parasite

/ˈperəˌsaɪt//ˈpærəsaɪt/

معنی: طفیلی، انگل، صدای مزاحم، پا رازیت
معانی دیگر: دنباله رو، سربار، کاسه لیس، آویزگن، سورچران، ایرمان، (یونان باستان) کسی که در مقابل خوراک رایگان میزبان را سرگرم می کرد و چاپلوسی می نمود

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an animal or plant that lives on or in another organism and draws sustenance from it.

- Several diseases are caused by parasites that can live in the human intestine.
[ترجمه گوگل] چندین بیماری توسط انگل هایی ایجاد می شود که می توانند در روده انسان زندگی کنند
[ترجمه ترگمان] بسیاری از بیماری ها از انگل های parasites هستند که می توانند در روده انسان زندگی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- We were advised not to drink the water because of the presence of a parasite.
[ترجمه وحیده] بدلیل وجود انگل در آب، به ما توصیه شد که آن را ننوشیم.
|
[ترجمه گوگل] به ما توصیه شد به دلیل وجود انگل آب را ننوشیم
[ترجمه ترگمان] به ما توصیه شد که به خاطر وجود یک پارازیت، آب را سیراب نکنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a person who receives benefits or hospitality from others but does not give anything in return.
مترادف: drone, leech
مشابه: barnacle, bloodsucker, cadger, hanger-on, mooch, scrounge, sponge

- My brother-in-law is an unemployed parasite who lives with us and never bothers to look for a job.
[ترجمه فاطمه احمدی] برادر شوهرم یه انگل بیکار هست که با ما زندگی میکندو هیچوقت با بدنبال کار گشتن خودش رو خسته نمی کند
|
[ترجمه گوگل] برادر شوهرم یک انگل بیکار است که با ما زندگی می کند و هیچ وقت به خود زحمت نمی دهد که دنبال کار بگردد
[ترجمه ترگمان] شوهر من یک انگل بی کار است که با ما زندگی می کند و هیچ وقت به دنبال شغلی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a parasite that has tubular processes
انگلی که زایده های لوله مانند دارد

2. an obligate parasite
انگل ناگزیر

3. a big city is the parasite of its surrounding farms
یک شهر بزرگ انگل روستاهای اطراف خویش است.

4. The mistletoe plant is a parasite on trees.
[ترجمه گوگل]گیاه دارواش انگل درختان است
[ترجمه ترگمان]گیاه داروش وابسته به درختان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. These flies carry a dangerous parasite.
[ترجمه گوگل]این مگس ها حامل یک انگل خطرناک هستند
[ترجمه ترگمان]این مگس ها یک انگل خطرناک را حمل می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I don't want to be a parasite. I must earn my own way in life.
[ترجمه ع ب] من نمیخواهم سر بار باشم، باید راه خود را در زندگی پیدا کنم
|
[ترجمه گوگل]من نمی خواهم یک انگل باشم من باید راه خودم را در زندگی به دست بیاورم
[ترجمه ترگمان]من نمی خواهم انگل باشم باید راه خود را در زندگی به دست آورم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. One of the ways the parasite spreads is through fecal matter.
[ترجمه گوگل]یکی از راه های انتشار انگل از طریق مدفوع است
[ترجمه ترگمان]یکی از روش هایی که انگل منتشر می کند، از طریق مدفوع انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In its life cycle the parasite exists in two forms or stages: cysts and trophozoites.
[ترجمه گوگل]انگل در چرخه زندگی خود به دو شکل یا مرحله وجود دارد: کیست و تروفوزوئیت
[ترجمه ترگمان]در چرخه زندگی این انگل به دو شکل و یا چند مرحله وجود دارد: کیست و trophozoites
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. As long as he could avoid this seasonal parasite, he would live forever.
[ترجمه گوگل]تا زمانی که می توانست از این انگل فصلی اجتناب کند، برای همیشه زنده می ماند
[ترجمه ترگمان]تا زمانی که او بتواند از این انگل فصلی اجتناب کند، برای همیشه زنده خواهد ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The parasite has been nurtured by abject poverty, intermittent political chaos and, some charge, international indifference.
[ترجمه گوگل]این انگل توسط فقر شدید، هرج و مرج سیاسی متناوب و برخی اتهامات، بی تفاوتی بین المللی تغذیه شده است
[ترجمه ترگمان]این انگل با فقر مطلق، هرج و مرج سیاسی متناوب و برخی مسئولیت، بی تفاوتی بین المللی پرورش داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Not a parasite Overall assessment: Full marks for background, education, appearance.
[ترجمه گوگل]انگل نیست ارزیابی کلی: نمره کامل برای پیشینه، تحصیلات، ظاهر
[ترجمه ترگمان]ارزیابی کلی: نمرات کامل برای پیش زمینه، تحصیلات و ظاهر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. More often than not, the parasite develops a resistance to drugs and suitable alternatives are not easy to find.
[ترجمه گوگل]اغلب اوقات، انگل نسبت به داروها مقاومت نشان می دهد و جایگزین های مناسب به راحتی پیدا نمی شود
[ترجمه ترگمان]در اغلب موارد، انگل مقاومت در برابر داروها را گسترش می دهد و جایگزین های مناسب پیدا کردن آسان نیستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. It looked like any other parasite.
[ترجمه گوگل]شبیه هر انگل دیگری بود
[ترجمه ترگمان]مثل هر انگل دیگری بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The well developed buccal capsule of the adult parasite is prominent as is the bursa of the male.
[ترجمه گوگل]کپسول باکال به خوبی توسعه یافته انگل بالغ مانند بورس نر برجسته است
[ترجمه ترگمان]کپسول بزرگ developed که انگل بالغ ساخته شده است، برجسته و برجسته جنس مذکر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

