pendulum

/ˈpendʒələm//ˈpendjʊləm/

معنی: پاندول، اونگ، جسم اویخته
معانی دیگر: (مجازی) گرایش، آونگ، شاقول، نوسان، تمایل

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a weight suspended on a long cord, wire, or lever so as to swing back and forth under the influence of gravity.

- the pendulum in a grandfather clock
[ترجمه گوگل] آونگ در ساعت پدربزرگ
[ترجمه ترگمان] پاندول در ساعت پدربزرگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. the pendulum of public opinion has changed in his favor
گرایش عقاید عامه به سود او تغییر یافته است.

2. the pendulum oscillates
آونگ نوسان می کند.

3. the pendulum swings with regularity
آونگ مرتب نوسان می کند.

4. the pit and the pendulum
سیاه چال و آونگ

5. the swing of a pendulum
نوسان آونگ (پاندول)

6. The pendulum in the grandfather clock swung back and forth.
[ترجمه گوگل]آونگ ساعت پدربزرگ به جلو و عقب می چرخید
[ترجمه ترگمان]آونگ در ساعت پدربزرگ به عقب و جلو تاب می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. As so often in education, the pendulum has swung back to the other extreme and testing is popular again.
[ترجمه گوگل]همانطور که اغلب در آموزش و پرورش، آونگ به سمت افراط دیگر برگشته است و آزمایش دوباره محبوب است
[ترجمه ترگمان]مانند بسیاری از اوقات در آموزش، آونگ بار دیگر به حد افراط بازگشته است و آزمایش دوباره محبوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The political pendulum has swung in favour of the liberals.
[ترجمه گوگل]آونگ سیاسی به نفع لیبرال ها چرخیده است
[ترجمه ترگمان]آونگ سیاسی به نفع لیبرال ها تاب می خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The pendulum swung slowly backwards and forwards.
[ترجمه گوگل]آونگ به آرامی به سمت عقب و جلو چرخید
[ترجمه ترگمان]آونگ آهسته به عقب و پیش می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Bruce had a simple pendulum of the kind people employ to locate water, and which he used for diagnosis.
[ترجمه گوگل]بروس آونگ ساده‌ای داشت که مردم مهربانی از آن برای یافتن آب استفاده می‌کردند و از آن برای تشخیص استفاده می‌کرد
[ترجمه ترگمان]بروس یک پاندول ساده از نوع افرادی داشت که برای تعیین محل آب استفاده می کردند و از آن برای تشخیص استفاده می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. As we neared the center, we saw the pendulum clearly.
[ترجمه گوگل]وقتی به مرکز نزدیک شدیم، آونگ را به وضوح دیدیم
[ترجمه ترگمان]هنگامی که به مرکز نزدیک می شدیم، آونگ را به وضوح دیدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Thus the pendulum of public pressure swings back and forth, reflecting the unresolved tensions within public policy.
[ترجمه گوگل]بنابراین آونگ فشار عمومی به جلو و عقب می چرخد ​​و منعکس کننده تنش های حل نشده در سیاست عمومی است
[ترجمه ترگمان]بنابراین آونگ فشار عمومی به عقب و جلو تاب می خورد و تنش های حل نشده درون سیاست عمومی را منعکس می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Solving the pendulum problem requires one to exclude rather than include variables.
[ترجمه گوگل]حل مسئله آونگ مستلزم حذف متغیرها به جای گنجاندن متغیرها است
[ترجمه ترگمان]حل مساله پاندول به یک مورد نیاز دارد تا به جای آن متغیرها را حذف کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. By the 1870s and 1880s, however, the pendulum was swinging in the opposite direction.
[ترجمه گوگل]با این حال، در دهه های 1870 و 1880، آونگ در جهت مخالف در حال چرخش بود
[ترجمه ترگمان]اما تا دهه ۱۸۷۰ و ۱۸۸۰، آونگ در جهت مخالف حرکت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پاندول (اسم)
pendulum

اونگ (اسم)
swing, pendulum

جسم اویخته (اسم)
pendulum

تخصصی

[ریاضیات] پاندول
[] پاندول
[نفت] پاندول
[پلیمر] آونگ، پاندول

انگلیسی به انگلیسی

• object that is suspended from a fixed point so it may swing freely
the pendulum of a clock is a rod with a weight at the end which swings from side to side in order to make the clock work.
people use the word pendulum as a way of talking about regular changes in a situation or in people's opinions.

پیشنهاد کاربران

نوسان یا فراز و نشیب یک موقعیت / شرایط بین دو حد نیایی
⏰️ کلماتی کاربردی مربوط به ساعت در انگلیسی: ⏰️
✅️ clock = ساعت دیواری
✅️ watch = ساعت مچی
✅️ digital clock = ساعت دیجیتالی
✅️ alarm clock = ساعت زنگ دار
✅️ grandfather clock = ساعت قدی
...
[مشاهده متن کامل]

✅️ pendulum = آونگ، پاندول
✅️ face = صفحه ی ساعت
✅️ hour hand = عقربه ی ساعت شمار
✅️ minute hand = عقربه ی دقیقه شمار
✅ second hand = عقربه ی ثانیه شمار

Pendulum pandemonium
بی نظمی پاندول
pendulum ( فیزیک )
واژه مصوب: آونگ
تعریف: جسمی که از نقطۀ ثابتی آویخته شده باشد و بتواند براثر گرانی، آزادانه به جلو و عقب نوسان کند
پاندول , آونگ ؛ تغییر ( عقیده )
# The oscillation of the pendulum
# The pendulum in the clock swung back and forth
# The pendulum of public opinion
یک بام و دوهوا رفتار کردن
به تلفظ این کلمه دقت کنید:
پِنجِلِم ، تکیه یا استرس بر روی "پ" است
پاندول

بپرس