outdoorsy


(عامیانه) وابسته به یا علاقمند به دشت و صحرا و هوای آزاد

جمله های نمونه

1. For the outdoorsy person, think about a hiking holiday, a bicycle tour or ski lift tickets.
[ترجمه گوگل]برای افرادی که در فضای باز هستند، به تعطیلات پیاده روی، یک تور دوچرخه سواری یا بلیط تله اسکی فکر کنید
[ترجمه ترگمان]برای فرد outdoorsy، به یک تعطیلات پیاده روی، یک تور دوچرخه سواری یا بلیط پرش با اسکی فکر کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Jeff is really outdoorsy.
[ترجمه گوگل]جف واقعاً در فضای باز است
[ترجمه ترگمان]جف اهل گردش و گردش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It's a sunny day, so off to more outdoorsy stuff.
[ترجمه گوگل]این یک روز آفتابی است، بنابراین به چیزهای بیرون از منزل بروید
[ترجمه ترگمان]امروز یه روز آفتابی برای بیرون رفتن از مسائل گردش و گردش زیاده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I am not much of an outdoorsy type but as a child, I did do my share of camping, fishing and hiking.
[ترجمه گوگل]من زیاد اهل فضای باز نیستم، اما در کودکی، کمپینگ، ماهیگیری و پیاده روی را انجام می دادم
[ترجمه ترگمان]من از نوع outdoorsy نیستم، اما به عنوان یک کودک، من سهم خودم از اردو زدن، ماهیگیری و پیاده روی را انجام دادم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She is a real outdoorsy type.
[ترجمه گوگل]او یک نوع واقعی در فضای باز است
[ترجمه ترگمان]او یک نوع outdoorsy واقعی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Yellow - Always the optimist athletic and outdoorsy. Yellow reflects a vibrant personality and great intuition.
[ترجمه گوگل]زرد - همیشه خوش بین ورزشکار و در فضای باز زرد نشان دهنده شخصیت پر جنب و جوش و شهود عالی است
[ترجمه ترگمان]زرد - همیشه خوش بین و ورزش کار خوشبین زرد نمایانگر شخصیت پر جنب و جوش و شهود عالی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. "He's highly outdoorsy, " she said. "If he could spend every day outside, he would.
[ترجمه گوگل]او گفت: "او به شدت در فضای باز است " «اگر می توانست هر روز را بیرون بگذراند، این کار را می کرد
[ترجمه ترگمان]او گفت: \" اگر او بتواند هر روز بیرون را بگذراند، به شدت عصبانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. If you and your date are the outdoorsy type, try going on an overnight camping trip for Valentine's Day.
[ترجمه گوگل]اگر شما و قرارتان در فضای باز هستید، سعی کنید برای روز ولنتاین به یک سفر کمپینگ شبانه بروید
[ترجمه ترگمان]اگر شما و تاریخ تان از نوع outdoorsy هستید، سعی کنید سفری شبانه برای روز ولنتاین انجام دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. At the time, their outdoorsy, new age-ish venture seemed highly eccentric.
[ترجمه گوگل]در آن زمان، سرمایه گذاری جدید آنها در فضای باز و قدیمی بسیار عجیب و غریب به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]در آن زمان، گردش و گردش در گردش و ورزش، به نظر خیلی عجیب می آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. White and green is fresh and outdoorsy while purple and green is high contrast (and needs to be handled with care).
[ترجمه گوگل]سفید و سبز تازه و در فضای باز هستند در حالی که بنفش و سبز کنتراست بالایی دارند (و باید با احتیاط رفتار شوند)
[ترجمه ترگمان]سفید و سبز تازه و سفید است در حالی که بنفش و سبز کنتراست بالا دارد (و باید با دقت کنترل شود)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Kathleen will get something outdoorsy from her hunter man.
[ترجمه گوگل]کاتلین چیزی در فضای باز از مرد شکارچی خود دریافت خواهد کرد
[ترجمه ترگمان] \"کاتلین\" یه چیزی از طرف شکارچی اون بیرون میاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. She's a real outdoorsy type. She loves camping.
[ترجمه گوگل]او یک نوع واقعی در فضای باز است او عاشق کمپینگ است
[ترجمه ترگمان] اون یه گروه اهل گردش و اهل گردش و گردش بود اون عاشق کمپ - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Works in finance but is outdoorsy. . . you know, on the weekend.
[ترجمه گوگل]در امور مالی کار می کند اما در فضای باز است میدونی آخر هفته
[ترجمه ترگمان]در امور مالی کار می کند، اما در آخر هفته outdoorsy
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. "He's extremely outdoorsy," she said. "If he could spend every day outside, he would.
[ترجمه گوگل]او گفت: "او به شدت در فضای باز است " «اگر می توانست هر روز را بیرون بگذراند، این کار را می کرد
[ترجمه ترگمان]وی گفت: \" اگر او بتواند هر روز بیرون را بگذراند، به شدت عصبانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• characteristic of the outdoors; suited for the outdoors; fond of outdoor sports (such as camping, hunting, fishing, etc.)

پیشنهاد کاربران

دَدَ ری
عاشق گشت و گذار و بیرون رفتن ازخونه
فضای باز
اهل گشت و گذار

بپرس