payload

/ˈpeɪloʊd//ˈpeɪləʊd/

بار یا محموله ی سودآور، (هواپیما و فضاناو و غیره) بار، ظرفیت باربری (مثلا تعداد مسافران و باروبنه ی آنها در مقابل سوخت و سایر چیزهایی که به مصرف خود هواپیما می رسد)، ظرفیت ترابری، اجناس مقرون بصرفه برای حمل ونقل

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the revenue-producing number or weight of passengers, cargo, or the like that a vehicle can or does carry.

(2) تعریف: the explosive charge of a bomb or warhead.

(3) تعریف: the bombs, warheads, instruments, or passengers carried by a missile, rocket, or airplane.

جمله های نمونه

1. The helicopter is designed to carry a payload of 2640 pounds.
[ترجمه گوگل]این هلیکوپتر برای حمل محموله 2640 پوندی طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]این بالگرد برای حمل بار مفید of پوند طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The gondola that contains the payload has been spotted from the air and is believed to be undamaged.
[ترجمه گوگل]تله کابین حاوی محموله از هوا مشاهده شده و گمان می رود که آسیبی ندیده باشد
[ترجمه ترگمان]کشتی که حاوی بار مفید بوده است از هوا دیده شده است و گفته می شود که آسیب ندیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. This gives access to the huge payload bay.
[ترجمه گوگل]این امکان دسترسی به محفظه بزرگ محموله را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]این به خلیج عظیم محموله دسترسی داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The payload is 000 pounds, and that is close competition for full-size trucks.
[ترجمه گوگل]محموله آن 000 پوند است و این رقابت تنگاتنگی برای کامیون های سایز کامل است
[ترجمه ترگمان]بار مفید payload پوند است و رقابت نزدیک برای کامیون های با اندازه کامل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The shuttle's main payload will be a 3300-pound satellite.
[ترجمه گوگل]محموله اصلی شاتل یک ماهواره 3300 پوندی خواهد بود
[ترجمه ترگمان]بار مفید این شاتل یک ماهواره ۳۳۰۰ پوندی خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. This is important because the balloon and payload could be damaged if the wind speed is above 10 knots.
[ترجمه گوگل]این مهم است زیرا اگر سرعت باد بالای 10 گره باشد، بالون و محموله ممکن است آسیب ببینند
[ترجمه ترگمان]این مساله حایز اهمیت است زیرا در صورتی که سرعت باد بیش از ۱۰ گره باشد، بار و بار کشتی می تواند آسیب ببیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Future versions will leverage the ship's reconfigurable payload capacity for a wide range of missions, including anti-piracy.
[ترجمه گوگل]نسخه‌های آینده ظرفیت بار قابل تنظیم مجدد کشتی را برای طیف گسترده‌ای از مأموریت‌ها، از جمله مبارزه با دزدی دریایی، به کار خواهند گرفت
[ترجمه ترگمان]نسخه های آینده، ظرفیت بار مفید و موثر کشتی را برای طیف وسیعی از ماموریت ها، از جمله ضد دزدان دریایی، اهرم خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In this paper the design of surplus payload of aerostat is presented, based on calculation analysis of helium gas service engineering.
[ترجمه گوگل]در این مقاله، طراحی بار مازاد آئرواستات، بر اساس تحلیل محاسباتی مهندسی خدمات گاز هلیوم ارائه شده است
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، طراحی بار مفید of ارائه شده است که براساس آنالیز محاسباتی مهندسی خدمات گاز هلیم تشکیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The application data section contains all actual message data (payload) and any additional headers, such as the transmission header or the IMS information header.
[ترجمه گوگل]بخش داده های برنامه شامل تمام داده های پیام واقعی (بارگذاری بار) و هر سرصفحه اضافی مانند هدر انتقال یا هدر اطلاعات IMS است
[ترجمه ترگمان]بخش داده برنامه حاوی تمام داده های واقعی پیام (بار مفید)و هر headers اضافی، مانند سرصفحه ارسال یا سرآمد اطلاعات IMS است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The payload capacity of the Long March 6 rockets is not revealed. Neither are specific space programs the rockets are to be involved in.
[ترجمه گوگل]ظرفیت محموله موشک های Long March 6 فاش نشده است همچنین برنامه‌های فضایی خاصی که موشک‌ها قرار است در آن شرکت نداشته باشند، نیستند
[ترجمه ترگمان]ظرفیت بار مفید این موشک در ۶ مارس آشکار نشده است هیچ کدام از برنامه های فضایی خاصی نیستند که موشک ها در آن دخیل باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Payload capacity for coupled trailers up to more than 15000 t.
[ترجمه گوگل]ظرفیت بار برای تریلرهای جفت شده تا بیش از 15000 تن
[ترجمه ترگمان]ظرفیت Payload برای trailers جفت شده به بیش از ۱۵۰۰۰ لیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Driver is pictured with his unit and the re-sprayed tank which will carry a payload of about 24 tonnes.
[ترجمه گوگل]راننده با واحد خود و مخزن اسپری مجدد که محموله ای حدود 24 تن را حمل می کند، تصویر شده است
[ترجمه ترگمان]راننده با واحد خود و مخزن - که حداکثر ۲۴ تن را حمل خواهد کرد، تصویر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The second approach is to use lymphocytes that home in on tumours as vehicles for delivering a biological payload to the tumour.
[ترجمه گوگل]رویکرد دوم استفاده از لنفوسیت‌هایی است که در تومورها به عنوان وسیله نقلیه برای رساندن محموله بیولوژیکی به تومور وارد می‌شوند
[ترجمه ترگمان]روش دوم استفاده از lymphocytes است که در داخل تومورهای سرطانی به عنوان وسایل نقلیه برای حمل بار مفید بیولوژیکی به تومور وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. These included shooting it into space on board a rocket so that its deadly payload would disappear into infinity.
[ترجمه گوگل]اینها شامل پرتاب آن به فضا روی یک موشک بود تا محموله کشنده آن تا بی نهایت ناپدید شود
[ترجمه ترگمان]اینها شامل عکاسی از آن به فضا بر روی عرشه یک راکت هستند به طوری که بار مفید آن در بی نهایت ناپدید خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. For most of the mission the orbiter will circle the Earth with the payload bay open and facing down towards the ground.
[ترجمه گوگل]در بیشتر مأموریت، مدارگرد در حالی که محفظه بار باز و رو به پایین به سمت زمین است، دور زمین می چرخد
[ترجمه ترگمان]برای بیشتر این ماموریت، مدارگرد با باز کردن بار مفید و رو به پایین و رو به پایین به سمت زمین، زمین را دایره خواهد زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[برق و الکترونیک] بار قابل حمل وزن کل وسایل و / یا مسافر که به وسیله هواپیما برای انتقال با پرواز معینی حمل می شود . سوخت، تجهیزات ناوبری و تجهیزات کنترلی به عنوان بار قابل حمل حساب نمی شود .
[پلیمر] بار مفید

