy making.
[ترجمه گوگل]آنها نگرش های عمیقا زن ستیزانه را که عنصر پنهان در سیاست گذاری را تشکیل می داد، افشا کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها the شدید misogynist را که عنصر پنهان در سیاست گذاری را تشکیل می داد، افشا کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It can be shown that individuals and groups welcome the opportunity to contribute to debate and to participate in policy making.
[ترجمه گوگل]می توان نشان داد که افراد و گروه ها از فرصت مشارکت در بحث و مشارکت در سیاست گذاری استقبال می کنند
[ترجمه ترگمان]می توان نشان داد که افراد و گروه ها از فرصت مشارکت در بحث و مشارکت در تصمیم گیری استقبال می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. A smallgroup has begun to predominate in policy-making.
[ترجمه گوگل]یک گروه کوچک شروع به تسلط در سیاست گذاری کرده است
[ترجمه ترگمان]A در ایجاد سیاست به برتری خود ادامه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. He will play a key background role in government policy-making.
[ترجمه گوگل]او نقش پس زمینه ای کلیدی در سیاست گذاری دولت ایفا خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]او نقشی کلیدی در سیاست گذاری دولت ایفا خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. Businessmen are displeased with erratic economic policy-making.
[ترجمه گوگل]بازرگانان از سیاست گذاری اقتصادی نامنظم ناراضی هستند
[ترجمه ترگمان]تجار از سیاست های اقتصادی نامنظم ناراضی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. There is a good deal of confusion over the use of concepts to analyse the institutions and processes of policy-making.
[ترجمه گوگل]سردرگمی زیادی در مورد استفاده از مفاهیم برای تحلیل نهادها و فرآیندهای سیاست گذاری وجود دارد
[ترجمه ترگمان]در مورد استفاده از مفاهیم برای تحلیل موسسات و فرآیندهای تصمیم گیری، سردرگمی زیادی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. The internal organization of state policy-making has tended to reflect the lines of cleavage within dominant economic groups of civil society.
[ترجمه گوگل]سازمان درونی سیاستگذاری دولت تمایل دارد که خطوط شکاف را در گروههای اقتصادی مسلط جامعه مدنی منعکس کند
[ترجمه ترگمان]سازمان داخلی سیاست گذاری دولتی تمایل دارد خطوط تقسیم در گروه های اقتصادی غالب جامعه مدنی را منعکس کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. Clearly, the publication of the General Theory in 193had an enormous impact on both economic theory and policy-making.
[ترجمه گوگل]بدیهی است که انتشار نظریه عمومی در سال 193 تأثیر بسیار زیادی بر نظریه اقتصادی و سیاست گذاری داشت
[ترجمه ترگمان]واضح است که انتشار نظریه عمومی در ۱۹۳ کشور تاثیر زیادی بر نظریه اقتصادی و سیاست گذاری داشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. The emission standards were set without regard to the constraints of technological or economic feasibility that had previously influenced policy-making.
[ترجمه گوگل]استانداردهای انتشار بدون در نظر گرفتن محدودیت های امکان سنجی تکنولوژیکی یا اقتصادی که قبلاً بر سیاست گذاری تأثیر گذاشته بود تنظیم شدند
[ترجمه ترگمان]استانداردهای انتشار بدون توجه به محدودیت های فنی یا اقتصادی که قبلا بر روی سیاست گذاری تاثیر گذاشته بودند، تنظیم شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. Concrete actions and new initiatives are recommended to restore the human dimension to its central position in development policy-making and planning.
[ترجمه گوگل]اقدامات ملموس و ابتکارات جدید برای بازگرداندن بعد انسانی به جایگاه مرکزی آن در سیاست گذاری و برنامه ریزی توسعه توصیه می شود
[ترجمه ترگمان]اقدامات بتن و ابتکارات جدید برای احیای بعد انسانی به موقعیت مرکزی آن در سیاست توسعه و برنامه ریزی توصیه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

24. For our purpose it is important to note that it merely threatened to dent the Treasury ascendancy over economic policy-making.
[ترجمه گوگل]برای هدف ما مهم است که توجه داشته باشیم که این فقط تهدیدی برای تضعیف برتری خزانه داری بر سیاست گذاری اقتصادی است
[ترجمه ترگمان]برای هدف ما مهم است که توجه داشته باشیم که آن صرفا نشانگر نفوذ خزانه داری بر سیاست های اقتصادی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

25. By and large, the inadequacies and limitations of these science and technology policy-making bodies is equally handicapped by many crucial issues.
[ترجمه گوگل]به طور کلی، نارسایی‌ها و محدودیت‌های این نهادهای سیاست‌گذار علم و فناوری به همان اندازه به دلیل بسیاری از مسائل حیاتی معلول است
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، کمبودها و محدودیت های این علم و نهاده ای سیاست گذاری از طریق بسیاری از مسائل مهم به همان اندازه معلول هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

26. Time, I suggest, to inject a quantitatively-based qualitative element into science policy-making.
[ترجمه گوگل]پیشنهاد می‌کنم زمان آن است که یک عنصر کیفی مبتنی بر کمی را به سیاست‌گذاری علم تزریق کنیم
[ترجمه ترگمان]من پیشنهاد می کنم که زمان، یک عنصر کیفی کمی بر پایه کمی را به سیاست علم تزریق کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

27. This leads to a more autonomous role for the Family Development Nurse and a greater input into decision and policy-making.
[ترجمه گوگل]این منجر به نقش مستقل تر برای پرستار توسعه خانواده و ورودی بیشتر در تصمیم گیری و سیاست گذاری می شود
[ترجمه ترگمان]این امر منجر به نقش autonomous برای پرستار توسعه خانواده و ورودی بیشتر در تصمیم گیری و سیاستگذاری می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

28. It therefore had to change tack, further adding to confusion in governmental policy-making.
[ترجمه گوگل]بنابراین باید روش را تغییر می‌داد و به سردرگمی در سیاست‌گذاری دولتی می‌افزاید
[ترجمه ترگمان]بنابراین باید مسیر خود را تغییر داد و به سردرگمی در سیاست دولتی افزود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

29. In fact, however, most contemporary legislatures do not have the dominant role in the policy-making function.
[ترجمه گوگل]با این حال، در واقع، اکثر قانونگذاران معاصر نقش غالبی در کارکرد سیاستگذاری ندارند
[ترجمه ترگمان]با این حال، در حقیقت اکثر مجالس قانونگذاری معاصر نقشی اساسی در عملکرد سیاست گذاری ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

30. Behind this lay the complaint that the judiciary had been effectively excluded from policy-making.
[ترجمه گوگل]پشت این شکایت نهفته بود که قوه قضاییه عملاً از سیاست گذاری کنار گذاشته شده است
[ترجمه ترگمان]در پشت پرده این شکایت وجود داشت مبنی بر اینکه قوه قضائیه به طور موثر از سیاست گذاری حذف شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[صنعت] سیاست گذاری

انگلیسی به انگلیسی

• policy-making is the process of deciding new policy.
drawing up policies, act of formulating political policies by government members
of or pertaining to making of high-level policies; involving policy

پیشنهاد کاربران

نظم پردازی / تقنین { در قانونگذاری }
در بیمه
بیمه نامه
policy making ( علوم سیاسی و روابط بین الملل )
واژه مصوب: سیاست‏گذاری
تعریف: فرایند تصمیم‏گیری درمورد یک راهکار برای رسیدن به یک هدف مشخص
سیاست گذاری

بپرس