طفیلی (اسم)
vagabond, drone, lizard, rounder, parasite, sponge, sponger

انگل (اسم)
satellite, raff, guest, hanger-on, leech, parasite, sponge, sycophant

صدای مزاحم (اسم)
parasite, mush

پارازیت (اسم)
noise, parasite, mush

تخصصی

[زمین شناسی] صدای مزاحم، پارازیت انگل؛جانوری که از داخل یا روی بدن جانور دیگر تغذیه نماید
[بهداشت] انگل
[ریاضیات] اغتشاش، طفیلی

انگلیسی به انگلیسی

• organism which lives on or inside another organism; organism that obtains its livelihood at the expense of another creature
a parasite is a small animal, plant, or organism that lives on or inside a larger animal, plant, or organism and gets its food from it.
if you call someone a parasite, you mean that they get money or other things from people without doing anything in return.

پیشنهاد کاربران

parasite = انگل
[پَرِسایت] یا [پِرِسایت]
paradise = بهشت - جنت - فردوس
[پَرِدایس] یا [پِرِدایس]
[پزشکی] انگل: ارگانیسمی که داخل یا روی بدن ارگانیسم دیگر زندگی می کند
1 -
انگل فیلمی محصول کره جنوبی در ژانر کمدی سیاه دلهره آور به نویسندگی و کارگردانی بونگ جون - هو است که در سال ۲۰۱۹ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به سونگ کانگ - هو، لی سون - کیون، چو یئو جئونگ، چوی وو - شیک و پارک سو - دام اشاره کرد. این فیلم در بخش اصلی جشنواره کن ۲۰۱۹ حضور داشت و برنده نخل طلای جشنواره شد.
...
[مشاهده متن کامل]

2 -
A parasite is a person who uses others to obtain an advantage without doing anything in exchange
شخصی است که از دیگران برای به دست آوردن سود و منفعت استفاده می کند بدون اینکه کاری در عوض انجام دهد، مفت خور
3 -
an animal or plant that lives on or in another animal or plant of a different type and feeds from it
حیوان یا گیاهی که رویِ یا داخل حیوان یا گیاه دیگری از نوع دیگری زندگی می کند و از آن تغذیه می کند، انگل
The older drugs didn't deal effectively with the malaria parasite

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/parasite
به معنای مزاحم و طفیلی هم هست.
مفت خور، سربار
کاسه لیس ـ آدم تن پرور
parasite ( علوم نظامی )
واژه مصوب: پارازیت
تعریف: ← اختلال 2
انگل
انگل
جان داری که میزبان را کم توان و کم جان می کند ولی به روال به مرگ میزبان نمی انجامد.
به معنی انگل هست، ولی تو مباحث تخصصی تر به معنای هر organism که داخل بدن organism زندگی کنه فکر کنم ویروس ها و باکتری ها رو هم شامل بشه *Epidemics - the Dynamics of Infectious Diseases

انگل، کرم
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس