penitent

/ˈpenətənt//ˈpenɪtənt/

معنی: پشیمان، توبه کار، اندوهناک، تائب، نادم
معانی دیگر: هود کار، پتت کار، آدم نادم، آدم توبه کار

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: feeling or showing sorrow or regret for having done wrong.
مترادف: contrite, remorseful, repentant
متضاد: impenitent, unrepentant
مشابه: abject, apologetic, guilty, regretful, rueful, sorry

- After seeing how much he'd hurt her feelings, he was truly penitent.
[ترجمه گوگل] بعد از اینکه دید چقدر احساسات او را جریحه دار کرده است، واقعاً پشیمان شد
[ترجمه ترگمان] بعد از این که دید چقدر احساساتش جریحه دار شده، واقعا پشیمان شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The penitent sinner prayed for forgiveness.
[ترجمه گوگل] گناهکار توبه کننده برای آمرزش دعا کرد
[ترجمه ترگمان] گناهکار توبه کار به خاطر بخشش دعا می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
مشتقات: penitently (adv.)
(1) تعریف: someone who feels or expresses remorse or sorrow for wrongdoing; someone who repents.
مترادف: confessor, repenter
مشابه: penitential, prodigal son, sinner

(2) تعریف: in the Roman Catholic Church, a person who does penance after confessing sins.
مترادف: penitential
مشابه: flagellant

جمله های نمونه

1. god forgives penitent sinners
خداوند گناهکاران پشیمان را می بخشد.

2. he was penitent about what he had done
از آنچه که کرده بود پشیمان بود.

3. she wrote a penitent letter
او نامه ی توبه آمیزی نوشت.

4. "I'm sorry, " she said with a penitent smile.
[ترجمه گوگل]با لبخندی پشیمان کننده گفت: متاسفم
[ترجمه ترگمان]\"با لبخندی پشیمان گفت:\" \" متاسفم \" \" \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Robert Gates sat before them, almost penitent about the past.
[ترجمه گوگل]رابرت گیتس در مقابل آنها نشسته بود و تقریباً از گذشته پشیمان بود
[ترجمه ترگمان]رابرت گیتس در برابر آن ها نشسته بود و تقریبا در مورد گذشته پشیمان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. And no penitent in a confessional could have unburdened herself more pathetically than did my Maman that afternoon.
[ترجمه گوگل]و هیچ توبه‌کننده‌ای در اعتراف نمی‌توانست به اندازه‌ی مامان من در آن بعدازظهر، بار خود را رقت‌انگیزانه رها کند
[ترجمه ترگمان]و هیچ توبه کار هم نمی توانست بیش از آن روز بعد از ظهر مامان من را تحمل کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He inherited a regular staff meeting and was penitent that he had never invented such a meeting in Durham.
[ترجمه گوگل]او یک جلسه منظم کارکنان را به ارث برد و پشیمان بود که هرگز چنین جلسه ای را در دورهام اختراع نکرده بود
[ترجمه ترگمان]او یک جلسه عادی از کارکنان را به ارث برد و پشیمان شد که هرگز چنین ملاقاتی را در موسسه دوره ام اختراع نکرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. There are various Pelagias who are known as penitent harlots or virgin martyrs who died to escape a fate worse than death.
[ترجمه گوگل]پلاژیاهای مختلفی وجود دارند که به فاحشه های توبه کار یا شهدای باکره معروف هستند که برای فرار از سرنوشتی بدتر از مرگ جان باختند
[ترجمه ترگمان]There مختلفی وجود دارند که به عنوان ندیمه penitent یا شهدای virgin شناخته می شوند که جان باختند و از سرنوشتی بدتر از مرگ فرار کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. And to a penitent soldier a crusade was even better than an unarmed pilgrimage.
[ترجمه گوگل]و برای یک سرباز توبه‌کار، یک جنگ صلیبی حتی بهتر از یک زیارت غیرمسلح بود
[ترجمه ترگمان]و برای یک سرباز نادم، یک جنگ صلیبی، حتی بهتر از یک زیارت غیر مسلح بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Recognition also designates the entire process that the penitent experiences in this status over the years.
[ترجمه گوگل]شناخت همچنین کل فرآیندی را که توبه‌کننده در این وضعیت طی سال‌ها تجربه می‌کند، مشخص می‌کند
[ترجمه ترگمان]به رسمیت شناختن، تمام فرآیند و تجربیات پشیمان شده در این وضعیت طی سال ها را تعیین می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The penitent boy turned his back on the unhappy past and began a new existence.
[ترجمه گوگل]پسر توبه‌کار به گذشته‌ی ناخشنود پشت کرد و زندگی جدیدی را آغاز کرد
[ترجمه ترگمان]پسر توبه کار به گذشته برگشت و زندگی جدیدی را آغاز کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Draco came to him like a penitent child, though it was not forgiveness he begged.
[ترجمه گوگل]دراکو مانند یک کودک توبه‌کار به سمت او آمد، هرچند او از او طلب بخشش نکرد
[ترجمه ترگمان]در اکو مثل یک بچه توبه کار به او نزدیک شد، هر چند که او را عفو نکرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Those who were penitent obtained absolution.
[ترجمه گوگل]کسانی که توبه کردند، استغفار کردند
[ترجمه ترگمان]کسانی که پشیمان شده بودند، عفو کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. First, you were penitent for four to ten years, and this status affected your life.
[ترجمه گوگل]اول اینکه چهار تا ده سال توبه کردی و این وضعیت روی زندگیت تاثیر گذاشت
[ترجمه ترگمان]اول، چهار تا ده سال پشیمان بودی و این وضعیت زندگی تو را تحت تاثیر قرار می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پشیمان (صفت)
sorry, contrite, regretful, remorseful, penitent

توبه کار (صفت)
contrite, penitent

اندوهناک (صفت)
sad, sorrowful, remorseful, penitent, woeful, distressful, rueful, tristful

تائب (صفت)
penitent, repentant

نادم (صفت)
regretful, remorseful, penitent

تخصصی

[زمین شناسی] ستون در زمین ریخت شناسی : عنوانی که در مناطق کوهستانی فرانسه برای یک ستون خاکی به کار می رود. در یخچال : اسم: مترادفی برای واژه nieve penitente (یا برآمدگی فرسایشی). صفت: مربوط به برآمدگی فرسایشی برای مثال یک penitent ice به معنای برآمدگی فرسایشی است که بخش اعظم آن از یخ تشکیل شده و penitent snow نمونه ای است که جزء اصلی آن، برف می باشد.

انگلیسی به انگلیسی

• one who has returned to his faith; repenter; ascetic
repentant; ascetic
someone who is penitent is very sorry for doing something wrong; a literary word.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : penitent / penitence / penitentiary
✅️ صفت ( adjective ) : penitent / penitential
✅️ قید ( adverb ) : penitently
صفت:
feeling or showing sorrow and regret for having done wrong; repentant. حس یا بروز غم و ناراحتی بخاطر انجام اشتباه؛ توبه
"a penitent expression"
اسم:
a person who repents their sins and ( in the Christian Church ) seeks forgiveness from God.
...
[مشاهده متن کامل]

کسی که از گناهان خود توبه می کند و ( در کلیسای مسیحی ) از خدا طلب بخشش بخواهد.
( in the Roman Catholic Church ) a person who confesses their sins to a priest and submits to the penance that he imposes. ( در کلیسای کاتولیک رومی ) فردی است که گناهان خود را به یک کشیش اعتراف می کند و به کفاره ای که او اعمال می کند عمل می کند.

بپرس