patients

جمله های نمونه

1. patients who present symptoms of malaria
بیمارانی که دارای علایم مالاریا هستند

2. dying patients were more in need of human touch than medicine
بیماران مردنی به تماس دست یک انسان بیشتر نیاز داشتند تا به دارو.

3. feverish patients were dosed with quinine
به بیماران تب دار کنین می دادند.

4. the patients are awaiting the doctor
بیماران منتظر دکتراند.

5. the patients fast and take effective medication
بیماران پرهیز می کنند و داروهای موثر می خورند.

6. the patients were given nothing but bland, watery soup
به بیماران چیزی جز سوپ بی مزه و آبکی نمی دادند.

7. doctors have patients but lawyers have clients
دکترها مریض دارند ولی وکلا موکل.

8. to implant patients with artificial organs
اندام مصنوعی در بدن بیماران کار گذاشتن

9. an ambulance speeds patients to the hospital
آمبولانس بیماران را به سرعت به بیمارستان می رساند.

10. dr. mehri sees patients only in the morning
دکتر مهری فقط صبح ها بیمار می پذیرد.

11. one of mehri's patients brought her a bottle of rose water
یکی از بیماران مهری برایش یک شیشه گلاب آورد.

12. she nurses cancer patients
او از بیماران سرطانی پرستاری می کند.

13. the referral of patients to the appropriate wards of the hospital
ارجاع بیماران به بخش های مربوطه ی بیمارستان

14. the doctor examined his patients
دکتر بیماران خود را معاینه کرد.

15. this hospital has 500 patients
این بیمارستان پانصد مریض دارد.

16. food especially prepared for the patients
خوراکی که مخصوص بیماران تهیه شده است

17. the hospitals are surcharged with patients
بیمارستان ها مملو از بیمار هستند.

18. the trembling voices of those patients
صدای مرتعش آن بیماران

19. to impose false cures on patients
مداواهای قلابی به بیماران قبولاندن

20. every day, i examine hundreds of patients with a variety of complaints
هر روز صدها بیمار با ناراحتی های گوناگون را معاینه می کنم.

21. he uses the mornings for seeing patients and the afternoons for visiting the hospital
او پیش از ظهرها بیماران را می بیند و بعدازظهرها به بیمارستان می رود.

22. in the past, they used to bleed patients
در گذشته بیماران را خون گیری (حجامت) می کردند.

23. doctors were few and only attended very sick patients
شمار دکترها کم بود و فقط به بیماران رو به مرگ رسیدگی می کردند.

24. my sons david and john treat all kinds of patients
پسرهایم دیوید و جان انواع بیماران را درمان می کنند.

25. a mercenary doctor who pays more attention to money than to his patients
پزشک آزمندی که به پول بیش از بیمارش توجه دارد

پیشنهاد کاربران

در زبانشناسی به معنای کنش پذیر است.
کنش پذیر ( به انگلیسی: Patient ) در زبان شناسی، یک شرکت کننده در وضعیت است که بر اساس آن یک کنش ( عمل ) انجام می گیرد، یا یک رابطه ( نقش ) معنایی است که این شرکت کننده با یک عمل دارد. گاهی �نقش� و �کنش پذیر� هر دو به یک چیز اشاره دارند.
...
[مشاهده متن کامل]

به کنش پذیر، هدف ( به انگلیسی: target ) یا تحت عمل ( به انگلیسی: undergoer ) هم می گویند.
تفاوت مفاهیم �کنش پذیر� و �نقش� در آن است که: �کنش پذیر� یک گیرنده را توصیف می کند که حالت را تغییر می دهد: مثلاً �من ماشین را خرد کردم�. درحالیکه �نقش� چیزی را توصیف می کند که حالت را تغییر نمی دهد: مثلاً �من یک ماشین دارم�. با تعریف بالا �فعل حالتی� روی نقش ها عمل می کند و �فعل پویا� روی کنش پذیر عمل می کند.

مریض ها ، بیمارها ، بیماران
مریض ها ، بیمارها
مبتلایان
بیماران
بیمار ها
مریض ها
بیمار، فرد مریض

بیمار_ بیماری
مریضان
مریض ها بیماری
Sick
مریض ها
بیماران
a person who was sick
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس