over the hump

بررسی کلمه

عبارت ( phrase )
• : تعریف: past the most difficult or trying part of something.

جمله های نمونه

1. I'll be over the hump when I've done this exam — then there'll be just two left.
[ترجمه گوگل]وقتی این امتحان را انجام دادم، از روی قوز خواهم بود - سپس فقط دو نفر باقی خواهند ماند
[ترجمه ترگمان]وقتی این امتحان رو انجام دادم، از روی قوز بالا می ام - پس فقط دوتا باقی مونده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. It's been hard work but I think we're over the hump now.
[ترجمه گوگل]کار سختی بود اما فکر می‌کنم اکنون از قوز گذشته‌ایم
[ترجمه ترگمان]کار سختی بود، اما فکر می کنم حالا از روی قوز بالا اومدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But we are over the hump now.
[ترجمه گوگل]اما اکنون از قوز گذشته ایم
[ترجمه ترگمان] ولی الان دیگه از the رد شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A : Yeah . But we are over the hump now.
[ترجمه گوگل]ج: آره اما اکنون از قوز گذشته ایم
[ترجمه ترگمان]الف: آ ره ولی الان دیگه از the رد شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The doctor says that I am over the hump and should be improving steadily.
[ترجمه گوگل]دکتر می گوید من از قوز گذشته ام و باید به طور پیوسته در حال بهبود باشم
[ترجمه ترگمان]دکتر می گوید که من از آن طرف برآمدگی هستم و باید به طور مداوم بهبود پیدا کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. An example of steady flow over the hump demonstrates that the velocity error computed under hydrostatic conditions is within the scope of acceptance and no artificial flow occurs.
[ترجمه گوگل]یک مثال از جریان ثابت بر روی کوهان نشان می دهد که خطای سرعت محاسبه شده در شرایط هیدرواستاتیک در محدوده پذیرش است و هیچ جریان مصنوعی رخ نمی دهد
[ترجمه ترگمان]یک مثال از جریان ثابت در کوهان نشان می دهد که خطای سرعت محاسبه شده تحت شرایط ایستایی در محدوده پذیرش است و هیچ جریان مصنوعی رخ نمی دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Kate : We got over the hump.
[ترجمه گوگل]کیت: از قوز گذشتیم
[ترجمه ترگمان]از روی برآمدگی رد شدیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. With half the race done, he was over the hump.
[ترجمه گوگل]با انجام نیمی از مسابقه، او از قوز گذشته بود
[ترجمه ترگمان]، با نصف the تموم شد اون از روی برآمدگی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The job wasn't easy but we are over the hump now.
[ترجمه گوگل]کار آسانی نبود، اما اکنون از قوز گذشته ایم
[ترجمه ترگمان]کار ساده ای نبود، اما ما الان بالای قوز هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. We're basically over the hump. We've got an economy that's likely to grow next year even more than it did in 199
[ترجمه گوگل]ما اساساً از قوز گذشته ایم ما اقتصادی داریم که احتمالاً در سال آینده حتی بیشتر از سال 199 رشد خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]ما اساسا بر روی کوهان هستیم ما یک اقتصاد داریم که احتمالا سال آینده رشد خواهد کرد، حتی بیشتر از ۱۹۹ مورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. With this win, the coach feels the team is over the hump.
[ترجمه گوگل]با این برد، مربی احساس می کند که تیم از قوز گذشته است
[ترجمه ترگمان]با این پیروزی، مربی احساس می کند که تیم بالای قوز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Then by narrow gauge railroad into the Assam Valley to Chabua and fly over The Hump to Kunming.
[ترجمه گوگل]سپس با راه‌آهن باریک به دره آسام به چابوآ می‌روید و بر فراز The Hump به سمت Kunming پرواز کنید
[ترجمه ترگمان]سپس با درجه باریکی از راه اهن به دره آسام رسیدند و از The تا Kunming پرواز کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Our company was influenced by deflation deeply, but now we are over the hump.
[ترجمه گوگل]شرکت ما عمیقاً تحت تأثیر کاهش تورم بود، اما اکنون ما از قوز گذشته ایم
[ترجمه ترگمان]شرکت ما تحت تاثیر احساسات عمیقی قرار گرفته بود، اما حالا بر فراز قوز هستیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

جان سالم به در بردن
be over the hump
از تنگی قیف رد شدن!
هفت خان رو پشت سر گذاشتن!
قسمت سخت کار ی را پشت سر گذاشتن
past the most difficult part of something.
"now we have reached this point we are over the hump"
از مخمصه نجات یافتن

بپرس