penance

/ˈpenəns//ˈpenəns/

معنی: ریاضت، پشیمانی، توبه و طلب بخشایش، وادار به توبه کردن
معانی دیگر: توبه، پتت، هود، (کلیسای کاتولیک و ارتدکس) مراسم اقرار به گناه و توبه و نیایش، کفاره، تنبیه، مجازات، گوشمالی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an act of punishment or self-discipline voluntarily undergone to show regret at having done something wrong.

- They fasted as a penance for their sin.
[ترجمه گوگل] آنها به عنوان توبه گناه خود روزه گرفتند
[ترجمه ترگمان] به خاطر گناهی که مرتکب شده اند، روزه می گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- You did nothing wrong; why do you feel you need to do penance?
[ترجمه گوگل] هیچ غلطی نکردی؛ چرا احساس می کنید باید توبه کنید؟
[ترجمه ترگمان] تو هیچ کار اشتباهی نکردی؛ چرا احساس می کنی که باید توبه کنی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: in some Christian churches, a sacrament consisting of confession of and regret at having sinned, acceptance of punishment, and forgiveness.

جمله های نمونه

1. to do penance
توبه کردن

2. We prayed and did penance together.
[ترجمه گوگل]با هم نماز خواندیم و توبه کردیم
[ترجمه ترگمان]دعا می کردیم و با هم توبه می کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. As a penance, she said she would buy them all a box of chocolates.
[ترجمه گوگل]به عنوان یک توبه، او گفت که برای همه آنها یک جعبه شکلات خواهد خرید
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک ریاضت، او گفت که او همه آن ها را یک جعبه شکلات می خرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She knelt at her mother's feet in penance.
[ترجمه گوگل]او به نشانه توبه جلوی پای مادرش زانو زد
[ترجمه ترگمان]به خاطر ریاضت در پای مادرش زانو زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. They had confessed their sins and done their penance.
[ترجمه گوگل]آنها به گناهان خود اعتراف کرده و توبه خود را انجام داده بودند
[ترجمه ترگمان]آن ها به گناهان خود اعتراف کرده بودند و توبه خود را انجام داده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He decided to do public penance for his sins.
[ترجمه گوگل]او تصمیم گرفت برای گناهان خود توبه عمومی کند
[ترجمه ترگمان]تصمیم گرفت برای گناهان خود توبه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Working in the garden was a kind of penance.
[ترجمه گوگل]کار در باغ نوعی توبه بود
[ترجمه ترگمان]کار کردن در باغ نوعی ریاضت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She regards living in New York as a penance; she hates big cities.
[ترجمه گوگل]او زندگی در نیویورک را مایه توبه می داند او از شهرهای بزرگ متنفر است
[ترجمه ترگمان]او در نیویورک به عنوان کفاره زندگی می کند؛ از شهرهای بزرگ نفرت دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She made him do the washing-up as penance for forgetting her birthday.
[ترجمه گوگل]او را وادار کرد که شستن را به عنوان توبه ای برای فراموش کردن تولدش انجام دهد
[ترجمه ترگمان]او او را مجبور کرد که به خاطر فراموش کردن تولدش، به خاطر فراموش کردن تولدش، کار را انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They are doing penance for their sins.
[ترجمه گوگل]آنها برای گناهان خود توبه می کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها برای گناهان خود طلب بخشش می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His penance was to build an inn and hospital for the poor at the mouth of a river.
[ترجمه گوگل]توبه او ساختن مسافرخانه و بیمارستان برای فقرا در دهانه رودخانه بود
[ترجمه ترگمان]توبه او این بود که یک مسافرخانه و بیمارستان برای فقرا در دهانه رود بسازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Edwin did public penance, appearing, for a change, in church the next day.
[ترجمه گوگل]ادوین توبه عمومی کرد و روز بعد برای تغییر در کلیسا ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]ادوین برای یک تغییر، روز بعد در کلیسا، به جرم تغییر ظاهر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Just to look at it was to do penance for her failures.
[ترجمه گوگل]فقط نگاه کردن به آن به معنای توبه برای شکست های او بود
[ترجمه ترگمان]فقط برای نگاه کردن به آن به خاطر شکست های او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He subsequently decided to do penance for the deed, and set off to his foundation at Agaune.
[ترجمه گوگل]او متعاقباً تصمیم گرفت که برای این عمل توبه کند و به سمت بنیاد خود در آگاونه حرکت کرد
[ترجمه ترگمان]پس از آن تصمیم گرفت که توبه کند و در Agaune به راه خود ادامه دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In penance, Nynex has this month been forced to pay customers a rebate.
[ترجمه گوگل]ناینکس در این ماه مجبور به پرداخت تخفیف به مشتریان شده است
[ترجمه ترگمان]در توبه، Nynex در ماه جاری مجبور به پرداخت تخفیف به مشتریان شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ریاضت (اسم)
mortification, abstinence, austerity, yoga, penance, ascesis

پشیمانی (اسم)
penance, rue, regret, compunction, repentance, remorse, contrition, penitence

توبه و طلب بخشایش (اسم)
penance

وادار به توبه کردن (اسم)
penance

انگلیسی به انگلیسی

• self-imposed punishment; self-mortification, affliction; repentance
if you do penance for something wrong that you have done, you do something that you find unpleasant to show you are sorry.

پیشنهاد کاربران

کفاره
Penance = penalty
عملی که نشان دهنده پشیمانی از گناه میباشد
کفاره
از آنجایی که " توبه" معادل خود را دارد، penance به معنای کفاره گناه، یا عملی است که بر اساس وجدان یا دین و مذهب، در قبال خطا یا گناه به عنوان جریمه انجام می دهیم یا بهایی که به این دلیل می پردازیم.
1 - توبه
مثال 1:
. They are doing penance for their sins
آنها در حال انجام توبه برای گناهان خود هستند.
مثال 2:
. Edwin did public penance, appearing, for a change, in church the next day
...
[مشاهده متن کامل]

ادوین توبه عمومی کرد، و برای تغییر در روز بعد ظاهر شد.
2 - عمل جبرانی
مثال 1:
. As a penance, she said she would buy them all a box of chocolates
او به عنوان یک "عمل جبرانی"، گفت که برای همه آنها یک جعبه شکلات می خرد.
مثال 2:
Shoveling your neighbor's sidewalk all winter could be your penance for not helping rake the leaves that dropped from your tree into his yard during the fall
بیل زدن پیاده رو همسایه در تمام زمستان می تواند "عمل جبرانی" شما برای کمک نکردن به جمع آوری برگهای افتاده از درختتان به حیاطش در طول پاییز باشد.

طلب مغفرت
فکر میکنم توبه اجباری هست که کشیش به انسان تحمیل میکنه

بپرس