output device

/ˈaʊtˌpʊtdɪˈvaɪs//ˈaʊtpʊtdɪˈvaɪs/

دستگاه خروجی

جمله های نمونه

1. Cheap high-resolution input and output devices will soon ensure the same kind of revolution in the cinema.
[ترجمه گوگل]دستگاه های ورودی و خروجی ارزان قیمت با وضوح بالا، به زودی انقلاب مشابهی را در سینما تضمین خواهند کرد
[ترجمه ترگمان]دستگاه های ورودی و خروجی با وضوح بالا به زودی همان نوع انقلاب در سینما را تضمین خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Thus an output device is needed to make the user aware of what the microcomputer has done.
[ترجمه گوگل]بنابراین یک دستگاه خروجی لازم است تا کاربر را از کاری که میکروکامپیوتر انجام داده است آگاه کند
[ترجمه ترگمان]بنابراین یک دستگاه خروجی برای آگاه کردن کاربر از آنچه که microcomputer انجام داده است نیاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Suggest instructions to control a set of output devices, and extend your interrupt service routine accordingly.
[ترجمه گوگل]دستورالعمل‌هایی را برای کنترل مجموعه‌ای از دستگاه‌های خروجی پیشنهاد کنید و بر این اساس روال سرویس وقفه خود را گسترش دهید
[ترجمه ترگمان]دستورالعمل هایی را برای کنترل مجموعه ای از وسایل خروجی پیشنهاد کنید و برنامه روتین خود را بر طبق آن گسترش دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Although the ultimate resolution rests with the output device it is essential that the software can at least provide control over it.
[ترجمه گوگل]اگرچه رزولوشن نهایی به دستگاه خروجی بستگی دارد، اما ضروری است که نرم افزار حداقل بتواند کنترل آن را فراهم کند
[ترجمه ترگمان]اگر چه راه حل نهایی بر روی دستگاه خروجی قرار دارد، ضروری است که نرم افزار حداقل قادر به کنترل آن باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The cheapest and most readily-available output device is the printer.
[ترجمه گوگل]ارزان ترین و در دسترس ترین دستگاه خروجی چاپگر است
[ترجمه ترگمان]ارزان ترین و most دستگاه خروجی موجود، چاپگر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A computer output device designed to produce a hard copy of text or simple graphics.
[ترجمه گوگل]یک دستگاه خروجی کامپیوتر که برای تولید یک نسخه چاپی متن یا گرافیک ساده طراحی شده است
[ترجمه ترگمان]دستگاه خروجی رایانه ای که برای تولید یک کپی سخت از متن یا گرافیک ساده طراحی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. It's still use CMYK output device as the final output tool.
[ترجمه گوگل]هنوز از دستگاه خروجی CMYK به عنوان ابزار خروجی نهایی استفاده می کند
[ترجمه ترگمان]هنوز از دستگاه خروجی CMYK به عنوان ابزار خروجی نهایی استفاده می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A monitor is a basic output device.
[ترجمه گوگل]مانیتور یک دستگاه خروجی اساسی است
[ترجمه ترگمان]مانیتور یک دستگاه خروجی اصلی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Printer an output device the computer.
[ترجمه گوگل]یک دستگاه خروجی کامپیوتر را چاپ کنید
[ترجمه ترگمان]چاپگر دستگاه خروجی کامپیوتر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The file assesses the RIP and the image output device, providing a way to measure the actual image quality by evaluating resolution along the entire imaging chain.
[ترجمه گوگل]این فایل RIP و دستگاه خروجی تصویر را ارزیابی می‌کند و راهی برای اندازه‌گیری کیفیت واقعی تصویر با ارزیابی وضوح در طول کل زنجیره تصویربرداری ارائه می‌کند
[ترجمه ترگمان]این فایل the و دستگاه خروجی تصویر را ارزیابی می کند و راهی برای اندازه گیری کیفیت تصویر واقعی از طریق ارزیابی راه حل در امتداد کل زنجیره تصویر ارائه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. By default, find prints results on the standard output device (stdout), which is usually your terminal window.
[ترجمه گوگل]به طور پیش فرض، نتایج چاپ را در دستگاه خروجی استاندارد (stdout) که معمولاً پنجره ترمینال شماست، پیدا کنید
[ترجمه ترگمان]به طور پیش فرض، پیدا کردن آثار چاپی بر روی دستگاه خروجی استاندارد (stdout)، که معمولا پنجره پایانه شما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The method of selecting the user output device is implementation defined.
[ترجمه گوگل]روش انتخاب دستگاه خروجی کاربر پیاده سازی شده است
[ترجمه ترگمان]روش انتخاب دستگاه خروجی کاربر اجرا می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. My only affordable output device was my Sears TV because it was free. Going to characters on the screen from a game on the screen was a natural step.
[ترجمه گوگل]تنها دستگاه خروجی مقرون به صرفه من تلویزیون سیرز من بود زیرا رایگان بود رفتن به سراغ شخصیت های یک بازی روی صفحه نمایش، یک گام طبیعی بود
[ترجمه ترگمان]تنها دستگاه خروجی مقرون به صرفه من تلویزیون Sears بود، چون آزاد بود رفتن به حروف روی صفحه نمایش روی صفحه یک قدم طبیعی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Display color validation as an output device, your display's stability in the proofing process is critical.
[ترجمه گوگل]تایید رنگ نمایشگر به عنوان یک دستگاه خروجی، پایداری صفحه نمایش شما در فرآیند تصحیح بسیار مهم است
[ترجمه ترگمان]نمایش اعتبار رنگ به عنوان یک وسیله خروجی، ثبات صفحه شما در فرآیند ضدگلوله کردن بسیار مهم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[کامپیوتر] دستگاه خروجی . - دستگاه خروجی - دستگاهی که نتایج کار کامپیوتر را نشان داده، چاپ کرده، یا ارائه میدهد. مانیتورها و چاپگرها نمونه هایی از دستگاههای خروجی هستند.
[برق و الکترونیک] قطعه خروجی

انگلیسی به انگلیسی

• part of a computer from which processing results are put forth (e.g. monitor, printer, etc.)

پیشنهاد کاربران

output device ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: خروجی 1
تعریف: بخشی سخت‏افزاری از سامانۀ رایانه که برای ارائۀ برونداد طراحی شود

بپرس