outbreak

/ˈaʊtˌbrek//ˈaʊtbreɪk/

معنی: شیوع، بروز، طغیان، وقوع، درگیر
معانی دیگر: (بیماری) شیوع، همه گیری، (جنگ و غیره) وقوع (ناگهانی)، نازل شدن، ظهور

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a sudden breaking out; eruption.
مترادف: burst, eruption, outburst
مشابه: attack, blowup, explosion, flare-up, flurry, gust, outpouring, rash, riot, rupture, upheaval

- an outbreak of violent protest
[ترجمه گوگل] وقوع اعتراضات خشونت آمیز
[ترجمه ترگمان] اعتراض شدید و شدید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a sudden appearance or increase in activity or strength, esp. of disease.
مترادف: flare-up
مشابه: attack, bout, contagion, emergence, epidemic, explosion, invasion, manifestation, rise

جمله های نمونه

1. the outbreak of a disease
شیوع بیماری

2. the outbreak of hostilities
آغاز جنگ

3. the outbreak of war confused all our plans
آغاز جنگ همه ی نقشه های ما را به هم زد.

4. the outbreak of war gave a new direction to his activities
آغاز جنگ به فعالیت های او روند تازه ای داد.

5. a pandemic outbreak of malaria
شیوع فراگیر مالاریا

6. after the outbreak of hostility between those two countries
پس از بروز خصومت میان آن دو کشور

7. Such events may forecast an outbreak of war.
[ترجمه گوگل]چنین رویدادهایی ممکن است وقوع جنگ را پیش بینی کند
[ترجمه ترگمان]چنین رویدادهایی ممکن است وقوع جنگ را پیش بینی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Social and political problems led to the outbreak of war.
[ترجمه گوگل]مشکلات اجتماعی و سیاسی منجر به وقوع جنگ شد
[ترجمه ترگمان]مشکلات اجتماعی و اجتماعی منجر به بروز جنگ شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A new outbreak of smallpox occurred in 192
[ترجمه گوگل]شیوع جدیدی از آبله در سال 192 رخ داد
[ترجمه ترگمان]شیوع بیماری آبله در سال ۱۹۲ میلادی رخ داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. They reported a sudden outbreak of the disease in the south of the country.
[ترجمه گوگل]آنها از شیوع ناگهانی این بیماری در جنوب کشور خبر دادند
[ترجمه ترگمان]آن ها شیوع ناگهانی این بیماری در جنوب کشور را گزارش کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The area was struck by an outbreak of cholera.
[ترجمه گوگل]این منطقه با شیوع بیماری وبا مواجه شد
[ترجمه ترگمان]شیوع وبا در این منطقه شیوع پیدا کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. There appears to be another outbreak of sickness among seals in the North Sea.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد شیوع دیگری از بیماری در بین فوک ها در دریای شمال وجود دارد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد شیوع بیماری دیگری در میان فک ها در دریای شمال وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Fears are growing of a cholera outbreak following the appearance of a number of cases in the city.
[ترجمه گوگل]ترس از شیوع وبا در پی ظهور تعدادی از موارد در شهر افزایش یافته است
[ترجمه ترگمان]ترس از شیوع وبا در پی ظهور تعدادی از پرونده ها در شهر در حال افزایش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Conditions were ripe for an outbreak of cholera.
[ترجمه گوگل]شرایط برای شیوع وبا فراهم شده بود
[ترجمه ترگمان]شرایط برای شیوع وبا فرا رسیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. In Peru, a cholera outbreak continues to spread.
[ترجمه گوگل]در پرو، شیوع وبا همچنان در حال گسترش است
[ترجمه ترگمان]در پرو، شیوع وبا شیوع پیدا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شیوع (اسم)
accession, prevalence, outbreak, spread, rampancy, burst, break-out

بروز (اسم)
outbreak, indication, detection

طغیان (اسم)
outbreak, riot, sedition, rebellion, outburst, insurgency, insurgence, insurrection, revolt, overflow, uprising, high water, rage of the sea, rout

وقوع (اسم)
outbreak, occurrence, rede, incidence

درگیر (اسم)
outbreak

تخصصی

[بهداشت] طغیان

انگلیسی به انگلیسی

• eruption, explosion (usually of an unpleasant thing)
an outbreak of something unpleasant is a sudden occurrence of it.

پیشنهاد کاربران

وقوع. شیوع
outbreak ( پزشکی )
واژه مصوب: همه‏گیری محدود
تعریف: افزایش بروز بیماری در محلی مانند روستا یا شهر یا مجموعۀ بسته
شیوع کردن 👉👉👉👉👉👉👉👉👉
پزشکی :بروز ناگهانی بیماری
واگیر
انتشار ، سرایت
آغاز یک حادثه
ترمز بریده
شیوع ( بیماری ) ، وقوع ( جنگ/خصومت/درگیری )
شیوع
شروع ناگهانی، شیوع، وقوع
شیوع ناگهانی
گسترش
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس