payback period

جمله های نمونه

1. Payback period analysis is frequently used in assessing the merits of energy conservation investments.
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل دوره بازگشت اغلب در ارزیابی شایستگی سرمایه گذاری های صرفه جویی در انرژی استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]آنالیز دوره زمانی اغلب در ارزیابی مزایای سرمایه گذاری های حفاظت از انرژی مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Many companies still use incredibly short payback periods, often set by financial directors playing a very risk-averse game.
[ترجمه گوگل]بسیاری از شرکت‌ها هنوز از دوره‌های بازپرداخت فوق‌العاده کوتاه استفاده می‌کنند، که اغلب توسط مدیران مالی تعیین می‌شود و یک بازی ریسک‌گریز انجام می‌دهند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از شرکت ها هنوز از دوره های بازگشت سرمایه بسیار کوتاهی استفاده می کنند که اغلب توسط مدیران مالی ایجاد می شود که بازی بسیار risk را بازی می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Table 4 presents estimates of the payback period of conversion options on a typical 200 megawatt plant.
[ترجمه گوگل]جدول 4 تخمین دوره بازگشت گزینه های تبدیل را در یک نیروگاه معمولی 200 مگاواتی ارائه می دهد
[ترجمه ترگمان]جدول ۴ برآورد دوره بازگشت سرمایه گزینه های تبدیل را بر یک نیروگاه ۲۰۰ مگاواتی معمولی نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Research allocations are typically modest and payback periods required tend to be short.
[ترجمه گوگل]تخصیص تحقیقات معمولاً متوسط ​​است و دوره های بازپرداخت مورد نیاز معمولاً کوتاه است
[ترجمه ترگمان]اعتبارات تحقیقاتی معمولا متوسط و periods هستند که نیاز به کوتاه بودن دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Overall the system appeared to be even more cost-effective than the estimates, with a pay-back period of 6 years.
[ترجمه گوگل]به طور کلی به نظر می رسد که این سیستم حتی مقرون به صرفه تر از تخمین ها باشد، با دوره بازپرداخت 6 ساله
[ترجمه ترگمان]به طور کلی، به نظر می رسد که این سیستم حتی بیش از برآورد هزینه، با دوره زمانی پس از ۶ سال، مقرون به صرفه باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. One of the problems they face, however, is that hotels have a relatively long pay-back period.
[ترجمه گوگل]با این حال، یکی از مشکلاتی که آنها با آن مواجه هستند این است که هتل ها دوره بازگشت سرمایه نسبتا طولانی دارند
[ترجمه ترگمان]با این حال، یکی از مشکلاتی که آن ها با آن مواجه هستند این است که هتل ها دارای یک دوره بازپرداخت متوسط نسبتا طولانی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Aiming at improving the indexes on payback period, Dr. D·H·Ellen put forth the index of equivalent maximum investment period to evaluate the project investment.
[ترجمه گوگل]دکتر D·H·Ellen با هدف بهبود شاخص های دوره بازگشت سرمایه، شاخص حداکثر دوره سرمایه گذاری معادل را برای ارزیابی سرمایه گذاری پروژه ارائه کرد
[ترجمه ترگمان]دکتر دی دی، با هدف بهبود شاخص های دوره بازگشت سرمایه، شاخص دوره سرمایه گذاری معادل را برای ارزیابی سرمایه گذاری پروژه مطرح کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Period and Payback Period of Investment of Project: 2 period and 6 - year payback period of investment.
[ترجمه گوگل]دوره و دوره بازگشت سرمایه پروژه: 2 دوره و دوره بازگشت سرمایه 6 ساله
[ترجمه ترگمان]دوره and مدت سرمایه گذاری پروژه: ۲ دوره و دوره بازگشت سرمایه ۶ ساله
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Unlike the payback period, the accounting rate of return does consider a project's profitability; like the payback period, it ignores the time value of money.
[ترجمه گوگل]برخلاف دوره بازپرداخت، نرخ بازده حسابداری سودآوری پروژه را در نظر می گیرد مانند دوره بازپرداخت، ارزش زمانی پول را نادیده می گیرد
[ترجمه ترگمان]برخلاف دوره بازگشت سرمایه، نرخ بازده حسابداری، سود یک پروژه را در نظر می گیرد؛ مانند دوره بازگشت سرمایه، ارزش زمان پول را نادیده می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Period and Payback Period of Investment of Project: 1 - year ofperiod and 4 - year payback period of investment.
[ترجمه گوگل]دوره و دوره بازگشت سرمایه پروژه: 1 سال دوره و 4 سال دوره بازگشت سرمایه
[ترجمه ترگمان]دوره and مدت سرمایه گذاری پروژه: ۱ - ۱ سال و دوره بازگشت سرمایه ۴ ساله
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The payback period of investment: Including 9 construction periods.
[ترجمه گوگل]دوره بازگشت سرمایه: شامل 9 دوره ساخت
[ترجمه ترگمان]دوره بازگشت سرمایه: شامل ۹ دوره ساخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Non - discounting methods includes payback period and accounting rate of return.
[ترجمه گوگل]روشهای بدون تنزیل شامل دوره بازپرداخت و نرخ بازده حسابداری است
[ترجمه ترگمان]روش های غیر جدی نگرفتن، دوره بازگشت سرمایه و نرخ بازده حسابداری را شامل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The payback period is the time required for a firm to recover its original investment.
[ترجمه گوگل]دوره بازپرداخت زمان مورد نیاز یک شرکت برای بازیابی سرمایه اولیه خود است
[ترجمه ترگمان]دوره بازگشت سرمایه زمان لازم برای یک شرکت جهت بازیابی سرمایه گذاری اولیه خود می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In this paper, payback period method is used to study how the enterprises choose new invested projects with the growth of labor cost, which is of great significance in investment decision.
[ترجمه گوگل]در این مقاله از روش دوره بازپرداخت برای بررسی نحوه انتخاب پروژه‌های سرمایه‌گذاری‌شده جدید توسط شرکت‌ها با رشد هزینه نیروی کار استفاده می‌شود که در تصمیم‌گیری سرمایه‌گذاری اهمیت زیادی دارد
[ترجمه ترگمان]در این مقاله، روش دوره بازگشت سرمایه برای مطالعه چگونگی انتخاب پروژه های سرمایه گذاری جدید با رشد هزینه نیروی کار مورد استفاده قرار می گیرد، که اهمیت زیادی در تصمیم گیری سرمایه گذاری دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In using payback period method, a maximum payback period is set for all projects.
[ترجمه گوگل]در استفاده از روش دوره بازپرداخت، حداکثر دوره بازپرداخت برای تمامی پروژه ها تعیین می شود
[ترجمه ترگمان]در استفاده از روش دوره بازگشت سرمایه، دوره بازگشت سرمایه برای همه پروژه ها تعیین می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حسابداری] دوره بازیافت سرمایه
[صنعت] دوره بازگشت سرمایه
[ریاضیات] زمان بازپرداخت، دوره ی برگشت، دوره ی برگشت سرمایه
[حسابداری] دوره بازیافت سرمایه ( بازیابی سرمایه)

انگلیسی به انگلیسی

• period of time required until income from an investment is worth its cost

پیشنهاد کاربران

بپرس