انگلیسی به انگلیسی

• paid cargo (on airplane); explosive material in missile head; destructive effect of a virus on computer files
the payload of an aircraft or other form of transport is the amount of things or people that it can carry.
the payload of a missile is the quantity of explosives it contains.
cargo that will earn profit

پیشنهاد کاربران

درمورد موشک، به کلاهک اون که محتوی محموله انفجاری هست گفته میشه.
مثال:
There's a missile headed straight for the city. The payload will wipe out the Midtown.
ظرفیت بار
مجموعه بار هواپیما و مسافران
payload ( مهندسی مخابرات )
واژه مصوب: پایه بار
تعریف: داده های کاربر که در مدار یا شبکه حمل می شود و از اطلاعات نشانک دهی/ سیگنال دهی و واپایش و سرایند جداست
ظرفیت ترابری
کامپیوتر و مخابرات:
بخش از پیام انتقال داده شده را گویند که داده های اصلی مورد نظر در آن نهفته است به طوری که بقیه ساختار پیام تنها به منظور قابل انتقال شدن آن داده، به پیام افزوده شده اند.
پیام اصلی یک پیغام قابل انتقال.
حمل بار
( میزان حمل بار )
در امنیت سایبری، پی لود، یک بسته از داده هاست که توسط یک بدافزار و از طریق وسایل یا شبکه های آسیب دیده، منتقل می شود.
یا دیتا پکت
کامپیوتر:
به نوع بسته های اطلاعاتی ( داده ) در لایه ی هفتم و ششم و پنجم مدل OSI گفته میشود ( یا به صورت کلی بسته ی اطلاعاتی در لایه ی application )

بپرس